دعا و نیایش

11 فوریه 2008

دعا ؛ خواندن و نیایش کردن و پرستش خالق است، دعا انسان را به مبدأ هستی متصل می‌سازد و ایجاد امید و نوید در زندگی خواهد نمود و در رسیدن به کمال مطلق و فضای نامتناهی زیبائی‌ها و صفات جمال و جلال نقش بسزایی دارد.

دعا ؛ ذکر محبوب و معشوق حقیقی است که همه آمال و آرزوی عاشق در رسیدن به او نهفته است و در این راه سر از پا نمی‌شناسد، گاه زمزمه می‌کند، گاه فریاد می‌زند، گاه اشک می‌ریزد و گاه می‌خندد گویا همه چیز در نزد او ذکر محبوب و معشوق است. برای او پنهان و آشکار یکی است، آنچه را در خلوت می‌کند همان را در آشکارا و جلوت انجام می‌دهد، همه عالم را محضر او می‌داند و خود را در مرآ و منظرش می‌بیند و به قول عارف همدانی (بابا طاهر):

به صحرا بنگرم صحرا تو وینم / به دریا بنگرم دریا تو وینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت / جمال از قامت رعنا تو وینم (۱)

راستی حیات بشر چیزی غیر از دعا و ارتباط با خالق و رازق و پروردگار جهانیان است؟! چنانچه زندگی ممزوج و آمیخته با دعا و ذکر و گفتگو و نیایش نیازمندانه آفریده با آفریدگار نباشد با حیات دیگر حیوانات و نباتات و حتی جمادات تفاوتی خواهد داشت؟!

آیا آنان همانند بسیاری از انسان‌ها در خوردن، آشامیدن، خوابیدن، تولید مثل داشتن، ارضاء غرائز جنسی، حفظ کردن خود از سرما و گرمای آزاردهنده، تلاش برای بدست آوردن نیازها و ساختن آشیانه و پناهگاه تلاش و کوشش ندارند؟! پس اگر در زندگی، ما هم به همین مقدار بسنده کنیم و دعا و ذکر صفات رحمانی را در خود تجلی ندهیم، تفاوتی با دیگر موجودات نخواهیم داشت.

در پاسخ به آنچه گذشت باید گفت: تنها فصل ممیز برای انسان و اخلاق انسانی با دیگر موجودات، دعا و نیایش است. دعا، به انسان هستی می‌بخشد، او را حیات می‌دهد و ابدیت و جاودانگی‌اش را  تأمین می‌کند.

پیشوای عارفان و زینت‌بخش همه عابدان در آغازین سطور صحیفه سجادیه مفاهیم بلندی را درباره دعا می‌آورد، او ابتدا مبدأ هستی را معرفی می‌کند و بعد هم نعمت‌های فراوانش را برمی‌شمرد و بزرگترین نعمت را ارتباط با خالق که همان دعا است می‌داند.

امام العارفین جملات برگرفته از وحی را انشاء می‌کند و فرزند برومندش معصوم هفتم باقرالعلوم (علیه السلام) آن را چنین به نگارش در می‌آورد:

بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ. ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً. ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ… تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، وَ تَظاَهَرَتْ آلَاؤُهُ، لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ.

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ. وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا.»(۲)

سپاس پروردگاری را که مبدأ همه هستی است بدون آنکه قبل از او مبدئی باشد و پایان‌بخش و منتهایی است که همه چیز به او منتهی می‌گردد بی آنکه بعد از او آخری باشد، خدایی که چشم بندگان از دیدن او ناتوان و عاجز است و اندیشه وصف‌کنندگان از توصیف او درمانده می‌باشد موجودات را به دست پرقدرت خود به گونه‌ای شایسته آفرید و آنان را بر اساس خواست خود صورت بخشید، آنگاه همه خلائق را در راه اندیشه خویش راهی ساخت و در مسیر عشق به خود برانگیخت… جلوه‌های نام او پاک و منزه است و نعمت‌هایش پی‌در‌پی شامل حال مخلوقات است، آنچه را انجام می‌دهد کامل است، کسی نمی‌تواند از او پرسش کند اما او از همه چیز، حق پرسش (در برابر نعمت‌های داده شده‌اش را) دارد، پس همگی در معرض پرسش او قرار خواهند گرفت.

سپس فرمود: ستایش خداوندی را که اگر بندگانش را از شناخت سپاسگزاری بر عطاهای پی‌در‌پی و نعمت‌های کاملش محروم می‌ساخت، نعمت‌های او را مصرف می‌کردند و حمد و ستایش او را نمی‌نمودند و از روزی او بهره‌مند می‌شدند ولی تشکر نمی‌کردند.

اگر چنین اتفاقی می‌افتاد آنان از مرزهای انسانیت خارج شده و به مرز حیوانیت و زندگی چهارپایان می‌رسیدند و این همان مطلبی بود که خود در قرآن کریمش چنین توصیف کرده است: زندگی آنان چیزی جز زندگی چهارپایان نیست، بلکه از چهارپایان نیز گمراه‌تر هستند! (۳)

ما نبودیم و تقاضامان نبود / لطف تو ناگفته ما می‌شنود
ای دعا از تو اجابت هم ز تو / ایمنی از تو مهابت هم ز تو

مفهوم دعا
واژه «دعا» از «دَعَوَ» (۴) گرفته شده و برای آن معانی گوناگونی ذکر شده است. (دعا) به معنای آن چیزی است که بواسطه آن پروردگار را می‌خوانند و او را صدا می‌زنند، همانطوری که آمده است: فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ؛ پس فرا خواند پروردگارش را که همانا مغلوب شدم (شکست خوردم) پس یاری کن مرا.

جمع دعاء را «ادعیه» دانسته‌اند، رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ ؛ پروردگارا بپذیر دعای مرا.

و دعا به معنای خواندن و استمداد و کمک خواستن نیز می‌باشد همانطوری که می‌خوانیم: «ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ »؛ شما از گواهان بر خود از غیر خدا استمداد بجوئید و درخواست کمک کنید.

و باز دعا به معنای «دعوت کردن» می‌باشد. در قرآن کریم می‌خوانیم؛ «وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ» ؛ خداوند شما را به سوی بهشت برین دعوت می‌کند.

و گاهی هم به معنای سؤال و پرسش آمده؛ «قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها» ؛ گفتند آنان بپرسید از پروردگارتان برای ما تا روشن کند رنگ پوست (آن گاو) چگونه باشد.

و در برخی از کتاب‌های لغت آمده است: الدعاء ای الرغبه الی الله، دعا یعنی تمایل یافتن بنده و رغبت پیدا کردن عبد به خالق است، حال این رغبت ممکن است با زبان حال و یا زبان قال جلوه و ظهور پیدا کند.(۵)

و برخی هم «دعا» را عبادت دانسته‌اند؛ یعنی خضوع، اطاعت و بندگی شخص در برابر مولا و ولی نعمت. در ذیل آیه شریفه: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ… آمده است: الدعاء هو العباده یعنی اطاعت کنید مرا که اطاعت و بندگی شما را می‌پذیرم. (۶)

محورهای چهارگانه دعا
حال از مجموعه آنچه در آیات قرآن و گفتار اهل لغت گذشت می‌توان گفت: دعا دارای چهار محور اساسی ژرف و عمیقی است که حیات بشر بدان بستگی دارد و بدون آنها از جلگه انسانیت خارج می‌گردد.

   ۱ـ حمد و ثنای خالق
در این محور انسان به هنگام دعا و مناجات و توجه پیدا کردن و استمداد طلبیدن، تنها خالق هستی را می‌بیند و او را منعم و ولی نعمت خویش می‌داند که این مستلزم یگانه‌پرستی و توحید محض است. زیرا جملاتی همچون؛ اللهمّ رَبَّنَا وَ لَکَ الْحَمْدُ (۷) ؛ بار خدایا پروردگارا، سپاس، خضوع و کرنش فقط از آن توست و یا جمله «سمع الله لمن حمده الله اکبر» ؛ هر کسی هر گونه تشکری را اظهار کند خداوند می‌شنود، خداوند برتر از همه چیز است.

و یا جمله «أدعوک یا الله یا نورا فی نور و نورا إلى نور و نورا فوق نور و نورا تحت نور یضی‏ء به کل نور و کل ظلمه و یطفأ به شده کل شیطان و سلطان» (۸) ؛ می‌خوانم تو را، استعانت می‌جویم از تو ای خدا، ای نوردهنده هر درخشندگی و ای کسی که همه انوار از آن توست و ای نوری که بر همه انوار برتری دارد و ای نوری که اساس و بنیاد دیگر نورها هستی، به سبب وجود تو هر نوری درخشنده می‌شود و هر تاریکی نور می‌گردد و هر مکر و حیله و خیانتی که از سوی شیاطین و قدرتمندان منعقد شده و پیش‌بینی گردیده، نابود می‌گردد و…

امثال جملات فوق در دعاهای مشترک بین مسلمانان و موحدان، مستلزم توحید و یگانه پرستی است.

   ۲ـ درخواست نعمت و رحمت‌
در این بخش خواننده نیازمندی‌ها را مشاهده می‌کند و یا آنچه را که فضل و رحمت واسعه حق‌تعالی ایجاب می‌کند می‌بیند. در این دعاها گرچه خود را لایق نمی‌داند و درک می‌کند آنچه را که درخواست دارد نسبت به خالق حقی ندارد بلکه چنانچه عطا کند فضل و زیاده و رحمت از خداوند خواهد بود. همانند آنچه امام جعفر صادق(ع) در روزهای ماه رجب به محمد بن زکوان (معروف به محمد سجاد) تعلیم داد و فرمود آن را بعد از هر نماز بخوان:

یا من أرجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر یا من یعطی الکثیر بالقلیل یا من یعطی من سأله یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمه أعطنی بمسألتی إیاک جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخره و اصرف عنی بمسألتی إیاک جمیع شر الدنیا و شر الآخره فإنه غیر منقوص ما أعطیت و زدنی من فضلک یا کریم ؛

ای امیدبخش همه خوبی‌ها و ای امان‌بخش از خشم در برابر بدیها، ای آنکه در برابر اعمال قلیل و اندک پاداش فراوان عنایت کنی ای آنکه عطایت شامل کسانی است که از تو بخواهند و یا نخواهند و حتی آنانی که تو را نشناسند که این از جهت مهرورزی و رحمت توست، عطا کن بر من خواسته و نیاز مرا که تمام خوبی‌های دنیا و خوبی‌های آخرت است و دور گردان از من همه بدی‌های دنیوی و اخروی را، پس همانا آنچه را عنایت کنی هیچگونه کاستی ندارد و زیاده بخش بر من از فضل و کرم خود ای بخشنده بزرگوار.

محمد بن زکوان می‌گوید: امام (علیه السلام) محاسن شریف خود را در دست گرفت و با حرکت دست راست و انگشت سبابه خود به سمت چپ و راست می‌فرمود: یا ذا الجلال و الإکرام یا ذا النعماء و الجود یا ذا المن و الطول حرّم شیبتی على النار ؛ ای بزرگوار و ای کریم، ای صاحب نعمت‌ها و بخشش‌ها، حرام گردان موی سفید مرا بر آتش دوزخ و آن را مسوزان (صورت مرا مسوزان). (۹)

امثال این دعا به صورت مختصر و مفصل فراوان است که بیشتر از این مقدار در این مختصر نگنجد.

همچنین امیرمؤمنان (ع) با رازق و خالق خود چنین سخن می‌گوید:

الهی أنت ذوفضل و مَنٍّ / و أنّی ذوخطایا و اعف عنّی
فظنّی فیک یا ربّی جمیل / فحقّق یا الهی حسن ظنّی

پروردگارا، تو دارنده برتری‌ها و نعمت‌های فراوانی/و من بنده‌ای خطاکارم که اشتباهات زیادی مرتکب گردیده، ببخش مرا/خدای من نسبت به تو خوش گمانم/پس این خوش‌گمانی را تحقق بخش. (۱۰)

   ۳ـ درخواست آمرزش و مغفرت
در این محور آنچه بر خلاف دستورات خالق یکتا از انسان سر زده و یا گناه و معصیت تلقی گردیده باشد مطرح می‌گردد. مسلّم طلب آمرزش بنده را به مبدأ هستی نزدیک می‌کند و احساس تقرب می‌نماید، و برای خویشتن آرامش می‌آفریند. در قرآن کریم می‌خوانیم:

رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الأَْبْرارِ ؛ پروردگارا بیامرز ما را و پرده‌پوشی کن کارهای زشت ما را و ما را با نیکان محشور فرما.

رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ ؛ پروردگارا آنچه را بر پیامبرانت وعده کردی به ما عنایت کن و در روز قیامت ما را خوار و ذلیل مگردان زیرا تو بر خلاف وعده‌هایت رفتار نخواهی کرد.

و نیز می‌خوانیم:
رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ ؛ بار خدایا بر نفس خویش ستم روا داشتیم، ما را بیامرز چنانچه ما را نبخشی و بر ما ترحم نکنی هر آینه ما در جمله زیان‌دیدگان خواهیم بود.(۱۱)

مولای متقیان علی (ع) درخواست بخشش از پروردگار را چنین بیان می‌کند:

الهی لاتُعَذّبنی فإنّی / مُقرّ بالّذی قد کان منّی
و ما لی حیله الّا رجائی / بعفوک إن عَفَوتَ و حسن ظنّی

پروردگارا، مرا عذابم مده/همانا بر آنچه انجام داده‌ام اعتراف دارم/چاره و راهی غیر از امید بر عفو تو برایم نیست/ اگر بخشیدی و عفوم کردی که این گمان خوش را نسبت به تو دارم.(۱۲)

   ۴ـ توجه به نیازمندی‌ها و گرفتاری‌های جمعی
در محور چهارم کسی که با خالق به مناجات برمی‌خیزد و او را مبدأ همه موجودات عالم می‌داند و زندگی خود را از دیگر انسان‌ها و موجودات جدا نمی‌سازد، برای بدست آمدن نیازمندی‌های خود و دیگر افراد و برطرف شدن گرفتاری‌های آنان و خویشتن دعا می‌کند و طرح مشکلات دیگران را در دعاها و نیایش با خالق بر خویشتن مقدم می‌دارد و برای رفع گرفتاری‌های آنان، دعا بیشتر می‌نماید و نیازمندی‌های خود را در مرحله بعد می‌بیند که این روش، سیره خاص اولیای خداست.

امام حسن مجتبی(ع) می‌گوید در خُردسالی شاهد دعاهای جانسوز مادرم زهرا(س) بودم، او مناجات‌های طولانی داشت که گاه ساعت‌ها وی را مشغول می‌نمود. اشک‌ها می‌ریخت، تضرع می‌نمود، ارتباط خاصی را با خالق هستی برقرار می‌کرد، در بامداد جمعه (آدینه) می‌فرمود:

«اللهم اجعلنا من أقرب من تقرب إلیک و أوجه من توجه إلیک و أنجح من سألک و تضرع إلیک اللهم اجعلنا ممن کأنه یراک إلى یوم القیامه الذی فیه یلقاک و لا تمتنا إلّا على رضاک اللهم و اجعلنا ممن أخلص لک بعمله و أحبک فی جمیع خلقک اللهم صل على محمد و آل محمد و اغفر لنا مغفره جزما حتما لا نقترف بعدها ذنبا و لا نکتسب خطیئه و لا إثما اللهم صل على محمد و آل محمد صلاه نامیه دائمه زاکیه متتابعه متواصله مترادفه برحمتک یا أرحم الراحمین» ؛

پروردگارا ما را از نزدیکترین کسانی که طلب تقرب می‌نمایند قرار ده و از موجّه‌ترین آنان گردان و پیروزی بیشتر را نصیب سائلان و تضرع‌کنندگان گردان. بار خدایا ما را از کسانی قرار ده که گویا تو را تا پایان جهان [قیامت] می‌بینند، کسانی که در آن روز تو را ملاقات می‌کنند و نمیران ما را مگر بر اساس خوشنودی خود. بار خدایا ما را از کسانی قرار ده که با اعمال خویش خلاصه در تو می‌گردند و محبوبترین آفریدگان در نزد تو می‌شوند. پروردگارا بر محمد و آل محمد درود فرست. و ما را بیامرز، آمرزشی که بعد از آن گناه بین ما و تو فاصله ایجاد نکند و ما را گرفتار اشتباه و لغزش نسازد. بار خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست درودی پُربار، تزکیه‌کننده، پی‌درپی، متصل و همیشگی. این عنایات را با مهربانی و رحمت خودت عطا فرما ای برترین ترحم کننده. (۱۳)

امام مجتبی(ع) می‌فرماید: مادرم به هنگامی که در بستر رحلت افتاده بود و از درد و شدت جراحات پهلو می‌نالید باز هم دعای نیمه شب او بدرقه همسایگان، دوستان و شیعیان و افراد گرفتار و مبتلای جامعه انسانی بود.

می‌فرمود: رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَهَ ع قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَهَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَهً سَاجِدَهً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُکْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیْ‏ءٍ ؛ مادرم فاطمه(س) را شب‌های جمعه در میان محراب عبادت می‌دیدم که پیاپی در رکوع و سجود بسر می‌برد تا سپیده صبح آشکار ‌گشت و با گوش خود می‌شنیدم که برای مردان و زنان مؤمن دعا می‌کرد و از خداوند درخواست رحمت و مغفرت و گشایش برای آنان می‌نمود که در اکثر اوقات ادامه داشت لکن به خویشتن و سلامتی خود توجهی نداشت و برای شفای خود و برطرف شدن گرفتاری‌ها دعایی ننمود.

امام(ع) فرمود: سؤالی کردم؛ لِمَ لَا تَدْعین لِنَفْسِکِ کَمَا تَدْعین لِغَیْرِکِ؟! مادرم، چرا برای خویشتن دعا نمی‌کنید همان گونه که برای دیگران دعا می‌نمائید؟

فاطمه اطهر(س) جواب داد: یَا بُنَیَّ الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ ؛ ای فرزندم ابتدا برای همسایگان (دیگران) سپس برای خانه و صاحبان خانه. (۱۴)

در پایان باید گفت: محورهای چهارگانه در بسیاری از ادعیه مأثوره مشهود است و همین امر سبب شده بسیاری از مردم جهان چون دعا و مناجات و نیایش‌های معصومان را می‌شنوند، با خضوع و خشوعی قلبی می‌پذیرند. سخنان مفسر بزرگ مصری مرحوم طنطاوی صاحب تفسیر «الجواهر فی تفسیر القرآن» درباره صحیفه سجادیه، نمونه‌ای از صدها اعتراف است:

صحیفه یگانه کتابی است که در آن علوم و معارف و حکمت‌ها وجود دارد که در غیر آن یافت نمی‌شود، این بدبختی مردم مصر است که تاکنون از این اثر گرانبها و جاوید نبوی آگاه نبوده‌اند، من هر چه در آن می‌نگرم آن را بالاتر از کلام مخلوق و پائین‌تر از کلام خالق می‌بینم. (۱۵)

براستی دعاهایی همانند ابوحمزه ثمالی، جوشن کبیر، دعای امام حسین(ع) در روز عرفه، دعاهای صحیفه سجادیه و مناجات خمسه عشر و مناجات شعبانیه و… انسان را به عالمی دیگر می‌برد و انسان ناسوتی را لاهوتی و سپس ملکوتی می‌نماید و به او هویت و آرامش می‌بخشد و او را از کوه سرسخت‌تر و از آتش گداخته‌تر در برابر امواج مسموم بیگانگان خواهد نمود.

نیایش در مکتب اهل بیت(ع)
روی آوردن به دعا و نیایش از سوی حاملان وحی، آنانی که خود محط نزول آیات الهی و مخزن دانش حضرت حق ـ جل و علا ـ هستند برای بسیاری از افراد اعجاب و شگفتی داشته است.

آنان به هنگامی که می‌خواستند سخن باری تعالی را بشنوند قرآن تلاوت می‌کردند و یا آن را استماع می‌نمودند و به یاران نزدیک خویش این توصیه را داشتند ولکن آنگاه که اراده می‌کردند با خالق هستی راز و نیاز کنند و خود کلیم حضرت حق گردند و توحید را در وجود خویش تجسم بخشند و در میان جمع از جمع بیگانه شوند و به او بپیوندند و خود درخواست‌کننده سائل متضرع و مبتهل الی الله گردند دعا می‌خواندند و کلماتی که از اعماق جانشان برمی‌خواست که در آنها جلوه بندگی، خضوع و فناء فی الله مشاهده می‌شد، بر زبانشان جاری می‌گشت. آنان با شروع دعا چنان حالی را می‌یافتند که همه علائق و پیوندهای مادی به فراموشی سپرده می‌شد، گویا از نسل انسان‌های خاکی نیستند بلکه از فرشتگان می‌باشند و ماهیت دیگری دارند.

براستی زیباترین جلوه‌های نیایش و راز و نیاز در ادعیه‌ای است که توسط ائمه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) انشاء گردیده و به امت اسلامی درس چگونه راز و نیاز کردن و التماس مخلوق از خالق را آموزش دادند.

مگر دعا، ذکر و نیایش چه جایگاه رفیع و والایی دارد که زیباترین حالت انبیاء و اوصیاء و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) زمان دعا و سخن گفتن آنان با خداوند حکیم لایزال است، در مکتب آنان جایگاه عظیم دعا چنین معرفی شده است:

* دعا؛ فروغ‌بخش همه آسمان‌ها و زمین‌ها (کرات) است. (۱۶)

* دعا؛ کلید همه موفقیت‌ها و پیروزی‌هاست. (۱۷)

* دعا گردنبند رستگاری است. (۱۸) (که هر کس را در کمند خویش انداخت سعادت دنیا و آخرتش را تضمین کرد و هرگز پستی و بیچارگی به سراغش نرفت)

* دعا؛ در اعماق وجود خواننده و شنونده اثرگذار است و از نیزه پولادین و سلاح‌های آهنین اثربخش‌تر است.(۱۹)

* دعا؛ شفابخش همه امراض و ویروس‌های جسم و روح و روان است. (۲۰)

* دعا؛ کلید رحمت و شفابخش زاهدان و امیدوارکننده عابدان و بندگان است. (۲۱)

* دعا؛ گرفتاری‌های حتمی را تغییر می‌دهد (۲۲) (و چه بسا آن را تبدیل به نعمت کند)

* دعا؛ ابزار دفاعی هر مؤمن در برابر تهاجم‌های بیگانگان و شیاطین است. (۲۳)

* دعا؛ ستون خیمه دین و دینداری است. (۲۴)

* دعا؛ بالاترین مرحله اخلاص و بندگی در نماز است. (۲۵)

* دعا؛ بندگی، خضوع و خشوع و عین عبادت است. (۲۶)

* دعا؛ پیوند بخش و سامان‌دهنده عبادت (و بندگی خدا) است. (۲۷)

پس دعا همه هستی انسان و بشریت است و قرآن صاعد است و هر آنچه را امامان و پیشوایان معصوم(ع) فرمودند تفسیر و تعبیر دیگری از آیه شریفه ذیل است:

قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً ، بگو [ای پیامبر] پروردگارم برای شما هیچگونه ارج و ارزشی قائل نیست چنانچه دعا و نیایش در میان شما نباشد، شما خداوند و پیامبران را تکذیب کردید و ارتباط خویش را قطع نمودید که این عمل ناشایست دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد. (۲۸)

امنیت جهانی در پرتو دعا (ارتباط با خدا)
انسان امروزی علی رغم در اختیار داشتن امکانات مادی و تکنولوژی و برخورداری نسبی از رفاه در همه ابعاد زندگی به علت محروم بودن از برکات و لذائذ مناجات با خدا و خالق خویشتن در بن بست و گرفتاری‌های روحی بسر می‌برد و اضطراب شدید او را محاصره نموده است و روح تکاملی و رو به بی‌نهایت او هرگز با بهره‌مندی‌های مادی سیراب نمی‌گردد و بی‌معناترین و پوچ‌ترین زندگی‌ها را تشکیل داده است، همانطوری که خداوند مهربان هدف نهایی از خلقت جن و انس را پرستش و عبادت ذات مبارک خویش دانسته و آنجا که دعا و عبادت نباشد امتیازی بر سایر حیوانات ندارد بلکه با گره خوردن مکر، حیله و شهوات حیوانی با اندیشه شیطانی محیط از امنیت کمتری برخوردار است و تهدید بیشتر خواهد شد.

چنانچه در عالم حیوانات گرگی چند گوسفند بدرد و یا شیری چند آهو را خوراک خود قرار دهد، امروز و دیروز انسان منهای دعا و اخلاق عبادی صدها هزار بلکه میلیون‌ها نفر را بکام مرگ برده و بالاتر آنکه نسلی را تهدید می‌کند و با سلاح‌های کشتار جمعی امنیت را از دیگران می‌گیرد. جامعه آمریکا و اروپا و یا آفریقا منهای دعا و نیایش جنگلی است که برای همیشه ضعیف، پایمال و نابود است و چهره‌های متول و قدرتمند حیوانی آنان، زالو صفت خون مستضعفان را می‌مکند و اجازه تنفس به پابرهنگان خود نمی‌دهند.

آنان برای خود حد و مرزی اخلاقی معتقد نیستند تا تجاوز و چپاول را خلاف بدانند و استعمار دیگران را تعطیل کنند. آنان گاهی با تجاوز علنی، گاه با ایجاد مراکز فساد و گاه با کشتن اندیشمندانی که چراغ راه هدایتند به زندگی مادی خویش جلوه بیشتری می‌دهند و از هیچگونه استعباد و استثمار کوتاهی نمی‌کنند گرچه واژگان: آزادی، دمکراسی و جلوگیری از تولید سلاح‌های کشتار جمعی را شعار خود قرار داده‌اند. آنان برای چپاول دیگر کشورها در داشتن و تولید هر گونه سلاح سمی، کشتار جمعی آزادند و در مصونیت محض بسر می‌برند ولکن دیگران که ممکن است روزی در برابر تجاوز آنان بایستند باید در ممنوعیت کامل بسر برند.

دکتر اسعد علی اسعد رئیس هیئت نویسندگان ادب عربی در کشورهای آمریکا، انگلستان و فرانسه در بحث شعار دمکراسی و اخلاق انسانی در آمریکا می‌نویسد:

در شهر نیویورک در یک شب چند ساعت قطعی برق بوجود آمد، در آن مقطع کوتاه در یک منطقه محدود، تجاوز و تعدی از قبیل سرقت، تجاوز به عنف به قدری بالا بود که بر اساس آمار در هر دقیقه هفت جرم و جنایت صورت گرفت. این از پایگاه تمدنی که مدعی صدور دموکراسی است، بسیار تعجب‌آور است، جایی که در آنجا بر اساس آمار، کتاب «حقیقتی که شما را به زندگی جاوید رهبر می‌کند» در صد میلیون نسخه چاپ می‌شود و به ۱۱۵ زبان منتشر می‌گردد!!

آیا برای تغییر اینگونه جوامع و ایجاد امنیت اخلاقی در آنها، راهی غیر از آشنایی با اخلاق الهی و توجه به ارتباط انسان با خالق وجود دارد؟! مسلم نه. (۲۹)

پس تنها نیایش و دعا و ارتباط با خالق هستی که جامع صفات کمالیه است، انسان را از ددمنشی دور می‌کند و او را متخلق به اخلاق فطری می‌نماید.

راستی، صداقت، زندگانی مسالمت‌آمیز، محبت و دوستی، مساعدت به یکدیگر، دست‌گیری انسان‌های ضعیف، شکوفایی فطرت سالم، آرامش و امنیت در سایه این امر محقق می‌شود.

با یک نگاه کلی به کشور ایران اسلامی خود و مقایسه حوادث در خلال یازده ماه با ماه مبارک رمضان این امر روشن می‌گردد. هر سال نیروی انتظامی اعلان می‌دارد آمار ارتکاب جرائم، سرقت‌ها، اختلافات و… در ماه رمضان تقلیل می‌یابد و مراکز دادرسی همچون دادگستری‌ها و دادگاه‌ها خلوت می‌گردد و تعداد این‌گونه امور بسیار کم می‌شود.

مسلم تقلیل جرائم اخلاقی چیزی جز به برکت روزه، دعا، نیایش و توبه و بازگشت به سوی حق نیست.

چرا دعای بعضی‌ها به اجابت نمی‌رسد؟
در پایان جهت تیمن و تبرک این بحث و ارتباط طهارت جسم و روح انسانی با دعا و نیایش و شرایط استجابت دعا و فراهم شدن مقدمات پاکی‌ها در شخص و اشخاص نیایش‌کننده با خالق هستی، حدیثی را از مولی الموحدین و امام المتقین علی بن ابیطالب (علیه السلام) می‌آوریم:

شخصی محضر امیر مومنان(ع) رسید او از مستجاب نشدن دعاهای خود شکوه کرد و عرضه داشت:
با اینکه خداوند متعال وعده داده «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» دعا کنید، خواسته‌های خود را با من در میان بگذارید من اجابت می‌کنم، چرا دعاهای ما به اجابت نمی‌رسد؟ و پاسخ داده نمی‌شود؟

امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: إِنَّ قُلُوبَکُمْ خَانَتْ بِثَمَانِ خِصَالٍ؛ همانا قلب‌ها و اندیشه‌های شما را هشت چیز فرا گرفته و سبب خیانت و عدم پذیرش دعا شده است:

۱ـ شما خدا را می‌شناختید ولکن حق خالقتان را ادا نکردید آنگونه که سزاوار بود، پس شناخت او شما را سودی نبخشید.

۲ـ شما به پیامبر و فرستاده او ایمان آوردید ولی با سنت و روش او مخالفت کردید و شریعت و دین او را کنار گذاشتید، پس ثمره و نتایج مترتبه بر ایمان شما کجاست؟

۳ـ کتاب (قرآن) او را خواندید ولی به آن عمل نکردید با اینکه اقرار کردید شنیدیم و اطاعت و پیروی کردیم و بعد مخالفت نمودید.

۴ـ شما می‌گویید از مجازات و کیفر الهی می‌ترسید اما همواره کارهایی می‌کنید که شما را به آتش الهی نزدیک‌تر می‌سازد، پس کجاست ترس شما از آتش جهنم؟

۵ـ می‌گویید به بهشت الهی علاقمند هستید اما همواره کارهایی انجام می‌دهید که شما را از آن نعمت بزرگ محروم می‌کند و دورتان می‌دارد، پس تمایل و رغبت شما به بهشت او کجاست؟

۶ـ نعمت‌های خدا را می‌خورید و شکر نعمت را بجا نمی‌آورید (تا آن را ازدیاد بخشد و دعای شما را مستجاب گرداند).

۷ـ همانا خداوند فرمان داد تا با شیطان دشمنی ورزید و او شیطان را دشمن شما معرفی کرد اما شما طرح دوستی ریختید و به ظاهر ادعای دشمنی با شیطان کردید ولی در مقام عمل با او مخالفتی نداشتید.

شما عیب‌ها و زشتی‌های مردم را جلو چشم خویش (تابلو) قرار دادید و عیوب خود را پشت سر افکندید و آنان را نادیده گرفتید. با همه این احوال چه کسی از شما سزاوارتر است که خود را ملامت کند…

با این وضعیت چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالی که خودتان درهای اجابت را بر روی خود بسته‌اید؟!
تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید، امر بمعروف و نهی از منکر کنید تا دعاهای شما به اجابت رسد. (۳۰)

مولانا (ره) گفت:
اخسئوا  (۳۱) آید جواب آن دعا / چوب رد باشد جزای هر دغا(۳۲)
گر حدیثت کج بود معنیت راست / آن کجیّ لفظ، مقبول خداست

پی نوشتها:

(۱) رباعیات باباطاهر عریان.
(۲) فرقان، ۴۴٫
(۳) صحیفه سجادیه، دعای اول، بندهای ۱-۲-۸٫
(۳) در علم صرف می‌خوانیم «واو متحرک ماقبل مفتوح تبدیل به الف شده» که در واژه «دعا» همین اتفاق افتاده است.
(۵) لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۴، ص ۲۵۷ ؛ الوجیز، مجمع اللغه العربیه، ص ۲۲۸، المنجد، ج۱، ص ۲۱۶؛ کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، ج۲، ص ۲۲۱٫
(۶) اصول کافی، ج ۲، ص ۴۶۷٫
(۷) وسائل الشیعه، ج ۸ ص ۴۲۴، ح ۱۱۰۷۵؛ بعد از رکوع گفته شود.
(۸) بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۵۷؛ جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، سیدبن طاووس، ص ۳۹۴٫
(۹) بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۹۰٫
(۱۰) دیوان منسوب به امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع)، ص۴۴۴٫
(۱۱) آل عمران، ۹۳ ـ ۹۴٫
(۱۲) دیوان منسوب به امیرمؤمنان، ص۴۴۴٫
(۱۳) فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی، ج ۲، ص ۵۹۶٫
(۱۴) علل الشرایع، صدوق، ج ۱، ص ۱۸۲٫
(۱۵) به نقل از مرحوم آیت ا… مرعشی نجفی در مقدمه چاپ صحیفه سجادیه.
(۱۶) الدعاء نورالسماوات والارضیین، کافی، ج ۲، ص ۱۴۸٫
(۱۷) الدعاء مفاتیح النجاح، مصباح کفعمی، ص ۷۶۹٫
(۱۸) الدعاء مقالید الفلاح، مصباح کفعمی، ص ۷۶۹٫
(۱۹) الدعاء سلاح المؤمن وانقذ من السنان، مستدرک الوسائل، ج ۵، ص۱۶۱٫
(۲۰) الدعاء شفاء من کل داء، کافی، ج ۲، ص ۴۷۰٫
(۲۱) الدعاء مفاتیح الرحمه و سراج الزاهدین و شوق العابدین، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۵۰٫
(۲۲) الدعاء یردالقضاء، کافی ج ۲، ص ۴۶۹٫
(۲۳) الدعاء سلاح المؤمن، کافی، ج ۲، ص ۴۶۸؛ وسائل الشیعه ج ۷، ص ۳۸٫
(۲۴) الدعاء عمود الدین، کافی، جلد ۲، ص ۴۶۸٫
(۲۵) الدعاء هو الاخلاص المطلوب فی الصلاه، بحار الانوار، ج ۸۱، ص ۳۷۰٫
(۲۶) الدعاء هو العباده، کافی، ج ۲، ص ۴۶۸٫
(۲۷) الدعاء مخ العباده، کافی، ج ۲، ص ۴۶۷٫
(۲۸) فرقان، ۷۷٫
(۲۹) مقدمه کتاب النظام العسکری فی الاسلام ، احمد زمانی.
(۳۰) مستدرک الوسائل، علامه نوری، ج ۵، ص ۲۸۶٫
(۳۱)اخسئوا: لال بگیرید (حرف نزنید).
(۳۲) حیله‌گر، پیمان‌شکن.