نگاهی بر زندگی سراسر افتخار آمیز حضرت آیت الله حاج شیخ عباسعلی اختری (ره)

2 اکتبر 2023

مقدمه:

لازم دیدم به پاس زحمات آن استاد فرزانه و آن محقق پیگیر و صادق سفر کرده الهی که در حدود بیش از نیم قرن مجاهدتهای خالصانه اش در راه خدا و تحقق و پایداری نظام جمهوری اسلامی را شاهد بوده ام و در دوران مختلف نزد ایشان تلمذ کردم و از اندیشه معظم له  بهره های زیادی بردم چند خطی بنگارم، امید آنکه اداء دینی شده باشد و معلم اول و خالقی هستی(الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَم‏[۱]؛آن خدایى که بشر را علم نوشتن توسط قلم آموخت‏) ذخیره آخرت قرار دهد و در روز «یَوْمَ لا یَنْفَعُ‏ مالٌ وَ لا بَنُون‏[۲] ؛آن روزى که مال و فرزندان (هیچ به حال انسان) سود نبخشند» ما را هم بیامرزد و ما را از آن صحنه های وحشتناک نجات بخشد.

نکته آغازین:

برای آشنایی با عملکرد این فقیه وظیفه شناس و مجاهد پر تلاش، تربیت یافته مکتب اهل بیت عصمت و طهارت، ابتدا نظر خوانندگان عزیز را به روایت شگفت انگیز امام صادق علیه السلام که گویا آن را معیار زندگیش قرار داده بود، توجه داده، سپس نگاهی اجمالی بر روند زندگی افتخارآمیز و پر فراز و نشیب  او که سراسر عزت و بالندگی و آموزش  بوده خواهیم داشت.

عن جعفر بن محمد علیهما السلام قال: إِذَا أَحَبَ‏ اللَّهُ‏ عَبْداً أَلْهَمَهُ‏ الطَّاعَهَ وَ أَلْزَمَهُ الْقَنَاعَهَ وَ فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ وَ قَوَّاهُ بِالْیَقِینِ فَاکْتَفَى بِالْکَفَافِ وَ اکْتَسَى بِالْعَفَافِ [۳]..؛ امام صادق «ع» فرمود: چون خداوند بنده ‏اى را دوست بدارد، و بخواهد به او خیر و نیکی رساند ؛شوق عبادت و اطاعت و بندگی در دل او مى ‏افکند، و قناعت  به داده های خویش را پیشه او می‏سازد، و او را به فهم و بصیرت در شناخت و عمل به دین موفّق می دارد، و به دل او «یقین» و باور حتمی ‏با نیروی فوق العاده خویش می بخشد؛ چنین انسانى به داده های الهی و ثروت معنوی و مادی «کفاف» بسنده می‏کند، و در جامعه در میان مردم، «عفاف» و پاکدامنی را شیوه خود قرار می دهد..

ملا صالح مازندرنی در شرح اصول کافی در ذیل روایت امام صادق علیه السلام « فقّهه فی الدین » چنین آورده است: لیس المراد بالفقه الفهم و لا العلم بالأحکام الشرعیّه العملیّه عن أدلّتها التفصیلیّه فإنّه معنى مستحدث بل المراد به‏ البصیره فی‏ أمر الدین‏ و الفقه‏ أکثر ما یأتی فی الحدیث بهذا المعنى و الفقیه هو صاحب هذه البصیره و إلیها أشار النبیّ صلّى اللّه علیه و آله بقوله «لا یفقه العبد کلّ‏ الفقه حتّى یمقت الناس فی ذات اللّه و یرى للقرآن وجوها کثیره[۴]» ثمّ یقبل على نفسه فیکون لها أشدّ مقتا ثمّ هذه البصیره إما موهبیّه و هی الّتی دعا بها النبیّ صلّى اللّه علیه و آله لأمیر المؤمنین علیه السّلام حین أرسله إلى الیمن بقوله «اللّهم فقّهه فی الدّین» أو کسبیّه و هی الّتی أشار إلیها أمیر المؤمنین علیه السّلام حیث قال لولده الحسن علیه السّلام: «و تفقّه یا بنیّ فی الدّین»[۵]؛ مقصود و مراد از فقیه شدن و فقه در روایات، دانش و فهم برگرداندن احکام دین به دلائل مشروح آن نیست که این معنایی است که بر اثر ممارست بدست می آید و امر جدیدی است که بوجود می آید، بلکه مقصود شناخت عمیق امور دینی و عمل به آن می باشد  و فقیه در احادیث یعنی صاحب بصیرت و شناخت همه جانبه دین و به همین نکته سخن پیامبر عظیم الشأن اشاره دارد که فرمود: بنده ای همه فقه در دین را فرا نگیرد مگر اینکه مردم را در ابعاد مختلف خداشناسی فرو برد و وجوه بسیار و گوناگون مختلف قرآن را بیبند، و آنچه را آموخته بر خود عرضه کند و خود بالاترین باور و اعتقاد را در درونش بیابد. این فقاهت، گاهی موهبت و بخشش خاص الهی است همانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله برای امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام درخواست کرد آنگاه که او را به یمن فرستاد و فرمود: اللّهم فقّهه فی الدّین [۶] ؛ بار خدایا علی را فقیه در دینت قرار ده، و گاه فقه اکتسابی و تجربی است و این هم همانی است که علی علیه السلام به فرزندش حسن بن علی علیهما السلام فرمود: فرزند عزیزم در امور دین، دانش بیشتر و فهم دقیق تر و والاتر را بکار گیر.

از روایت شریف و مطالب فوق چند نکته اساسی به دست می آید:

*توفیقات خاص و مورد توجه و خوبیها و زیبائیها و امور خیر از آن خدا است و باید از او درخواست شود.

* آنچه از کارهای خدایی به ذهن تبادر می کند باید جدی گرفت و هشداری سرنوشت ساز دانست.

*قناعت و توجه به داشته های انسان و نعمت های اعطائی الهی و حریص نبودن به دارائیهای دیگران، نوعی قدردانی از موهبت های الهی است.

*بصیرت در امور دینی در فراز و نشیب های زندگی و ثبات قدم، هدیه بی چون و چرای  خداوند لا یزال برای حفاظت و صیانت انسان می باشد.

* باور و اعتقاد راسخ در امور دین و پافشاری بر انجام آن، تنها عامل  نابودی توطئه های دشمن و از بین رفتن نقشه های شیطانی آنان در داخل و خارج است.

* نتیجه موارد فوق ؛قدردانی و قناعت بر داده های الهی است که مومن خود را بی نیاز  دیده و گرفتار تهدید و تطمیع و ارعاب دشمن برون و درون نمی گردد.

* و آخرین عنایت الهی در این فرمایش صادق آل محمد (ص) عفاف، پاکدامنی و عزت در میان جامعه و عدم تعرض به خود و دیگران است که اعمال و کردار بنده راستین الهی در وجودش جلوه گر شده و عفاف زینت بخشش خواهد شد.

سوابق درخشان آیت الله حاج شیخ عباسعلی اختری رحمت الله علیه:

۱- شیخ عباسعلی اختری در بیت معزز پدر مرحومش حجت الاسلام حاج شیخ محمد حسین اختری(رضوان الله علیه) به دنیا آمد و پس از تحصیلات ابتدایی و گذرندان مقدمات وارد حوزه علمیه مشهد مقدس گردید و مدت ۲۰ سال به تحصیل در آن حوزه مقدس در جوار ابی الحسن الرضا -علیه آلاف التحیه و الثناء-ادامه داد و دروس عالی خود را در محضر اساتید و آیات بزرگ تقلید آیت الله العظمی حاج سید محمد هادی میلانی(ره)  و آیت الله العظمی حاج شیخ حسین وحید خراسانی و آیت الله حاج شیخ میرزا علی فلسفی(ره) گذراند و فیض فراوانی برد و فضائل زیادی را کسب کرده و ذخیره نمود.

۲- آیت الله اختری در سال ۱۳۴۲ه.ش به نهضت امام خمینی رحمت الله علیه پیوست و پس از دستگیری وی را به سربازی اجباری بردند، او را همراه برخی از مبارزان آن روز هم چون آیت الله هاشمی رفسنجانی تحت نظر داشتند و آزار و اذیت هایی فراوانی دادند.

۳- او پس از برگشت از سربازی اجباری، تحصیل خود را ادامه داد و سپس تدریس سطوح اولیه و متوسطه و عالیه حوزه را در مشهد مقدس در سال های متمادی در مدرسه مرحوم آیت الله میلانی و نیز در مدارس دیگر از جمله مدرسه مقدسه مبارکه بالاسر و نیز مدرسه دو درب (دار القرآن فعلی حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام) آغاز کرد و مدت ها دروس فقه و اصول ایشان ادامه داشت و شاگردان  ارزشمند و موثری را تربیت نمود که تعداد آنان از ده ها بیشتر و افزونند.

۴- مبارزات و سخنرانی های افشاگرانه ایشان علیه نظام ستم شاهی پهلوی به همراه دانشمند شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید عبد الکریم هاشمی نژاد و برخی دیگر وعاظ در خراسان و استانهای دیگر آغاز شد و در دهه پنجاه سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲دستگیر شد و روانه زندان گردید که پس از مدتی آزاد گردید. ایشان در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۷ به مبارزه خویش ادامه داد که در تهران در سال ۱۳۵۷ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان را گرفتند و در کمیته شهربانی در میدان سپه تهران زندانی شد و همان روزهای اول این جانب احمد (رجبعلی ) زمانی توفیق دیدن ایشان را از پشت پنجره ها به همراه برخی از دوستان یافتیم.

۵- نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دوره اول از خراسان رضوی بعد از شهادت شهید عبد الحمید دیالمه(سال ۱۳۶۰ه.ش در انفجار حزب جمهوری اسلامی در تهران) نماینده پیشین به پیشنهاد واعظ شهیر شهید سید عبد الکریم هاشمی نژاد از توفیقات نامبرده به نظام اسلامی بود، ایشان بار دیگر در دوره ششم (سال۱۳۷۹ه.ش)چنین توفیقی پیدا کرد که تلاشهای نامبرده در کارنامه درخشان مجلس شورای اسلامی باقی است.

و در سال ۱۳۹۸ه.ش کاندیدای مجلس خبرگان رهبری در تهران شد که با توجه به تلاشهای گسترده شاگردان و علاقه مندان ایشان، بحمد الله در این سنگر نیز موفق گردید و روانه مجلس خبرگان دوره پنجم شد و در آن مدت کوتاه خدمات زیادی انجام داد.

۶- در راستای جهاد تبیین در سنگر امامت جمعه شهر سمنان و نیز در شهر ری حضرت عبد العظیم حسنی  سلام الله علیه  خطبه های پر محتوا و موثری ارائه نمود. در همین راستا در مسجد جامع جمهوری اسلامی در تهران چندین سال به امامت جماعت و سخنرانی و ترویج احکام مشغول بود.

۷- تدریس نامبرده در دانشگاه ها و مخصوصا در مدرسه عالی مروی در تهران به مدت چند سال از خدمات فراموش نشدنی و پر خیر و برکت معظم له بوده  و دانش جویان و روحانیون و طلاب زیادی بهره مند گردیدند.

۸- سفرهای تبلیغی متعدد و سخنرانی های موثر در داخل و خارج کشور از کار های مثبت و موثر دیگر ایشان بوده که می توان به برخی از آنها اشاره کرد:

  • ۴سفر روحانی مسئول کاروان حج و زیارت در مراسم حج تمتع به همراه زایران  بیت الله الحرام
  • ۱۲سفر روحانی مسئول در عمره به همراه زائران خانه خدا
  • یک سفر روحانی عتبات مشرفه به سرزمین عراق (کربلا –نجف –کاظمین –سامرا)
  • سه سفر به عنوان مبلّغ و سخنران برای زائران بیت الله الحرام در مدینه منوره و مکه مکرمه.[۷]

تألیفات و نوشتارها (مقالات) در حوزه معارف دینی:

بر اساس سنت حسنه و سفارش رسول گرامی اسلام که فرمود: مَنْ‏ حَفِظَ مِنْ‏ أُمَّتِی‏ أَرْبَعِینَ‏ حَدِیثاً مِمَّا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَقِیهاً عَالِماً [۸]؛هر کس از افراد امت من چهل حدیث (چهل موضوع حدیثی) از موضوعات و مطالب مورد نیاز آنان را  بنویسد و نشر دهد خداوند در صحرای قیامت او را فقیه و دانای امت محشور خواهد کرد، این عالم فاضل و محقق برجسته نه تنها چهل حدیث بلکه موضوعات بیشتری را نوشت  و تبیین نمود و یا ترجمه کرد و در اختیار علاقه مندان قرار داد که ما برخی از آن تالیفات و نوشتارها را که در کتاب ارزشمند خود (تهاجم بر حریم پوشش) آورده است، جهت یادآوری ذکر می کنیم:

  1. الإسلام یدعوکم لما یحییکم(به زبان عربی)
  2. آشنایی با قرآن
  3. آشنایی با اسلام در یک نگاه
  4. اقتصاد مقاومتی: زمینه ها – راهکارها(چاپ دوم)
  5. امام و احیاء ارزش های اسلامی
  6. انقلاب امام حسین(ع) انگیزه ها، اهداف
  7. باده سحر- در سیره فرصت شناسان ماه خدا
  8. تحکیم خانواده
  9. تربیت اسلامی
  10. تعلیمات اسلامی و مبارزه با ایدز
  11. توبه،بارش رحمت الهی
  12. تولی و تبری(چاپ سوم)
  13. جامعه اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)
  14. جوان بر سر دو راهی
  15. جلوه های حکمت در کلام معصومین (علیهم السلام)
  16. جوانمردان و جوانمردی
  17. خطوط اصلی و کلی جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی
  18. در پیش قدم ظهور
  19. درخشش علی علیه السلام در قرآن
  20. دوستان گزیده در قرآن
  21. رزق و روزی، عوامل افزایش و کاهش(چاپ دوم)
  22. زلزله (عوامل پیشگیری)(چاپ دوم)
  23. زمامداران وطن فروش
  24. زیارت ائمه و اولیاء درمکتب اهل بیت(علیهم السلام)
  25. سیمای کارگزاران از دیدگاه اسلام
  26. سخن و تحول آفرینی (چاپ سوم)
  27. شناخت حق و باطل
  28. فاطمه (علیها السلام) بانوی بی همتا
  29. قرآن سرمایه معنویت
  30. کلید گشایش
  31. محمد(صل الله علیه و آله) بر قله های فضائل(چاپ دوم)
  32. مدیریت علمی مکتبی از دیدگاه اسلام(چاپ چهارم)
  33. مدیریت و فرهنگ کار(چاپ دوم)
  34. مرزهای دوستی و دشمنی
  35. منابع انسانی و بهره وری
  36. نجات از تردید
  37. نظری به آیین جهاد در قرآن
  38. نقش انتظار در سیر تاریخ
  39. نور زندگی در اذکار و تعقیبات نماز
  40. تهاجم بر حریم پوشش

برخی از اساتید همراه و هم دوره معظم له قبل و بعد از انقلاب اسلامی:

آیات و اساتیدی که هم دوره معظم له بودند و به نحوی یاری و همراهی مؤسس انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و.. نموده اند و خوشبختانه برخی هم در قید حیات و زندگی هستند همچنان حمایتگر و یار نهضت امام می باشند و از رهبر معظم انقلاب اسلامی حمایت و پشتبانی می کنند چهره های موفق ذیل بوده اند:

*مرحوم آیت الله حاج سید مهدی عبادی (ابو الشهید ، امام جمعه سابق زاهدان و سپس امام جمعه مشهد مقدس..)

*آیت الله حاج شیخ رجبعلی رضا زاده از اساتید دروس خارج فقه و اصول

*آیت الله حاج شیخ ناصر عباسپور از مدرسان معروف فقه و اصول

*آیت الله حاج شیخ غلامرضا ذاکری از مدرسان و موسس حوزه علمیه امام محمد باقر علیه السلام

*مرحوم آیت الله سید علی اکبر بنی هاشمی از مدرسان معروف سطح و خارج..

*مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامحسین آهنیان از مدرسان معروف در حوزه علمیه مشهد مقدس

* مرحوم آیت الله حاج شیخ اسماعیل محقق کابلی از مدرسان معروف …

*مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامرضا دهشت از مدرسان معروف …

شاگردان مرحوم آیت الله اختری(ره) یاوران فرهیخته نظام اسلامی:

تعداد زیادی از شاگردان معظم له امروز در حوزه ها و دانشگاه ها و مساجد و اماکن مختلف و مسئولیت های سنگین جهاد تبیین همانند نماز جمعه و جماعات یا مراکز فرهنگی در داخل نظام جمهوری اسلامی و نیز خارج کشور مشغول خدمتند که بطور قطع روح ملکوتی او از افاضات آنان بهره می گیرد. (الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب‏[۹]؛ کسانى که ایمان آوردند، و کارهاى شایسته انجام دادند، براى آنان زندگى خوش و با سعادت و بازگشتى نیک است.)

پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله العظمی خامنه ای:

در پایان جهت تیمن و یاد آوری زحمات آن فقید سعید، متن پیام ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامی را بعد از رحلت «ابو الشهید آیت الله حاج شیخ عباسعلی اختری رحمت الله علیه »می آوریم:

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت عالم پرتلاش و ابوالشهید حضرت حجه‌الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ عباسعلی اختری رحمه‌الله علیه را به خاندان مکرّم و ارادتمندان و مستفیدان از ایشان تسلیت عرض می کنم.

این عالم پرهیزگار در همه‌ی عرصه‌هائی که در آنها حضور داشت از فقاهت تا سیاست و تا ترویج معارف اسلامی، به تلاش و فعالیت مجاهدانه شناخته شده بود و همه‌ی توان خود را مبذول می داشت..

از خداوند متعال علو درجات این روحانی مخلص و متخلّق را مسألت می کنم. (سیّدعلی خامنه‌ای- ۱۰/آبان ۱۴۰۱)

بخش پایانی( تقریرات کتاب الزکاه و الخمس):

با تلاش خدا پسندانه مرحوم آیت الله اختری تقریر بخشی از درس خارج فقه استادش حضرت آیت الله العظمی میلانی انجام شد و سپس مورد تایید معظم له در دو موضوع فقهی «الزکوه و الخمس[۱۰]» قرار گرفت. آیت الله اختری آن را در قالب یک دفتر درس زکات  و خمس تدوین نمود و سپس به صورت کامل کتاب را به استادش ارائه کرد، استاد هم آن را مورد تفقد خویش قرار داد که با خط خویشتن و تایید استاد آن را به یادگار گذاشتند روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

در این جا تصویر صفحات ابتدائی آن تقریرات و تاییدیه استادشان را جهت رؤیت بینندگان و شما عزیزان قرار میدهیم:


پی نوشتها:

۱) سوره علق، آیه۴

۲) سوره شعراء، آیه۸۸

۳) بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۱۰۰، ص۲۶، حدیث۳۴ ؛ دیلمی، حسن بن محمد(۸۴۱ق)، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص۱۳۵

۴) منتخب کنز العمال بهامش مسند احمد، ج ۴، ص ۳۶ ؛ قال: رواه الخطیب فی المتفق و المفترق من حدیث شداد بن أوس‏.

۵) شرح الکافی-الأصول و الروضه (للمولى صالح المازندرانی)، ج‏۲، ص۳۴

۶) منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه (خوئى)، ج‏۸، ص۶؛ شرح أصول الکافی (صدرا)، ج‏۲، ص۳۰۴، الحدیث التاسع و هو الخامس و الستون و المائه؛ مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج‏۷، ص۱۶۶

۷) مدیریت جذب و سازماندهی بعثه مقام معظم رهبری در حج و زیارت، پرونده روحانیون و مبلغان

۸) شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۴۲، حدیث۱۵ ؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۷، حدیث۹۴ ؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج‏۲۷، ص۹۴، حدیث ۳۳۳۰۵- ۶۰-

۹) سوره رعد، آیه۲۹

۱۰) مورخ ۴۷/۷/۲ مطابق رجب المرجب ۱۳۸۸ه.ق

زینب الکبری (سلام الله علیها) بطله الکرامه الحسینیه فی ثوره عاشوراء

28 مارس 2022

زینب الکبری (سلام الله علیها) بطله الکرامه الحسینیه فی ثوره عاشوراء

تمهید:

الکریم و الکریمه؛ صفه لکل ما یرضی و یحمد، وجه کریم، ای مرضی فی حسنه و بهائه؛ و إذا وصف به الانسان فهو ذو الأخلاق و الأفعال المحموده التی تظهر منه، لا یقال الا فی المحاسن الکبیره.[۱]

و معنی قول الله عزّ و جلّ «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَم‏…الإسراء/آیه ۷۰» أی کرّمنا بالنطق و العقل و التمییز و الصوره الحسنه و القامه المعتدله و أمر المعاش و المعاد، و تسلیطهم علی ما فی الارض، و تسخیر سائر الحیوانات لهم…و الکریم: هو الجامع لأنواع الخیر و الشرف و الفضائل.[۲]

و من ثمّ حینما ننظر الی الثوره الحسینیه الالهیه تجاه الأمویین الغاصب السفاک، نری؛ إن مصباح الهدی و سفینه النجاه و هو الحسین بن علی بن ابی طالب علیهما السلام أفدی نفسه و أسرته و من کان معه لإحیاء دین الله و القوانین الشریعه من الکتاب و السنه النبویه…و فی هذه المقاله أتحدث عن أسوه المقاومه و العفاف الفاطمیه و الشجاعه الحیدریه و الایثار و الکرامه و هی السیده العابده و بنت الشهید و الشهیده و أم الشهیدین و أخت الشهداء السیده الزینب الکبری بنت امیر المؤمنین علی بن ابی الطالب علیه السلام فی ضوءعاشوراء حیث تتبع خطوات الکرامه الحریه الانسانیه و ارجو من الله أن نتبع و نتابع خططه نحن و العالم الاسلامی لاسیّما النساء المؤمنات و غیرها.

أ) نظره بعض الأعلام المشهوره من الفقهاء و الرجالیین حول شخصیه زینب الکبری(سلام الله علیها)

أتبرک هذه المقاله للتعرف علی شخصیه السیده زینب الکبری بنت أمیر المؤمنین سلام الله علیها کرامه، بمقتطفات قیمه من الکلام  الأعلام الثلاثه المشهوره عند الخبرات و الأساتذه و الطلّاب فی الحوزات العلمیه و المثقفین هنا و هناک و  هم:

الأوّل؛ فقیه، کلامی، رجالیٌّ وحید، ذو خبره سماحه العلامه آیه الحق الشیخ عبد الله مامقانی (رحمه الله). و هو: یقول: زینب و ما زینب! و ما أدراک ما زینب! هی عقیله بنی هاشم و قد حازت‏ من‏ الصفات‏ الحمیده ما لم یحزها بعد أُمّها أحد، حتّى حقّ أن یقال: هی الصدّیقه الصغرى؛ هی فی الحجاب و العفاف فریده فی العصور، لم یر شخصَها أحد من الرجال فی زمان أبیها و أخویها إلى یوم الطفّ و هی فی الصبر و الثبات و قوّه الإیمان و التقوى وحیده فریده و فی الفصاحه و البلاغه کأنّها تفرغ عن لسان أمیر المؤمنین علی علیه السّلام، کما لا یخفى على من أمعن النظر فی خطبتها؛ و لو قلنا بعصمتها لم یکن لأحد أن ینکر إن کان عارفا بأحوالها فی الطفّ و ما بعده‏…[۳]

الثانی؛ فقیه، اصولی، رجالیٌّ و مفسّر القرآن و هو سماحه آیه الله العظمی الفقیه الشهیر ذو خبره المرجع الدینی السید ابو القاسم الخوئی (رضوان الله تعالی علیه). و هو یقول: إنّها شریکه أخیها الحسین‏ علیه السّلام فی الذبّ عن الإسلام و الجهاد فی سبیل اللّه و الدفاع عن شریعه جدّها سیّد المرسلین، فتراها فی الفصاحه کأنّها تفرغ عن لسان أبیها و تراها فی الثبات تنبئ عن ثبات أبیها، لا تخضع عند الجبابره و لا تخشى غیر اللّه سبحانه، تقول حقّا و صدقا، لاتحرّکها العواصف و لاتزیلها القواصف. فحقّا هی أخت الحسین علیه السّلام و شریکته فی سبیل عقیدته و جهاده.[۴]

الثالث؛ فقیه،أصولی، ذو خبره فی علوم الإلهیه من العرفان و الفلسفه، ثوری، المرجع الدینی و مؤسس النظام الجمهوریه الاسلامیه و هو الإمام السید روح الله الموسوی الخمینی(قدس الله نفسه الزکیه). إنه قال: إن السیده زینب- سلام الله علیها- واجهت یزید و وبّخته بشکل بحیث لم یسمع بنو أمیه مثل هذا التوبیخ طوال حیاتهم. کما إن ما تحدثت به فی الطریق إلى الکوفه وفی الشام، وخطبه الإمام السجاد (علیه السلام) فی مسجد الکوفه، أوضحا للناس بأن القضیه لیست قضیه خوارج و خروج على سلطان زمانه خلیفه رسول الله، مثلما حاول یزید تصویر نهضه الإمام الحسین (علیه السلام)، حیث کشف الإمام السجاد عن دوافع موقف الإمام الحسین وکذلک فعلت الحوراء زینب.[۵]    

ب) لمحه الی الأسماء و الألقاب المبارکه لسیّده زینب الکبری (سلام الله علیها)

انها لما ولدت سماها رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم «زینب» بعد ما نزل جبرئیل علیه السلام و بشره بهذا الاسم الشریف کما جاء فی الحدیث:

لمّا ولدت زینب علیها السّلام جاءت بها امّها الزهراء علیها السّلام إلى أبیها أمیر المؤمنین علیه السّلام و قالت: سمّ هذه المولوده، فقال علیه السلام: ما کنت لأسبق رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم- و کان رسول الله صلی الله و آله فی سفر له- و لمّا جاء من السفر، سأله علیّ علیه السّلام عن اسمها، فقال: ما کنت لأسبق ربّی تعالى؛ فهبط جبرئیل علیه السّلام، یقرأ السلام‏ من‏ اللّه‏ الجلیل‏ و قال‏ له: سمّ هذه المولوده: زینب، فقد اختار اللّه لها هذا الاسم[۶]؛

إن سیده زینب بنت علی علیه السلام اکتسبت فضائل شتی بعد ولادتها فی الأسره النبویه و العلویه حیث تتشکل شخصیتها بواسطه التعلیم و التزکیه الصادره عن النبی الأعظم خاتم الأنبیاء و ابنته و وصیّه أمیر المؤمنین علیهم السلام ثمّ اثّر علیها الأفعال و الأقوال و السیره الصادره عن أخویها الحسن و الحسین علیهما السلام. فعلی هذا الجزور البنّائه صارت ذو الأسماء و الألقاب الکریمه العدیده خاصه بعد رحالها من المدینه المنوّره إلی الأرض الطف مع أخیه الحسین الشهید علیه السلام و أصحابه الکرام للجهاد ضد الأمویین لا سیّما الحاکم المستبد الغاصب، المغرور و المعاند لله و لرسوله و لأهل بیته الکرام علیهم السلام یزید بن معاویه لعنه الله.

ج) الأسماء و الألقاب المشهوره التی تهدی الی کراماتها

 زینب الکبری (سلام الله علیها) *عقیله بنی هاشم *عالمه غیر معلّمه *عابده آل علی *فهیمه کامله *محدّثه *عالمه و فاضله *صدّیقه صغری *عصمه صغری *خطیبه بلیغه *صابره *بنت الشّهید وبنت الشّهیده *أمّ الشّهداء *أخت الشّهداء *عمّه الشّهداء *خاله الشّهداء *بنت الإمام *أخت الإمام *عمّه الإمام *و شریکه الحسین (علیهما السلام) *بطله کربلا * نیابه الحسین علیه السلام خاصه، بعد استشهاده الی مده خاصه.

د) جلالتها لدی الأسره النبویه و العلویه

الاسره النبویه و العلویه کانتا تعظمان زینب بنت علی علیهما السلام اکثر اعظاما مما تعمل به الناس و تظنونه حیث سماها زینب الکبری حتی تتمیّز من أقرانها نحو زینب بنت محمد صلی الله علیه و آله و غیرها. و ها هی عقیله بنی هاشم کما اثبتت فی ساحات عدیده، أذکر هنا أنموذج منها:

الاول. حدّث یحیى المازنی، قال: کنت فی جوار أمیر المؤمنین علیه السّلام فی المدینه مدّه طویله و بالقرب من البیت الّذی تسکنه زینب ابنته، فلا- و اللّه- ما رأیت لها شخصا و لا سمعت لها صوتا. و کانت [زینب] إذا أرادت الخروج لزیاره جدّها رسول اللّه -صلى اللّه علیه و آله و سلم- تخرج لیلا و الحسن عن یمینها و الحسین عن شمالها و أمیر المؤمنین أمامها، فإذا قربت من القبر الشریف سبقها أمیر المؤمنین علیه السّلام فأخمد ضوء القنادیل‏، فسأله الحسن مرّه عن ذلک؟! فقال: أخشَى أن یَنظُرَ أحَدٌ إلى شَخصِ أختِکَ زَینب.[۷]

الثانی. و ایضا جاء فی کلام المحدثین و الرواه:[قال العلامه البحرانی]: أنّ الحسین علیه السّلام کان إذا زارته‏ زینب‏ علیها السّلام یقوم إجلالا لها و کان یجلسها فی مکانه[۸]؛ و ایضا قال البحرانی: یکفی فی جلاله قدرها و نباله شأنها ما ورد فی بعض الأخبار: أنّها دخلت‏ على‏ الحسین‏ علیه السّلام و کان یقرأ القرآن، فوضع القرآن على الأرض، و قام لها إجلالا[۹]؛

الثالث: قال بعض الأعلام بعد التأمل فی نقل الخطبه الفدکیه عن أمها صلوات الله علیها مطالب قیّمه أخری. قال أبو الفرج الإصفهانی نقلا عن عبد الله بن عباس: زینب العقیله هی الّتی روى ابن عبّاس عنها کلام فاطمه علیها السّلام فی فدک، فقال: حدّثتنی‏ عقیلتنا زینب بنت علیّ -علیهما السّلام‏؛

الرابع: العلامه خاتون آبادی یکتب فی رسالته «جنّات الخلود»: کانت زینب الکبرى فی‏ البلاغه و الزهد و التدبیر و الشجاعه قرینه أبیها و أمّها علیهما السّلام فإنّ انتظام أمور أهل البیت بل الهاشمیّین بعد شهاده الحسین علیه السّلام کان برأیها و تدبیرها.[۱۰]

هـ) دور السیده زینب الکبری (سلام الله علیها) فی الحکومه العلویّه

بایع الناس مع أمیر المؤمنین علی علیه السلام بعد قتل عثمان فی سنه خمس و ثلاثین فی المدینه المنوره فی مسجد النبی صلی الله علیه و آله و قالوا: انا لا نعلم أحدا أحق به منک، لا أقدم سابقه و لا أقرب قرابه من رسول الله صلی الله علیه و آله. بایعت قبائل الأنصار و المهاجرین إلّا قلیلا منهم. و هذا الأمر تمّ فی المدینه ثم فی مکه المکرمه و بعده فی الکوفه…فعلی هذا تمت الإماره لأمیر المؤمنین علیه السلام و حینذاک حاولت عده من بنی هاشم و غیرهم لاستحکام جزور الحکم العلوی. و من جهه أخری أن معاویه خالفه فی الشام و انحاز الناکثین و المارقین و القاسطین و من نکثوا عهد أمیر المؤمنین علی علیه السلام و ساعدهم بالأموال و السلاح و غیرهما من الأمتعه و الأشخاص فعلی هذا صارت المؤامرات شتی.

و اما دور عقیله بنی هاشم زینب الکبری سلام الله علیها فی ذالک الوقت الحساس، هی ساعدت الحکومه العلویه ثقافیّا و سیاسیّا و اخلاقیّا کما نراها فی الأحادیث و الروایات التاریخیه، و نذکر هنا نموذجین:

الاولی؛نشاطات ثقافیه: حاولت هی نشاطات کثیره فی تعلیم البنات و الشابات القرآن الکریم و تفسیره و تأویله فی الکوفه:

جاء فی الحدیث؛ أنّ زینب علیها السّلام کان لها مجلس فی بیتها أیّام إقامه أبیها علیه السّلام فی الکوفه؛ و کانت تفسّر القرآن للنساء [و البنات و…]. فهی فی بعض الأیّام، کانت تفسّر «کهیعص‏…» إذ دخل أمیر المؤمنین علی علیه السّلام علیها، فقال لها: یا نور عینی، سمعتک تفسّرین‏ «کهیعص‏» للنساء؟ فقالت: نعم، فقال علیه السّلام: هذا رمز لمصیبه تصیبکم عتره رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلّم. ثمّ شرح علیه السّلام لها المصائب، فبکت بکاءاً عالیاً صلوات اللّه علیها[۱۱] ؛

الثانیه ؛نشاطات سیاسیه: زینب الکبری سلام الله علیها دخلت فی ساحه السیاسه العلویه فعلی هذا مانعت عن نشاطات النساء ضد حکومه العلویه اللتی نالتهن عایشه و ایضا دعمها طلحه و زبیر دعما شدیدا و متوالیا لتحریک الناس ضد الحکومه الإلهیه العلویه و لاتنساهن المتآمرون یوما بعد یوم، و لحظه بعد لحظه حتّی وقعت مظاهرات مناهضه فی المدینه و البصره و…

و فی یوم من الأیام اجتمعن نساء المخالفه ضد الحکومه العلویه فی شوارع العام و الأسواق العامه و انهن یصرخن و یصحن صیحه فاضحه و یقلن:

«ما الخبر، ما الخبر، انّ علیّا کالأشقر، إن تَقَدّمَ عَقَر و إن تَأخَّرَ نَحَر»؛

معناها: ایها الناس اسمعوا؛ اعلن لکم خبرا هامّا و هو أن علیا کالدیک الذی یصرخ و ینادی کاذبا و هو سبب لانزعاجکم و لا یترتب علی کلامه فائده و ثمره حیث انه لو تقدم و من معه فی الحرب لن ینتصروا ابدا و لو رجع مع أصحابه و جنوده یذبحون و یقتلون کلهم.

و اما السیده زینب بنت علی علیهالسلام جاهدت جهادا کبیرا و دخلت فی هذا الأمر الخطیر، و واقفت تجاه هولاه مع أمّ سلمه و بعض نساء المؤمنات ثم بینت الأمور و مؤامرات العدو و خطط النفاق و قالت علیها السلام: «إن تظاهرتنّ علی أبی فقد تظاهرتن من قبل علی جدّی رسول الله -ص-فاستحیت النساء و تفرقن و عادت السیده زینب الی بیتها»[۱۲]؛

هذه النشاطات و التنظیم و القوه فی ساحه العمل لا تنشأ الا من زکائها و عقلها و فهمها کما نری فی الکوفه حینما أدخل عمال عبید الله بن زیاد لعنه الله، الرؤوس المقطوعه لشهداء الطف علی الرماح لاسیّما رأس المنور المبارک المخضوب لحیته بدمه و هو رأس الحسین سید الشهداء علیه آلاف التحیه و السلام.

فنادی الإمام علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام خطابا لعمّته السیده الزینب الکبری سلام الله علیها و هو یقول:

یَا عَمَّهِ اسْکُتِی فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَهٌ غَیْرُمُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیْرُ مُفَهَّمَهٍ إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْحَنِینَ لَا یَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَکَتَتْ.[۱۳]

و) ظهور الکرامه و البصیره فی تعامل زینب الکبری (سلام الله علیها)فی معرکه عاشوراء

 ازهرت فتره التفکیر السلیم الکرامه النبویّه و العلویّه فی سیّده زینب بنت علی علیها السلام فی المعرکه ظهر عاشورا من أعماق نفسها مرات کما ذکر المحدّثون و المورّخون و هنا نشیر الی اثنتین منها:

الأولی؛ حینما هجم المعسکر علی علی بن الحسین (علی الأکبر الشهید) علیه السلام بعد قتاله قتالاً شدیداً و سقوطه من الفرس علی الثری، حینذاک خرجت زینب مسرعه من الخیم، ثمّ نادت: یا أخیاه و ابن أخیاه و جاءت حتی انکبت علی جسد علی الأکبر فأخذ الحسین علیه السلام برأسها فردها الی الفسطاط.[۱۴]

قال المحدثون: و فی هذا المجال خفّف الآلام من قلب الحسین علیه السلام ثم أمر فتیانه بنقل جسمان ابنه علی الأکبر إلی قرب الخیم.

کتب العلامه سید نور الدین الجزائری (ره): حینما وصل الحسین علیه السلام علی جسمان ابنه علی الأکبر (الذی قطع جیش بنی أمیه بسیوفهم جسمه الشریف إربا إربا) نظر الحسین علیه السلام بدءا الی أخته زینب فأرجعها الی المخیّم ثم أتی إلی المقتل فأمر بفتیانه بنقل جسم الشریف.

نعم؛ فی هذا المجال خفّف الآلام و صعوبات النفسیه و الروحیه و الجسمیه فی الحسین علیه السلام و تتمرکز هدفه المقدس الی اباده خطوط المعرکه و خطه العدوّ. هذه  هی الفکره و التدبیر العظیم من زینب الکبری من الأمور الهامه فی نفس المعرکه الحربیه.

قال حمید بن مسلم: فکأنی أنظر إلى امرأه خرجت مسرعه کأنها الشمس الطالعه تنادی بالویل و الثبور و تقول یا حبیباه یا ثمره فؤاداه یا نور عیناه فسألت عنها فقیل هی زینب بنت علی علیه السلام و جاءت و انکبت علیه فجاء الحسین علیه السلام فأخذ بیدها فردها إلى الفسطاط و أقبل علیه السلام بفتیانه و قال: احملوا أخاکم فحملوه من مصرعه فجاءوا به حتى وضعوه عند الفسطاط الذی کانوا یقاتلون أمامه[۱۵]؛

الثانیه؛ علی حسب الروایات، الثالث و الرابع من شهداء بنی هاشم فی المعرکه یوم عاشوراء بعد استشهاد غیر بنی هاشم، أنهما: عون بن عبد الله بن جعفر و محمد بن عبد الله بن جعفر، و هما ابنا السیده زینب الکبری سلام الله علیها، اللذان صاحبا أُمهما من المدینه الی کربلا، لمّا قتلا و استشهدا فی سبیل الله و سقطا علی الأرض یوم عاشوراء، لم تحضر أمهما علی جسمانهما حیث آنها هی التی حضرت علی جسمان ابن أخیه علی الأکبر، لکی لا یصیب ألمهما و أضغطت صعوبتهما علی صدر الحسین علیه السلام و ما ازدادا  علی حزن الحسین و أضاف علی مشاکل نفسیه و الروحیه فی ذُکر أخیه الحسین علیه السلام التی زادت واحده بعد واحده من جوانب عدیده و نواحی المختلفه.

ز) المقاومه الکریمه حینما تمرّت زینب الکبری (سلام الله علیها) و أسره الشهداء من المجزره

ان زینب الکبری سلام الله علیها فی ذاک الوقت الحساس عند المرور من مجزره الشهداء تعرف کرامتها و صبرها و عظمه رزیتها و ایضا هی تدرک قیاده الکریم و ابن الکریم فی جبهه الحق سید الشهداء الحسین المظلوم المعصوم الذی هو من مصادیق آیه التطهیر (إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ‏ الْبَیْتِ‏ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً)[۱۶] و هکذا عرفت تقدم اصحابه الکرام الذین قتلوا و استشهدوا لإحیاء الحق و استقرار الولایه الالهیه أمام زعیمهم و قائدهم سید شباب اهل الجنه (طوبی لهم و حسن مآب) و ایضا ذکرت نعوت حمیده لبعض الشهداء بأنهم من صحابه رسول الله صلی الله علیه و آله، حیث إنهم شارکوا فی الغزوات وغیرها مع نبیهم و امامهم.

و اما ما قالت زینب سلام الله علیها فی ذاک الوقت و بینت صلوات الله علیها:

قَالَ الرَّاوِی: ثُمَّ أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَیْمَهِ وَ أَشْعَلُوا فِیهَا النَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِیَاتٍ بَاکِیَاتٍ یَمْشِینَ سَبَایَا فِی أَسْرِ الذِّلَّهِ وَ قُلْنَ بِحَقِّ اللَّهِ إِلَّا مَا مَرَرْتُمْ بِنَا عَلَى مَصْرَعِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَلَمَّا نَظَرَ النِّسْوَهُ إِلَى الْقَتْلَى صِحْنَ‏ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُنَّ. قَالَ: فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ علیها السلام تَنْدُبُ الْحُسَیْنَ علیه السلام وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ: یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ هَذَا الْحُسَیْنُ مُرَمَّلٌ‏ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا إِلَى اللَّهِ الْمُشْتَکَى وَ إِلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ إِلَى عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَ إِلَى فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ وَ إِلَى حَمْزَهَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ یَا مُحَمَّدَاهْ هَذَا حُسَیْنٌ ِ بالْعَرَاءِ تَسْفِی عَلَیْهِ الصَّبَا قَتِیلُ أَوْلَادِ الْبَغَایَا وَا حُزْنَاهْ وَا کَرْبَاهْ، علیک یا ابا عبد الله، الْیَوْمَ مَاتَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا أَصْحَابَ مُحَمَّدَاهْ هَؤُلَاءِ ذُرِّیَّهُ الْمُصْطَفَى یُسَاقُونَ سَوْقَ السَّبَایَا.

وَ فِی رِوَایَهٍ أخری؛ نادت زینبُ بنتَ أمیر المؤمنین –علیها السلام: یَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُکَ سَبَایَا وَ ذُرِّیَّتُکَ مَقْتَلَهً تَسْفِی عَلَیْهِمْ رِیحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ، بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْباً بِأَبِی مَنْ فُسْطَاطُهُ‏ مُقَطَّعُ الْعُرَى، بِأَبِی مَنْ لَا غَائِبٌ فَیُرْتَجَى وَ لَا جَرِیحٌ فَیُدَاوَى، بِأَبِی مَنْ نَفْسِی لَهُ الْفِدَاءُ، بِأَبِی الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى، بِأَبِی الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى، بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ، بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى، بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ، بِأَبِی مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِیِّ الْهُدَى، بِأَبِی مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى، بِأَبِی خَدِیجَهُ الْکُبْرَى، بِأَبِی عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى، بِأَبِی فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ سَیِّدَهُ النِّسَاءِ، بِأَبِی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ حتی صَلَّى.[۱۷]

قَالَ الرَّاوِی: فَأَبْکَتْ وَ اللَّهِ کُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِیقٍ.

ح) کلمه ثریّه لا تنسی من السیده زینب الکبری (سلام الله علیها)

السیده زینب الکبری صرّحت فی الخطیبه البلیغه فی الکوفه و الشام الی نکتتین هامه اللتان أثرت علی الرجال و النساء فی الحفلهلاسیما قیاده جنود الشیطان:

الاولی؛ ما صرحت بها تجاه عبید الله بن زیاد فی الکوفه امام عماله و عمّال الامویین و عملائهم بعد ما قال عبید الله بن زیاد لعنه الله: الْحَمْدُ اللَّهِ الَّذِی فَضَحَکُمْ وَ قَتَلَکُمْ وَ أَکْذَبَ أُحْدُوثَتَکُمْ.

ثم قالت زینب سلام الله علیها فی جواب ذاک الخبیث: ما رَأَیْتُ‏ إِلَّا جَمِیلًا هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَیَجْمَعُ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ هَبَلَتْکَ أُمُّکَ یَا ابْنَ مَرْجَانَه.[۱۸]

الثانیه؛ کلام السیده زینب الکبری سلام الله علیها فی الشام فی جامع الأموی تجاه المناوره التی بناها الأمویون لإظهار القدره الأمویه و فوزهم علی المناهضین خاصه أهل البیت علیهم السلام و فی قمتهم الإمام حسین بن علی بن ابی طالب و الشهداء المرضیین علیهم أفضل الصلاه و التسلیم و هکذا أسرتهم الکریمه الحاضره فی احتفالهم.

هی نادت و صرخت سلام الله علیها تجاه طاغوت الامویین یزید بن معاویه لعنه الله علیه فی تلک المناوره و قالت:

وَ إِلَى اللَّهِ الْمُشْتَکَى وَ الْمُعَوَّلُ وَ إِلَیْهِ الْمَلْجَأُ وَ الْمُؤَمَّلُ ثُمَّ کِدْ کَیْدَکَ‏ وَ اجْهَدْ جُهْدَکَ فَوَ الَّذِی شَرَّفَنَا بِالْوَحْیِ وَ الْکِتَابِ وَ النُّبُوَّهِ وَ الِانْتِجَابِ- لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَ لَا تَبْلُغُ غَایَتَنَا وَ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْکَ عَارُنَا وَ هَلْ رَأْیُکَ إِلَّا فَنَدٌ وَ أَیَّامُکَ إِلَّا عَدَدٌ وَ جَمْعُکَ إِلَّا بَدَدٌ یَوْمَ یُنَادِی الْمُنَادِی أَلَا لُعِنَ الظَّالِمُ الْعَادِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَکَمَ لِأَوْلِیَائِهِ بِالسَّعَادَهِ وَ خَتَمَ لِأَوْصِیَائِهِ بِبُلُوغِ الْإِرَادَهِ نَقَلَهُمْ إِلَى الرَّحْمَهِ وَ الرَّأْفَهِ وَ الرِّضْوَانِ وَ الْمَغْفِرَهِ وَ لَمْ یَشْقَ بِهِمْ غَیْرُکَ وَ لَا ابْتَلَى بِهِمْ سِوَاکَ وَ نَسْأَلُهُ أَنْ یُکْمِلَ لَهُمُ الْأَجْرَ وَ یُجْزِلَ لَهُمُ الثَّوَابَ وَ الذُّخْرَ وَ نَسْأَلُهُ حُسْنَ الْخِلَافَهِ وَ جَمِیلَ الْإِنَابَهِ إِنَّهُ رَحِیمٌ وَدُود.[۱۹]

ط) نهایه المطاف ؛ عطاء مالیّه وغفران قیّمه للسیّده زینب الکبری و امّ کلثوم(علیهما السلام):

حینما وصلت قافله الأسراء من أهل البیت إلی قرب المدینه المنوره ،مدحت أُم کلثوم علیها السلام عن تعامل جید فی الطریق من الشام الی المدینه الذی صدر عن نعمان بن بشیر هو المسئول الأموی الذی نصبه یزید بن معاویه لعنه الله اقترحت أم کلثوم لأخته زینب الکبری علیهما السلام اعطاء هدیه له بإزاء الخدمات التی أتی بها فی الطریق، انّ زینب الکبری وافقت علی هذا الامر بعد تطارح کلمات قیمه بین الأختین ،انظر ما حکی به ابن أثیر الجزری و غیره فی کتب التاریخ:

فقالت فاطمه بنت علیّ لأختها زینب الکبری:لقد أحسن هذا الرجل إلینا فهل لک أن نصله بشیء ؟ فقالت: والله ما معنا ما نصله به الّا حلینا فأخرجتا سوارین و دملجین لهما فبعثتا بهما الیه و اعتذرتا. فردّ [النعمان] الجمیع و قال :لو کان الذی صنعت للدنیا لکان فی هذا ما یرضینی و لکن، و الله ما فعلته الّا لله و لقرابتکم من رسول الله صلی الله علیه و آله.[۲۰]

هذه هی ضوئه قلیله التی تدل علی کرامه السیده زینب بنت علی علیهما السلام و لاشک أن ما ذکرته قطره من البحار الفضائل و الکرامات الموجوده الصادره منها و علی من یرید أکثر و أکثر فلیراجع الی کتاب «زینب کبری سلام الله علیها سکّاندار کشتی عاشورا».[۲۱]

و ایضا راجع الی المصادر الموجوده فی کتاب المولف حیث عرف هناک اکثر من مائه و خمسین تالیفا حول حیاه السیده زینب الکبری سلام الله علیها.


[۱] . راغب اصفهانی، معجم مفردات الالفاظ القرآن، لغت: کرم.

[۲] . الطریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۵۲٫

[۳] . مامقانی، عبد الله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۷۹ ؛ البحرانی، عوالم العلوم، ج۱۱، ص۹۵۰٫

[۴] . الخوئی، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۱۹۰، شماره ۱۵۶۲۹؛ البحرانی، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیده النساء إلى الإمام الجواد)، ج‏۱۱-قسم-۲-فاطمهس، ص۹۵۲٫

[۵] . صحیفه الإمام [الخمینی ره]، ج۱۷، ص۵۴٫

[۶]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیده النساء إلى الإمام الجواد)، ج‏۱۱-قسم-۲-فاطمهس، ص۹۴۷٫

[۷]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیده النساء إلى الإمام الجواد)، ج‏۱۱-قسم-۲-فاطمهس، ص۹۵۵، حدیث ۷ ؛ علامه جعفر نقدی، زینب الکبری -علیها السلام-، ص۲۲٫

[۸]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیده النساء إلى الإمام الجواد)، ج‏۱۱-قسم-۲-فاطمهس، ص۹۵۵٫

[۹] . عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیده النساء إلى الإمام الجواد)، ج‏۱۱-قسم-۲-فاطمهس، ص۹۵۶ ؛ زینب الکبرى علیها السّلام للنقدی، صص ۲۲، ۲۹٫

[۱۰]. خاتون آبادی اصفهانی، محمدرضا بن محمد مؤمن، جنّات الخلود، قم، ۱۳۸۲ هـ ش.

[۱۱] . جزائری، زینب الکبرى علیهاالسّلام، ص۳۴- ۳۶ ؛ عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیده النساء إلى الإمام الجواد)، ج‏۱۱-قسم-۲-فاطمهس، ص۹۵۸٫

[۱۲] . باقر شریف القرشی، موسوعه سیره اهل البیت- علیهم السلام- السیده زینب، ج۳۶، ص ۱۵۸، محقق: مهدی باقر القرشی، ناشر: دارالمعروف للطباعه و النشر، مؤسسه کتاب عام الولایه، دارالمعروف، الطبعه الأولی، ۱۴۳۰ ق.

[۱۳] . الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏۲، ص۳۰۵٫

[۱۴] . شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۷٫

[۱۵] . بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۴٫

[۱۶] . سوره الأحزاب، آیه ۳۳٫

[۱۷] . ابن نمای حلی، مثیر الاحزان، ص۹۰٫

[۱۸] . ابن نمای حلی، مثیر الاحزان، ص۹۰٫

[۱۹] . الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏۲، ص۳۰۸ ؛ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۴۵، ص۱۶۰، حدیث ۴٫

[۲۰] .  ابن أثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، صص۸۷-۸۸ ؛ سید محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۴۰٫

[۲۱] . احمد(رجبعلی)زمانی، زینب کبری سلام الله علیها، سکّاندار کشتی عاشورا، ناشر: بوستان کتاب، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، چاپ اول، سال ۱۴۰۰هـ ش.

بسط فرهنگ اسلامی با تدبیر مدبرانه امام حسن(ع)

25 سپتامبر 2020

مصاحبه با روزنامه قدس مورخ ۱۳۹۹/۰۷/۰۳

خداوند در حق بشریت عنایت بزرگی کرده و پس از وجود گرانقدر پیامبر اسلام(ص)، اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را چراغ راه هدایت مردم قرار داده است. این روند یک برنامه دائمی بود و تا قیامت و ظهور امام زمان(عج) ادامه دارد. در جریان این برنامه هر کدام از اهل بیت(ع) بعد از دیگری آفتابی هستند که به مردم جهان در تمام زوایا توجه می‌کنند. اما در خصوص شخصیت و زندگی امام حسن مجتبی(ع) چهره‌ای که پیامبر(ص) او را به عنوان گوشواره عرش الهی معرفی کرد و فرمود بعد از من بزرگترین محور صلح و آرامش در میان مسلمانان است، تحریف و شبهه بسیار است.

برای کنکاش بیشتر در ابعاد سیاسی زندگی امام حسن(ع) با حجت‌الاسلام دکتر احمد زمانی، نویسنده کتاب «حقایق پنهان؛ پژوهشی در زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی(ع)» به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

امام حسن(ع) به ناچار پیشنهاد صلح معاویه را پذیرفت

حجت‌الاسلام زمانی در ابتدا می‌گوید: دشمنان احساس می‌کردند که برنامه خلافت اهل بیت(ع) مستمر است و بساط آنها را در هم خواهد پیچید، بنابراین بر علیه اهل بیت(ع) توطئه‌هایی می‌کردند. در همین راستا امیرالمؤمنین(ع) را پس از ۴سال و ۶ماه خلافت ترور کردند. اما مردم بعد از شهادت امام علی(ع) یکصدا گفتند که لایق‌ترین انسان برای جایگزینی امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن مجتبی(ع) است. امام دوم شیعیان در آن زمان در زمینه‌های اجتماعی، نظامی، اقتصادی و قضایی مسئولیت‌های سنگینی داشت و تحقیقاً می‌توان گفت در تمام این زمینه‌ها جانشین امیرالمؤمنین(ع) بود و هر وقت جنگ‌هایی چون جمل، صفین و نهروان پیش می‌آمد، امام حسن(ع) نه تنها همراه امام علی(ع) بود بلکه جانشین رهبری و فرمانده کل قوا نیز به حساب می‌آمد.

او می‌افزاید: در زمان خلافت امام حسن(ع) وضعیت عراق به گونه‌ای بود که ایستادگی در برابر توطئه‌های موجود بسیار دشوار به نظر می‌رسید. در این زمان حتی عده‌ای از نزدیکان امام دوم شیعیان نیز با ایشان همکاری نمی‌کردند و تحت تأثیر جنگ‌های روانی معاویه و همراهانش قرار گرفته بودند. هم‌اکنون نیز در جامعه ما عده‌ای از  افراد خوش‌باور هستند و تهدیدات دشمن را سریع قبول کرده و امکانات و قدرتمندی خود را فراموش می‌کنند.

نویسنده کتاب حقایق پنهان بیان می‌کند: امام حسن مجتبی(ع) با توجه به اسناد مختلف خود پیشنهاد صلح نداد اما  شیطنت معاویه در این بود که به امام دوم شیعیان پیشنهاد صلح بدهد و بعد به اهداف خودش برسد. از آنجایی که حدود ۸۰هزار نیروی مسلح همراه امام حسن(ع) بود و از طرف دیگر ۱۲۰ هزار نفر در لشکر معاویه وجود داشت احساس کرد که جهاد در مقابل معاویه و سپاهیانش دشوار است بنابراین به ناچار پیشنهاد صلح معاویه را پذیرفت.

افشای چهره غیردینی معاویه برای مردم از مهمترین آثار صلح‌نامه

حجت الاسلام زمانی ادامه می‌دهد: صلح امام حسن مجتبی(ع) و معاویه فرصتی برای بازسازی نیروهای امام دوم شیعیان بود. امام(ع) پس از صلح با معاویه نیروهای خود را منسجم کرد و مردم را متوجه جنایات معاویه کرد و به همه فهماند که پادشاهان بنی‌امیه درصدد برچیدن دین و اسلام هستند. ما نیز با مرور برنامه‌های دراز مدت خلفای بنی‌امیه برای برچیدن اسلام متوجه می‌شویم که آنها در حج و احکام آن تغییراتی ایجاد کردند.

او اظهار می‌کند: از طرف دیگر معاویه از نزدیکان ابوبکر، عمر و عثمان بود و تا زمانی که در مقابل امیرالمؤمنین(ع) ایستاد، وجهه خوبی در میان مردم عراق داشت و امام حسن مجتبی(ع) نیز از این امر آگاه بود بنابراین کارهای زیادی برای شناساندن چهره واقعی معاویه به مردم انجام داد. به طور نمونه پس از شهادت امام علی(ع) معاویه به مردم گفت ببینید من آنقدر خوب هستم که عقیل، برادر امیرالمؤمنین(ع) به کنار من آمده و حاکمیت امام حسن مجتبی(ع) را رها کرده است. عقیل اینچنین به او پاسخ داد که من برای گفتن برخی از نکات پیش تو آمده‌ام و نکته مهم اینکه تمام افرادی که کنار تو جمع شده‌اند باقیمانده‌های کفار و مشرکان هستند اما برادر من امام علی(ع) کسی بود که در هر زمان صحابه نزدیک رسول اکرم(ص) همراه او بودند.

این استاد حوزه و دانشگاه توضیح می‌دهد: با مرور متن قرارداد صلح امام حسن(ع) و معاویه متوجه می‌شویم که امام دوم شیعیان دارای مدیریت فوق العاده و دقیقی بود و از مهم‌ترین تأثیرات این صلح، افشای چهره غیردینی و دنیایی معاویه برای مردم بود. در زمان خلافت ایشان مردم یمن به اندازه زیادی دوستدار اهل بیت(ع) بودند و امام دوم شیعیان در بندی از  قرارداد صلح با معاویه قید می‌کند که مردم یمن اذیت و آزار نشوند. مردم یمن نیز این موضوع را شنیدند و بعدها کاملاً با چهره نفاق و دو روی معاویه آشنا شدند لذا بعد از مطرح شدن قیام امام حسین(ع) با امام سوم شیعیان همراه شدند.

امام حسن(ع) مانع رشد اسلام اموی شد

این پژوهشگر دینی اضافه می‌کند: بسیاری از افراد بر این باورند که کار  امام حسن مجتبی(ع) بعد از واقعه صلح تمام شد اما واقعیت این است که صلح در سال۴۰یا۴۱هجری قمری انجام شد و امام دوم شیعیان در سال ۴۹یا۵۰ هجری قمری به شهادت رسید. داستان برگشت امام حسن مجتبی(ع) از کوفه به مدینه بسیار زیباست و ریزه‌کاری‌های بسیار زیبایی دارد. امام حسن مجتبی(ع) پس از برگشت به مدینه در ابتدا موضع‌گیری‌های خود را روشن کرد و به همراهانش گفت اگر چه صلح با معاویه انجام شده است اما باید بدانید که من معاویه را فردی غاصب و کسی که حاکمیت رسول‌الله(ص) را از بین برد، می‌شناسم و براساس تأکید رسول‌الله(ص) کسی هستم که باید حاکمیت را اداره کنم، لکن قلّت یارانم و فریب خوردن برخی از همراهانم باعث شد که پیشنهاد صلح با معاویه را بپذیرم.

نویسنده کتاب حقایق پنهان بیان می‌کند: امام حسن(ع) پس از صلح علاوه بر جذب نیرو، انسجام و سامان نیروهای گذشته خود، فرهنگ اسلامی را بسط و گسترش داد و آن را منتشر کرد. او افراد زیادی را برای تحقق این امر تربیت کرد و از طرف دیگر جلوی اسلام اموی را گرفت. همانند مبحث اسلام آمریکایی که در سال‌های اخیر از طرف امام راحل(ره) مطرح شد. هر چند که در آغاز با مفهوم این مبحث آشنا نبودیم اما بعد از شکل‌گیری داعش و گروهک‌های شبیه به آن متوجه مفهوم آن شدیم. در زمان خلافت امام حسن(ع) نیز گروهی افراد درصدد بودند اسلام اموی را جایگزین مفهوم اصلی اسلام کنند و به صورت گسترده مفهوم مورد توجه خود را به مردم دیکته می‌کردند.

او تصریح می‌کند: امام حسن(ع) با لقب کریم اهل بیت(ع) شناخته می‌شود. حضرت(ع) پس از صلح و بازگشت به مدینه به وضعیت فقرا و مستمندان رسیدگی می‌کرد. در آن زمان کمتر کسی بود که وارد مدینه شود و سراغ منزل امام حسن مجتبی(ع) را نگیرد. موقوفات امام دوم شیعیان نیز زیاد بود. امام(ع) پس از صلح با معاویه به صورت سیاسی و اقتصادی از افرادی که منفور حکومت معاویه بودند، حمایت می‌کرد.

نویسنده کتاب حقایق پنهان یادآور می‌شود: پس از صلح امام حسن(ع) با معاویه منکرات علنی شد و شخصیت‌های نامدار مسلمانان به شهادت رسیدند. معاویه در این زمان یزید را به عنوان جایگزین خود به مردم معرفی کرد و امام حسن(ع) را به شهادت رساند.

دکتر زمانی در پایان در مورد چرایی به شهادت رساندن امام حسن مجتبی(ع) می‌گوید: صلح کردن به معنای آن نیست که طرف‌های صلح یک دیگر را مناسب و خوب می‌دانند. آمریکا نیز دم از صلح می‌زند اما شهید سپهبد قاسم سلیمانی و همراهانش را به شهادت رساند. امام حسن(ع) نیز اگرچه با معاویه صلح کرد اما او را دشمن خود می‌دانست. معاویه در زمان بازگشت امام دوم شیعیان به مدینه برای این امام بزرگوار نامه‌ای نوشت و در قالب آن نامه از امام حسن(ع) خواست که با توجه به صلح انجام شده، اگر در میان راه به افراد تندرو برخورد کرد آنها را بکشد اما امام حسن(ع) فرمود معاویه فکر باطلی در سر دارد. من اگر بنا بر جنگ داشتم در ابتدا با معاویه می‌جنگیدم زیرا او فرد ناسالمی است و باعث شده که وضعیت فعلی پیش بیاید و حاکمیت علوی از بین برود. از طرف دیگر معاویه سیاستمداری کهنه‌کار بود و می‌دانست که امام معصوم(ع) محور فعالیت‌های یارانش است و آرزوی شهادت امام حسن مجتبی(ع) را داشت تا اینکه با توطئه‌ای امام حسن(ع) را به شهادت رساند.

هفته حج و وظائف مسلمانان در قبال ممانعت ازبرگزاری حج تمتع

29 آگوست 2016

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ ما لَهُمْ أَلاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون‏ (انفال:۳۴)؛ چرا خدا آنها را مجازات نکند، با اینکه از (عبادت موحّدان در کنار) مسجد الحرام جلوگیرى میکنند در حالى که سرپرست آن نیستند؟! سرپرست آن، فقط پرهیزگارانند؛ ولى بیشتر آنها نمى‏دانند.

 

تاریخچه هفته حج

ملاقات کارگزاران حج تمتع‌‌( اعم از روحانی/مدیر/خدمه و عده ای از زائران برخی از کاروان ها جهت شروع) با امام خمینی (ره) و رهبرمعظم انقلاب در هفته اول ذی قعده از یکم تا هفتم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاذیقعده ۱۴۳۷ه.ش طی بیش از سه دهه گذشته.

 

عظمت حج تمتع

 

آیات قرآن در عظمت حج و توجه به سرزمین وحی

  • إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ‏ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ؛نخستین خانه‏اى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است. (آل عمران: ۹۶)
  • جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَهَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاس‏ ؛خداوند، کعبه- بیت الحرام- را وسیله‏اى براى استوارى و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده‏. (مائده:۹۷)
  • فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُ‏ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ؛در آن، نشانه‏هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هر کس داخل آن [خانه خدا] شود؛ در امان خواهد بود، و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى‏نیاز است. (آل عمران:۹۷)
  • لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداکُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنینَ ؛ تا او را بخاطر آنکه شما را هدایت کرده است بزرگ بشمرید؛ و بشارت ده نیکوکاران را! (حج:۳۷)

 

روایات در عظمت حج تمتع

  • عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ یَحُجَ‏ حَجَّهَ الْإِسْلَامِ لَمْ تَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِکَ حَاجَهٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا یُطِیقُ فِیهِ الْحَجَّ أَوْ سُلْطَانٌ یَمْنَعُهُ فَلْیَمُتْ- یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّا؛ امام صادق(ع)فرمود:هر کس که بمیرد و استطاعت یافته باشد و حجهالسلام(حج واجب)را به جا نیاورده باشد واین ممانعت از ناحیه فشارهای سنگین و سختی های فوق العاده ویا بیماریهای صعب العلاج وغیر قابل تحمل و یاممانعت حکومت نباشد,این فرد به آئین یهود و یا مسیحیت از دنیا رفته است.(الکافی، ج‏۴، ص۲۶۹، ح۱)
  • (هیچ انفاق و صدقه ای جای حج را پر نخواهد کرد)

امام صادق (ع)فرمود: چون رسول خدا از سرزمین منا کوچ کرد بادیه نشینی در ابطح(وادی میان منا تا مکه)با آن حضرت برخورد کرد وگفت یارسول اله من به قصدحج خارج شدم ولی مانعی مرا ازحج بازداشت ومن مردی ثروتمند و پولدارم دستوربده با مالم کاری کنم که به پاداش حاجیان نائل شوم.

پیامبرخدا(ص)خطاب به آن مرد فرمود انظر الی ابی قبیس فلو أن أبا قبیس لک ذهبه حمراء أنفقته فی سبیل الله ما بلغت به مایبلغ الحاج؛ به کوه ابو قبیس نگاه دقیقی کن چنانچه این کوه به همه عظمت طلای سرخ شده واز آن تو باشد و آن را در راه خدا انفاق کنی پاداش و اجر تو به اندازه آنچه حاجی برای اداء حجش پرداخت کرده است نخواهد رسید. (وسائل الشیعه،ج۸ ،ص۷۹)

  • (جایگاه حاجی وعمره گزار)

عن النبی(ص): إن الله یباهی بالطائفین؛ همانا خداوند به وجود طواف کنندگان در مسجد الحرام افتخار ومباهات می کند. (مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۷۶)

  • عن النبی(ص) قَالَ (ص)‏: مَنْ‏طَافَ ‏بِالْبَیْتِ‏ خَمْسَ‏ مَرَّاتٍ‏ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ ؛ هر کس پنج نوبت درمسجد الحرام بر خانه کعبه طواف کند از گناهان پاک میگردد و همانند روزی خواهد شد که از مادر به دنیا آمده است.(عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ج‏۱، ص۱۸۶، ح۲۶۱)

 

عبارات مرحوم صاحب جواهر(ره)در عظمت حج:

الحج: الذی هو من أعظم شعار الإسلام، و أفضل ما یتقرب به الأنام إلى الملک العلام، لما فیه من إذلال النفس و إتعاب البدن، و هجران الأهل و التغرب عن الوطن، و رفض العادات و ترک اللذات و الشهوات، و المنافرات و المکروهات، و إنفاق المال و شد الرحال، و تحمل مشاق الحل و الارتحال و مقاساه الأهوال، و الابتلاء بمعاشره السفله و الأنذال، فهو حینئذ ریاضه نفسانیه و طاعه مالیه، و عباده بدنیه، قولیه و فعلیه، و وجودیه و عدمیه، و هذا الجمع من خواص الحج من العبادات التی لیس فیها أجمع من الصلاه، و هی لم تجتمع فیها ما اجتمع فی الحج من فنون الطاعات، و من هنا‌ ورد «أن الحج المبرور لا یعدله شی‌ء و لا جزاء له إلا الجنه» (جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌۱۷، ص: ۲۱۴)

حج از بزرگترین شعائر دین اسلام است و برترین چیزی است که بندگان را به خالق هستی وقدرت لایزال نزدیک می کند زیرا خضوع و خواری نفس و به زحمت افتادن بدن انسانی و دوری از آشنا و نزدیکان و شهر و دیار خویش در ادای حج مشهود است. کنار گذاشتن امور عادی و روزمره و رها شدن از لذت های نفسانی و شهوانی و ترک کارهای ناپسند و زشت از خصوصیات این فریضه است. انفاق اموال در راه خدا و مصمم بر پذیرش سختی های سفر و تحمل مشقتهای وارده و جابجایی‏ها و تحمل ترس و پذیرش معاشرت با فرودستان مال از دیگر ویژگیهای این واجب الهی است.

پس حج فریضه ای است الهی که نفس انسانی را تمرین خودسازی می‏دهد و می‏سازد و هزینه مالی را در راستای اطاعت خداوند در پی دارد که عبادت خداوند در تمام وجود متحقق می شود چه این عبادت در گفتار و یا اعمال از نوع وجودی و یا عدمی باشد. این مجموعه امتیازات از ویژگیهای حج است که جامع‏ترین عبادت یعنی نماز را هم در بر دارد نمازی که خصوصیات حج و ظرافت های آن را شامل نمی شود. از این رو است که در روایات آمده است: همانا حج پذیرفته شده را هیچ چیزی برابری نمی کند و هیچ پاداشی جز بهشت برین برای او نخواهد بود.

 

سالگرد شهدای مظلوم مکه ومنا و نکاتی در این باب

۱- تلاش جمهوری اسلامی برای انجام حج باعزت و ارشادات رهبر معظم انقلاب

  • برنامه‏ریزی برای اعزام حدود یک و نیم میلیون نفر منتظر انجام حج واجب و حدود شش میلیون برای عمره با همه موانع موجود
  • زیباترین نظم و سازماندهی در طول سه دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که این نظم زبانزد همه شده و حتی سعودیها بارها اعتراف کرده‏اند همانند: برگزاری دعای شریف کمیل در مدینه منوره (بین الحرمین ) و مراسم برائت از مشرکان در صحرای عرفات و نیز دعاء عرفه

لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی‏ أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‏ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهیمَهِ الْأَنْعامِ فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقیرَ (حج:۲۸)؛تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند؛ و در ایّام معیّنى نام خدا را، بر چهارپایانى که به آنان داده است، (به هنگام قربانى کردن) ببرند؛ پس از گوشت آنها بخورید؛ و بینواى فقیر را نیز اطعام نمایید!

 

۲- عدم مدیریت بلکه بدترین نوع اداره حج تمتع در طول سالهای گذشته بویژه ۱۳۹۵ه.ش

  • بیش از ۵۰کشور اسلامی در مراسم حج شرکت می‏کنند ولی درجریان فاجعه منا در سال گذشته، ۲۳ کشور آسیب دیدند و به اعتراف سعودیها ۷۴۷۷ نفرکشته و شهید شدند که از این مجموعه حدود ۱۰%مربوط به کشور ایران و۹۰%متعلق به کشورهای دیگر اسلامی بود.
  • در فاجعه سقوط جرثقیل ۱۶۰شهید و ۱۵۰۰مجروح و زخمی(که ۱۳تن از آن شهدا از ایران اسلامی بودند)
  • مجموعه شهداء فاجعه منا ۴۷۷نفر شده اند غیراز جانبازان ومجروحانی که بهبود یافته اند و یا هنوز مشغول مداوا هستند. از تعداد فوق ۴۰۱نفر حجاج شیعه و ۷۶نفر شهداء اهل سنت هستند.که مسئولان کشوری برای بازگرداندن اجساد مطهره ۴۱۹ نفر به ایران اسلامی تمام توان خود را بکار گرفتند که هیچ گونه تفاوتی بین شهداء شیعه و اهل سنت در تلاشهای آنان دیده نشد. بلی، ۴۲نفر از اجساد مطهره با رضایت خانواده‏های محترم شهدای مکه و منا در مقبره الشهداء مکه مکرمه دفن گردیدند.
  • از مجموعه فوق ۱۵روحانی ومعین خدمتگزاردر کاروان- و ۱۷مدیر وعوامل خدمتگزار(که جمع آنان ۳۲نفر)جزءشهدا منا می باشند.

 

۳- چه کسانی جلو رفتن به حج زائران بیت الحرام را در سال ۱۳۹۵ه.ش گرفته‏اند و مانع عن سبیل الله شده اند؟

الف) سیاست های خصمانه سعودی ها:

  • ۳۶۰ میلیارد دلاربرای مبارزه با انقلاب اسلامی ایران در طول جنگ تحمیلی (۸سال دفاع مقدس)
  • ۱۳۰ملیارد دلار هزینه برای جلوگیری و ممانعت از جریان مقاومت درکشورهای اسلامی همانند:سوریه، لبنان، لیبی، یمن
  • ۱۱میلیارد دلار خرجکرد برای قطع رابطه کشورهای سودان/سومالی و غیره وتردد به ۳۰کشور آفریقایی وسم پاشی برعلیه ایران اسلامی تاآنجا که به قطع رابطه برخی منجر گردید.
  • ممانعت از شرکت در مراسم حج تمتع برای کشورهای ایران در ۹۵، سوریه ۹۳-۹۵، یمن ۹۴-۹۵ که همین سیاست خصمانه را برای هر کشوری که بیداری اسلامی در آن اجرا شود به نیابت از سیاست های استکباری آمریکا خواهد داشت.

ب) دیپلماسی‏ های مرموز و شیطانی

[دستگاههای دیپلماسی کشور ]: طرح فاجعه منا در مجامع بین المللی همانند لاهه – کنفرانس اسلامی که متأسفانه سال گذشته با پرداخت های بی حساب رژیم سعودی در ترکیه برخی از کشورها ایران اسلامی را محکوم کردند.

نامه جمعی از خانواده‏های شهدا منا (۱۲۰نفر) به وزیرمحترم خارجه جناب آقای ظریف بسیارمؤدبانه زیباوجالب بود، که امید وارم پیگیری گردد.

ت) موانع ایجاد شده وتفاهم نامه یکطرفه توسط سعودیها

  • قطع رابطه سیاسی یک جانبه
  • عدم پاسخگویی دربرابر بازماندگان شهداء و آسیب دیدگان و مجروحان دوحادثه : سقوط جرثقیل در مسجد الحرام وفاجعه بسیار سنگین منا که منجر به شهادت ۷۴۷۷ نفر حاجی محرم در حرم امن الهی گردید.
  • تنظیم تفاهم نامه یکطرفه از سوی سعودیها و بندهای اعجاب انگیز که به برخی اشاره می شود:
  • عدم نصب پرچم جمهوری درهتل های محل اسکان و در محاور مورد نیاز و تردد ایرانی ها.
  • عدم تماس جمهوری اسلامی بادیگر بعثه های کشورها
  • عدم تماس زائران بادیگر زائران کشورها
  • نبردن اقلام دارویی ونداشتن هیئت پزشکی
  • درست کردن دستبند های الکترونیکی توسط سعودیها (در حالی که پیشنهاد سازمان حج و زیارت بود که خود جهت حفاظت زائران درست کند.
  • اخذ سابقه شغلی و هویت کاری همه زائران

که باید گفت با داشتن امور فوق وهمه مراقبت ها چه کردید که چنین ادعا می کنید ودر تفاهم نامه یک طرفه هر چه را می خواهید دیکته می کنید ومی نویسید؟زهی خیال باطل.

 

۴- وظائف ما و دیگرکشورهای اسلامی درقبال سعودیها

الف) فرمایش رهبری:

  • دستگاه دیپلماسی کشورکار را ادامه دهد وبرای تکرار نشدن آن محاسبات انجام شود و باید جلو این برخورد خصمانه را گرفت.
  • دولت عربستان خوب به وظایف خود عمل نکرد و دربرخی موارد موذی‏گری انجام می‏دهد.
  • دستگاههای حقوقی بشر برای یک نفر غوغا می‏کنند حدود ۷۰۰۰نفر از شماها کشته شد هیچکس عکس العملی نشان نداد. شما با محاسبات تخلفات آنان را مردانه اعلان کنید.

ب) پیگیری شدید به خاطر عدم تکرار آن درسرزمین منا و به فراموشی سپرده نشدن آن. فرمایش رهبری:

  • سعی کنید همانند حلبچه و بکارگیری سلاحهای شیمیایی فراموش نشود و دنبال کنید جزوه، شعار و بروشور بنویسید.
  • تعمد بوده، نمی شود پذیرفت، یا کوتاهی شده شکی نیست که اگر ۱۰۰تیم ۱۰نفری می فرستادند جلو کشته شدن هزاران نفرگرفته می شد.

ج) تلاش برای برداشتن مدیریت آل سعود شرور از حرمین شریفین و واگذاری اداره و نظارت به نمایندگان منتخب و قابل اعتماد کشور های اسلامی.

 

۵- معرفی کوتاه برخی از شهدای منا

گرچه همه آنان مهمان خاص خدا بودند و خداوند آنان را مورد آمرزش صد در صد خویش قرار داد و در قیامت با لباس احرام و لبیک گویان محشور می گردند لکن برخی از آنان مقدار کمی برای این حقیر شناخته شده بود، همانند:

  • شهید منا مرحوم حجه الاسلام والمسلمین شهید سیدحسین حسینی

امام جماعت حرم رضوی در صحن بزرگ انقلاب که هزاران زائر دلباخته علی بن موسی الرضا(علیه آلاف التحیه و الثناء) به او اقتدا می کردند- نماینده یک دوره مجلس، امام جمعه شاندیز خراسان رضوی و… بیش از ۱۰هزارنفر

  • شهید منا مرحوم دکترحاج غضنفر رکن آبادی

نامبرده رزمنده جبهه های حق علیه باطل وفرمانده بسیج وزارت خارجه، رئیس اداره خاورمیانه وزارت خارجه، نفردوم در سفارت سوریه در دمشق در سالهای گذشته، سفیرجمهوری اسلامی ایران درلبنان، دکترای روابط بین الملل، مدرس دانشگاه امام صادق(ع)، نویسنده رساله دکتری در مورد نظام جمهوری اسلامی ایران

  • شهیده منا مرحومه مرجان نازقلی (فرماندار شهرستان بندرترکمن)

معینه کاروانهای حج اهل سنت از گلستان، دارای سه سفر حج تمتع بعنوان معینه در سالهای ۹۰،۹۲و۹۴

  • شهید حسن حسینی مقدم سرکنسول ایران درشهر مرو[شوروی- تاجیکستان]

همسر او صدیقه ابریشمی می گوید: شوهرم و من و دو فرزندم عازم حج تمتع از ایران شدیم، شهید حسینی مقدم ۵۱ سال داشت روز عرفه دعای عرفه را خواندیم وعصری آخرین عکس های یادگاری را گرفتیم- شب ساعت ۱۱شب من ودخترم از آنان جهت رفتن به منا و رمی جمره جداشدیم.

صبح شهید حسینی مقدم به همراه پسر۲۵ساله ام به سوی منا حرکت کردند… ساعتهای نزدیک ۹صبح درفشار جمعیت…قرارگرفتند او دیابت داشت هرچه فریاد تشنگی برآورده کسی بدادش نرسید… پسرم می گوید تشنگی ما را نیز از پا در آورد در نزدیکی ما سید روحانی درفشار جمعیت روضه علی اصغر را میخواند که به ما مقاومت فوق العاده ای دست داد…

یک تبسم کرد بر روی پدر

زآن تبسم گشت زهرا خون جگر

یعنی ای جان پدر شادان شدم

در کفت، قربانی جانان شدم

 

گزارشی از دعاوی ایران علیه آمریکا در دیوان بین المللی لاهه(سال ۱۳۸۴) / قسمت دوم

25 جولای 2015

دیوان داوری بین المللی لاهه

ساختمان دیوان داوری در شهر لاهه از قدمتی خاص برخوردار است و برای همه توریست ها و کسانی که وارد کشور هلند می شوند جاذبه ای ویژه دارد. در آنجا چند نفر حضور دارند که هیئت را در ساعتهای خاص راهنمائی می کنند و طبقات و دفاتر را معرفی می نمایند.

مباحث «دعاوی ایران علیه آمریکا» در ساختمانی چهار طبقه با توافق دو کشور در نزدیکی محل سفارتخانه های الجزایر، جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و … انجام می شد که هزینه اجاره و کارمندان و هر آنچه متعلق به این ساختمان است توسط دو کشور پرداخت می گردید.

در داخل این ساختمان در انتهای طبقه اول و سمت چپ سالنی با ابعاد ۱۰ × ۱۴ حدود ۱۴۰ متر مربع است که مجموعه مباحث طرفین دعوا در حضور ۹ نفر داوران بین الملل و ۹ نفر دستیاران آنها و رئیس دیوان عالی دعاوی خاص مطرح گردید.

در این سالن حدود ۳۶ صندلی جهت وکلاء و دستیاران دو طرف دعوا بود که ۱۸ نفر از هیئت آمریکایی در سمت راست قرار داشت و ۱۸ نفر دیگر از هیئت ایرانی در سمت چپ جایگاه می نشستند و نیز در برابر رئیس دادگاه یک تریبون ساده جهت ارائه مباحث توسط وکیل و یا شاهد نصب شده بود.

در مجموع وضعیت ساختمان و سالن دعاوی و اتاقهای مربوطه و زمین اطراف ساختمان بسیار ساده و معمولی بود که کمتر کسی باور می کرد دعاوی میلیاردی کشورها در داخل چنین ساختمان های عادی برگزار گردد.

قابل توجه که مبلغ اولیه ادعای ایران علیه آمریکا در طرح B61 مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار است که مورد قبول ضمنی طرفین می باشد که ارزش و یا اصل سلاح های خریداری شده است اما با ادعای ایران نسبت به خسارت های وارده (اصلی – جانبی) و تورم پیش آمده در سال های منع آمریکا از واگذاری سلاح های خریداری شده توسط ایران این مبلغ ضربدر ۳٫۶۳ گردیده و نیز برای مدتی تورم ۱۰% ملاک قرار گرفته است که مجموعه آن به استناد قرارداد A15 (بیانیه مشترک ایران و آمریکا توسط دولت دموکراتیک مردمی الجزایر) به ۲٫۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ دلار رسیده است.

نقشه تقریبی دیوان داوری بین المللی دعاوی خاصنقشه تقریبی دیوان داوری بین المللی دعاوی خاص

 

لازم به توضیح است که داوران بی طرف از سمت راست به ترتیب ایتالیائی، ‌لهستانی و فنلاندی بودند.

در مجموع ۵۴ کرسی در سالن اجلاسیه جهت بهره برداری در مدت زمان تعیین شده وجود داشت.

سه نفر از سفارت جمهوری اسلامی به صورت نامنظم در جلسات ابتدائی و انتهائی شرکت داشتند.

  1. وابسته نظامی
  2. نفر دوم سفارت
  3. نفر حقوقی سفارت

رئیس دیوان «اسکو بیشفسکِی» (وی قبلا وزیر امور خارجه یوگسلاوی بود) وبقیه افراد حاضر در قسمت داوری را دو دسته تشکیل داده بودند:

الف: داوران بین المللی

  1. دکتر محسن آقا حسینی
  2. دکتر کورش حسین عامری
  3. دکتر اسدالله نوری
  4. دکتر سنگ بروس
  5. رئیس دیوان (اسکو بیشفسکی)
  6. دکتر آرانجو روئیتس
  7. دکتر جرج الدریش
  8. دکتر ریچارد الیسون
  9. دکتر چارلز دانگن

ب:دستیاران بین المللی

  1. آقا موری
  2. سهراب ربیعی
  3. حسین پیران
  4. براین کینگ
  5. خانم رامش ویرا مانتری
  6. جان ملو
  7. مورتیز بوبرونتی
  8. ندا اسبق نمینی
  9. خانم کاتنرین

در کنار دادگاه اتاقی حدود ۲۰ متر مربع جهت برنامه های نماز هیئت جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده بود اما اکثر نمازها در هتل بلر انجام شد.

هیئت آمریکایی به سرپرستی «جانسون» در دیوان داوری بین المللی حضور داشتند .

 

چگونگی طرح دعاوی و دفاعیات

دوشنبه ۲۱/۰۶/۸۴ ساعت ۹ صبح دادگاه داوری بین المللی لاهه بر اساس قراردادهای B1 و B61 تشکیل شد. داوران بین المللی و دستیاران آنها و دو هیئت ایرانی و آمریکائی در جایگاه خود قرار گرفتند.

رئیس دیوان آقای «اسکو بیشفسکی» به همگی صبح بخیر و خیر مقدم گفت و سپس از طرفین دعوا خواست خود را معرفی کنند.

ابتداء هیئت ایرانی توسط آقای محمدحسین زاهدین نماینده و رابط جمهوری اسلامی در دیوان داوری بین المللی لاهه معرفی شد.

سپس آقای جانسون نماینده و رابط ایالات متحده آمریکا خود و هیئت همراه را معرفی نمود.

نوبت اول: دوشنبه۲۱/۰۶/۸۴

آقای دکتر رادمن باندی (وکیل وزارت دفاع و پشتیبانی ن.م.جمهوری اسلامی ایران) به طرح دعوا پرداخت و خطاب به رئیس دیوان و داوران بین المللی و طرف مقابل یعنی هیئت آمریکائی مطالب خود را چنین آغاز کرد. (که به صورت مختصر آن را می آوریم)

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران مقداری هواپیما (ترابری و جنگی از قبیل بوئینگ و F4 و F5 و F15 و … ) و بالگرد (ترابری – کبری و …) و قطعات مربوطه را از ۴۸ شرکت اسلحه سازی و غیر اسلحه سازی داخل کشور ایالات متحده خریداری کرد که نمونه های آن امروز در داخل ایران موجود است و از همان زمان تا امروز استفاده می شود ولی نسبت به تحویل بخش عمده ای از قطعات هواپیما و بالگردها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توسط دولت آمریکا ممانعت بعمل آمد و در انبارهای مختلف نگهداری شده و تا بحال داده نشده است و دولت آمریکا اعلام نموده آن را نمی دهد.

ایران مدعی است برای آنها ۲۹۷ میلیون دلار پرداخت کرده و طلبکار می باشد و اکثر اسناد در دست آمریکا و شرکت ها می باشد ولی در این مدت بحث تورم ۱۰% سالانه (به مدت سه سال) بر اساس توافق ایران و آمریکا آن را به مقدار ۵۰۰ میلیون دلار رسانده است.

دولت آمریکا ادعا نموده است این شرکت ها خصوصی است و ربطی به دولت ایالات متحده ندارد و اموال این مقداری که مطرح شده نیست بلکه کمتر است و بسیاری از آنها عمر قانونیش گذشته و ارزش مالی ندارد و بخش بسیار کمی که مانده خواهد داد.

ایران می گوید: آنچه داده شده از هواپیما و بالگرد و قطعات خود نشانگر ادعای ایران است بعد هم چگونه این شرکت ها ماهیت خصوصی دارند که بیش از ۲۵ سال دولت آمریکا مخالفت بعمل می آورد و حتی بعضی هم که قطعات را سوار بر کشتی کرده بودند و به طرف ایران می آوردند دولت آمریکا آنها را برگرداند و در داخل انبارها محبوس کرد.

ملت ایران که اموالش نگهداری شده بود نتوانست از هواپیما و بالگردهای جنگی به خوبی استفاده کند و دولت آمریکا در طول ۸ سال دفاع مقدس نه تنها آنها را واگذار نکرد بلکه حکومت عراق را به شیوه های مختلف مساعدت نمود از این جهت خسارت های ایران فراوان است هر کدام نیاز به قطعه پیدا می کرد ناچار بود از روی هواپیما و بالگرد دیگر جدا کند و یا با چندین برابر از بازارهای آزاد تهیه نماید تا هواپیما و بالگرد و یا سلاح دیگری را آماده کند و از خود دفاع نماید. پس طلب ایران فقط قطعات و سلاح های بلوکه شده نیست بلکه خسارت های جانبی فراوان نسبت به خود سلاح های وارد شده و عدم دفاع در برابر دشمن بوده است و سلاح ها ناکارآمد شده است.

تخریب کارخانه ها،‌ منابع، از بین رفتن سرمایه ها، کشته شدن صدها هزار نفر و مفقودالاثر گردیدن انسانها … از خسارت های دیگر است که ما بدان نمی پردازیم. امروز با محاسبات بعمل آمده خسارتها از این جهت می باشد و همچنین ایران مجبور شده برخی قطعات را دو برابر، ده برابر و تا صد برابر از بازار آزاد و قاچاق خریداری کند. (بدون اینکه آنها مدرکی را ارائه کنند زیرا آن ها می دانستند شما روزی به سراغ آنها خواهید رفت) ما در سنجه های انجام شده و کارشناسی شده بر این باوریم که باید اموال بلوکه شده و پول انبارداری ها ضربدر ۳٫۶۳ شود و نیز تورمی که در مدت سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ {که ۱۰% می باشد} ضمیمه گردد که مجموعاً مبلغ ۲٫۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ دلار خواهد شد. دولت آمریکا باید این مبلغ را به ملت ایران برگرداند تا گوشه ای از خسارت های مالی آن جبران گردد.

سپس آقای دکتر علی اکبر ریاضی ( مشاور حقوقی و نماینده رابط و وکیل وزارت دفاع جمهوری اسلامی) به توضیح مطالب فوق پرداخت و نحوه مالکیت جمهوری اسلامی را نسبت به اموال بلوکه شده و نیاز مبرم این کشور و خسارت های وارده را بیان نمود و گفت این معامله از نوع معامله سلف است و کلّی فی المعین که در محاسبات حقوقی بین الملل قابل قبول میباشد و اینکه آمریکا ادعا می کند این اموال خود به خود ضایع شده و امروز قابل استفاده نیست چنین نیست گرچه سلاح های جدیدتری به بازار آمده است.

سه شنبه ۲۲/۶/۸۴

آقایان دکتر «دیوید سلرز» و «چارلز کِلَیْ پول» به ادامه مطالب پرداختند. حجم انبارهای شرکت بل هلکوپتر و ویکتوروند را مورد بررسی قرار داد و سپس فیلمی را که توسط نیروهای پشت پرده به طور محرمانه تهیه شده بود ارائه نمودند که همه داوران و آمریکائیها متعجب شدند. اموال بلوکه شده زیادست و آن مقداری که آمریکا کوچک می شمارند چنین نیست.

آمریکائیها با نمایش فیلم مخالفت کردند ولی هیئت داوران و رئیس دادگاه شور کردند و اجازه نمایش فیلم را دادند.

جابجائی اموال بلوکه شده از بل هلکوپتر به ویکتوروندو سپس به انبار بهنگ و اورفلر … مورد بررسی قرار گرفت که در مجموع تا به آن لحظه به نفع هیئت ایرانی تمام شد.

چهارشنبه ۲۳/۰۶/۸۴

روز سوم– آقایان دکتر «گلاور» به تعریف مالکیت و خسارتها و ارزش خسارتها پرداخت و اثبات کرد خسارت ها بر اساس ارزش ملک برای مالک است نه ارزش مال با وضع مالیت خود در جایی که بازار منحصر به فرد آمریکائیها بوده است و ارزش و خسارت تعیین شده از سوی بازار مفهوم و معنا ندارد را تبیین کرد و از دادگاه درخواست نمود تا شاهد ها به کار خود بپردازند.

آن روز مدیرعامل محترم سابق پنها سوگند یاد کرد و سپس به نوع خسارت های وارده و قطعات خریداری شده پرداخت و به سئوالات بعضی از داوران بین المللی پاسخ داد و جلسه به پایان رسید.

پنج شنبه ۲۴/۰۶/۸۴

روز پنج شنبه دو شاهد دیگر مطالب خود را ارائه نمودند و سپس کارشناسان:

  1. نماینده و مسئول خرید نیروی هوائی جمهوری اسلامی ایران
  2. مسئول خرید و نگهداری قطعات از شرکت پنها

ابتداء سوگند یاد کردند و سپس به وضعیت قطعات خریداری شده پرداختند و به سؤالات آمریکائیها و داوران بین المللی پاسخ دادند.

بعد از سه روز و نصف که هیئت ایرانی مطالب خود را طرح کرد سپس از روز بعد نوبت به وکلای آمریکایی و هیئت همراه رسید.

جمعه ۲۵/۰۶/۸۴

ابتدا آقای جانسون و سپس وکیل آمریکائی وارد صحبت شدند {به صورت مختضر نقل می شود} آنان گفتند: آمریکا قصد تصاحب اموال بلوکه شده را ندارد بلکه بعد از تصرف سفارت خانه آمریکا در ایران (تسخیر لانه جاسوسی) این تصمیم را آقای کارتر رئیس جمهور وقت گرفت. چنانچه کار دولت آمریکا مصادره اموال و یا تملک آنها بوده ادعاهای شما درست است. اموال ادعا شده به این مقدار نیست و برخی از آنها به خودی خود از ارزش افتاده است پس مالی وجود ندارد که خسارتش ادعا شود.

آقای دکتر «بیت لحم» به صورت مفصل مطالب قبلی ها را تکرار کرد و سپس ادعا کرد مالکیت به قبض و اقباض است و ما چیزی تحویل نداده ایم و قبض و اقباضی صورت نگرفته است تا شما ادعای مالکیت و سپس خسارت کنید. بعد هم شما ادعاهای خود را مبتنی بر قرارداد A15‌ می دانید ربطی به آنها ندارد.

روز دوشنبه مورخ ۲۸/۰۶/۸۴  وکلای دیگر آمدند و مطالب ایران را منکر شدند و خسارت های جانبی را رد نمودند و می گفتند تورّم و خسارت های ۳٫۶۳ برابر معنا ندارد.

روز سه شنبه ۲۹/۰۶/۸۴ فیلمی ساختگی از سوی شرکت بل به نمایش گذاشتند که معلوم شد ساختگی است و در مدت همین سه یا چهار روز آماده نموده اند که رسوائیش بر داوران بین المللی مشخص گردید.

روز چهارشنبه ۳۰/۰۶/۸۴ وکلاء آمریکایی توضیحاتی دادند و داروان بین المللی پرسش هایی داشتند که آنها سعی و تلاش در پاسخ نمودند تا وقت به پایان رسید.

نوبت دوم: پنج شنبه ۳۱/۰۶/۸۴

وکلای ایرانی، دکتر ریاضی و دکتر رادمن باندی پاسخ های مناسبی دادند و جمع بندی کاملی نمودند و به بخشی از حدود ۳۰ سؤالی که از سوی داوران بین المللی مطرح گردید  پاسخ دادند و اثبات نمودند سلاح های بلوکه شده از نوع معامله سلف و کلی فی المعین است و قبض و اقباض هم شرط تملیک نیست گرچه در بخش عمده قراردادها قبض و اقباض صورت گرفته و این باقیمانده کلّی فی المعین بوده است و بعضی سؤالها بنا شد به صورت کتبی پاسخ داده شود.

نوبت دوم برای آمریکائیها: جمعه ۰۱/۰۷/۸۴

مطالب سابق خویش را تکرار کردند و به برخی از حدود ۱۳ سؤال مطروحه از سوی داوران بین المللی  پاسخ گفته شد و برخی هم به بعد محول گردید.

نتبجه گیری:

به حمدالله در مجموع فضای جلسه به نفع جمهوری اسلامی ایران به اتمام رسید. امید است در تصمیم گیریها داوران بین المللی جانب عدل را پیش گیرند و طلب های ملت ستمدیده و مظلوم ایران در سال ۸۵ وصول شود و به نفع جمهوری اسلامی حکم نمایند.

بدین ترتیب جلسات مشترک دیوان داوری بین المللی لاهه به پایان رسید. در پی ۹ روز جلسات سنگین که بیش از ۱۴۰ ساعت کار برده بود، مطالب علمی، حقوقی و فقهی مورد بحث و بررسی قرار داده شد.

روز شنبه ۹ صبح تا ساعت ۲ بعد از ظهر مورخ ۰۲/۰۷/۸۴ هیئت ایرانی به رباست دکتر زهرائی و وکلای ایرانی «دکتر ریاضی، رادمن باندی (آمریکائی الاصل) – سلرز – توماس – چارلز (انگلیسی الاصل)» در هتل بلر جلسه ای جهت برنامه ریزی آینده تشکیل شد و خط و مشی جمهوری اسلامی ایران و نحوه برخورد مشخص گردید و هر کدام نسبت به عملکرد ۹ روزه و مطالب مطرح شده نکاتی را گفتند و از آنان تشکر و قدردانی نمودند.

اینجانب برای وکلای ایرانی و آمریکائی که طی چند روز زحمت فراوانی را متحمل شده بودند، مطالبی به شرح ذیل بیان داشتم که جناب آقای دکتر زهرائی آنها را ترجمه نمود:

بسم الله الرحمن الرحیم

از برکات زیبای این سفر آشنایی با چهره های برجسته حقوقی و وکلاء ارزشمند و شجاعی همچون شماها بود که با چشم خود دیدم و شنیدم با کمال جرأت و جسارت مطالب خود را با استدلال و اطمینان خاطر مطرح نمودید و این امر سبب خرسندی و خوشحالی ما شد. از این جهت مطالب خود را در چند بند اظهار می دارم.

۱-بنده در مجموعه مذاکرات دیوان بین المللی لاهه حضور داشتم. شاهد مطالب مستدل و منسجم و منظم شماها بودم که با اطمینان و خونسردی کامل مطالب خود را بیان می داشتید. مطالب شماها قانع کننده، ارزشمند و دور از هر گونه جنجال بود که طرح این گونه مسائل با این روش در هر دادگاهی پسندیده خواهد بود.

۲-شما و جناب آقای دکتر ریاضی از ملت مظلوم و ستمدیده ای دفاع کردید که نه تنها ایالات متحده آمریکا اموالش را بلوکه کرده بلکه با کمک ایادیش سعی کرد آنان را به خاک ذلت بنشاند و نابود کند. ولی خداوند این ملت مظلوم را در صحنه های مختلف یاری کرد و امروز هم با دست شما یاری شدند و شما می دانید حمایت و یاری مظلوم در نزد همه ملت ها و مکتب های جهان پسندیده است. شما کاری خداپسندانه کردید. پیشوای برجسته عالم اسلام علی (ع) به فرزندانش فرمود «کُونا للظالم خَصماً و للمظلوم عُونا »، فرزندانم شما باید دشمن ستمگر و یاور مظلوم و ستمدیده باشید.

۳- من از آقای دکتر باندی و دکتر سلرز و توماس چارلز کلی پول و خانم های منشی و دست اندرکار تشکر می کنم و برای شما آرزوی سلامت و سربلندی و عزت دارم.

۴- ما همانند شما عزیزان که به انجیل کتاب مقدس ایمان دارید،  به قرآن معتقدیم و به کتاب های آسمانی احترام می گذاریم. قرآن تنها کتاب مسلمانان نیست بلکه او چهار مخاطب می شناسد و با آنان سخن می گوید.

  • با همه مردم جهان حرف می زند و آنها را مخاطب خویش می داند همانند آیه شریفه «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اکرمکم عند الله أتقیکم»[حجرات، ۱۳] ای مردم جهان ما شما را از جنس نر و ماده آفریدیم و شما را گروه گروه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را راحت شناسایی کنید. همانا گرامی ترین و برترین شما در نزد خداوند آنانی هستند که حدود الهی را مراعات کنند و به یکدیگر ستم ننمایند. تقوا یعنی مراعات کردن امور اخلاقی، انسانی، اجتماعی و اقتصادی خود و دیگران.
  • مخاطبین دوم قرآن اهل کتاب هستند. آنانی که دارای کتاب های آسمانی می باشند همانند شماها، قرآن می گوید «یا أهل الکتاب تعالوا إلی کلمه سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد إلاّ الله و لا نشرک به شیئا»[آل عمران، ۶۴]، ای مسحیان و یهودیان و صاحبان کتاب های آسمانی بیائید در نقطه اجتماع با یکدیگر متحد شویم و در برابر دشمن بایستیم. نقطه مشترک توحید و خداپرستی است.
  • قرآن با افراد خاصی همانند داود پیامبر سخن گفته است و از او خواسته است تا حکومت عدل الهی تشکیل دهد و نکند هوای نفس او را از خط و مسیر الهی خارج کند. «یا داود إنا جعلناک خلیفه فی الأرض فاحکم بین النّاس بالحق و لاتتّبع الهوی فیضلک عن سبیل الله انّ الّذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»[ص،۲۶] ای داود ما تو را جانشین و خلیفه خود در روی زمین قرار دادیم. حاکمیت عادلانه و حکومت حقه تشکیل ده و هوای نفسانی را پیروی مکن و دخالت مده. آنانی که در حکومت خود از مسیر حق و خدا منحرف شدند برای آنان عذابی دردناک پیش بینی شده است زیرا روز حسابرسی را به فراموشی سپرده اند.
  • آخرین مخاطبان قرآن مسلمانان هستند که آنان را از بعضی امور پرهیز و دوری می دهد و امور اجتماعی خاص را می آموزد همانند بعضی از نکات مطروحه سوره حجرات و … به یکدیگر سلام کنید،‌ از زنا بپرهیزید، دروغ نگوئید، غیبت ننمائید، به یکدیگر خیانت نکنید، که شامل امور عبادی، اقتصادی،‌اجتماعی و اخلاقی می گردد.

۵- ملت ایران و کارگزاران جمهوری اسلامی و رهبر ما به وجود شما انسانهای متعهد افتخار می کنند و از خدمات شما تشکر فراوان دارند. امید است دست لایزال خداوند همیشه پشتیبان و ناصر شما باشد و شما و خانواده های محترمتان از حیله و مکر دشمنان انسانها محفوظ و در امان باشید. و السّلام

آقای دکتر رادمن باندی (امریکائی الاصل) تشکر فراوان کرد و سپس در قالب طنز گفت من و دوستانم وکیل هستیم و وکالت بین المللی ما سبب شده پرونده های مختلفی را دنبال کنیم و هنگام شنیدن به دنبال نکات ضعف طرف مقابل می گردیم. ولی آنچه را جناب آقای زمانی فرمودند از اعماق دل ما بود و هیچگونه اعتراضی نداریم بلکه با جان و دل مطالب ارزشمند ایشان را پذیرفتیم.

گزارشی از دعاوی ایران علیه آمریکا در دیوان بین المللی لاهه(سال ۱۳۸۴) / قسمت اول

24 جولای 2015

آمریکا و ایجاد موانع برای انقلاب اسلامی ایران

بعد از پیروی انقلاب اسلامی دولت مردان جمهوری اسلامی قراردادهای نظامی ایران با کشور ایالات متحده آمریکا را پیگیر شدند که مقداری زیادی سلاح و قطعات مربوط به هواپیما و بالگرد های گوناگون ترابری و جنگی توسط دولت شاه خریداری شده بود ولی آمریکا بواسطه پیروزی انقلاب آنها را در کشور خود نگهداری کرد و از ارسال آنها جلوگیری بعمل آورد و این امر را علنی ننمود. تا اینکه در تاریخ ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ هـ . ش سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر گردید و ۵۲ نفر از نیروهای آمریکایی که مشغول جاسوسی بودند به گروگان گرفته شدند در آن زمان دولت آمریکا به صورت رسمی از صدور اموال نظامی و غیر نظامی جلوگیری نمود.

آمریکا برای آزادی گروگانهای خویش تلاش فراوانی نمود تا آنکه پس از ۴۴۴ روز با وساطت دولت جمهوری دموکراتیک و مردمی الجزائر و تصمیم جمهوری اسلامی ایران آنان آزاد گردیدند اما قبل از آن توسط دولت الجزایر بیانیه مشترکی (که مورد تأیید ایران و ایالات متحده آمریکا قرار گرفته بود) در مورخ ۲۹/۱۰/۱۳۵۹ هـ . ش (۱۹ ژانویه ۱۹۸۱ میلادی) صادر گردید.

در این بیانیه دولت آمریکا موظف گردید اموال و سلاح های بلوکه شده ایران را مطابق قوانین آمریکا برابر قبل از نوامبر ۱۹۷۹ میلادی برگرداند. اما با گذشت دو سال، دولت آمریکا به تعهدات خود عمل ننموده تا آنکه وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو های مسلّح ج.ا.ا در مورخ ۰۴/۱۰/۱۳۶۰ هـ . ش شکایت خود را به دیوان داوری بین المللی در کشور هلند ارائه نمود.

 

دفاع حقوقی جمهوری اسلامی درلاهه و اموال نظامی بلوکه شده توسط آمریکا

طرح دعاوی و طلب های دولت ایران در قالب قرارداد «B1» (دعاوی دولت علیه دولت دیگر) مطرح شد و لکن چون در این قالب شکایت های دیگر وجود داشت این دعوی به «B61» معروف گردید که بخشی از آن در قالب طرح «A15» به ثمر رسید.

مبلغ سلاح های خریداری شده از ۴۸ شرکت اسلحه سازی در کشور آمریکا حدود ۳۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ دلار می باشد که با محاسبه ۱۰% تورم سالیانه قراردادها تا تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۹۸۱ میلادی به مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار رسیده است.

معاونت حقوقی وزارت دفاع با پیگیریهای متعدد و مداوم و تشکیل زیربنای قضاوت و به ثبت رساندن ادعای مالکیت خود نسبت به سلاح های خریداری شده طی ۲۲ سال گذشته آمریکا را در سال ۱۳۸۳ شمسی به دیوان کشاند ولی با اعتراض و درخواست تأخیر به شهریور ماه ۱۳۸۴ – محول گردید که در آن تاریخ دادگاه تشکیل شد. به همین منظور هیئت جمهوری اسلامی عازم هلند(دادگاه لاهه )گردید.

  • تاریخ اعزام : ۱۷/۰۶/۱۳۸۴
  • تاریخ مراجعت: ۰۳/۰۷/۱۳۸۴
  • هدف: طرح و اثبات دعاوی و طلب های ایران از آمریکا
  • مقصد: دیوان داوری بین المللی لاهه

ترکیب هیئت اعزامی

  1. معاون حقوقی و بین الملل و امور مجلس
  2. مدیرکل قراردادها و دعاوی بین الملل
  3. مدیر دعاوی بین المللی
  4. کارشناس ارشد
  5. معاونت خرید و پیمانها (شاهد در دادگاه)
  6. نماینده شرکت
  7. کارشناس قراردادها
  8. مدیرعامل سابق شرکت (شاهد در دادگاه)
  9. کارشناس شرکت (شاهد در دادگاه)
  10. کارشناس وزارت
  11. مسئول لجستیک
  12. کارشناس ارشد حقوقی وزارت
  13. کارشناس ارشد حقوقی وزارت
  14. کارشناس حقوقی وزارت
  15. نماینده دفتر خدمات حقوقی بین الملل ریاست جمهوری
  16. نماینده حفاظت و اطلاعات
  17. نماینده سازمان عقیدتی سیاسی
  18. حسابرس بین المللی و مشاور ارشد

مقصد:هلند-دادگاه لاهه

در مورخ ۱۷/۰۶/۸۴ هـ . ش ساعت ۶:۳۰ صبح پنجشنبه به همراه گروه با شرکت هواپیمایی IRAN AIR حرکت و ساعت ۱۲ (به وقت محلی ۱۴:۳۰) به فرودگاه آمستردام وارد شدیم.

از فرودگاه تا لاهه ۴۵ کیلومتر فاصله است. ساعت ۵ بعد از ظهر در منزلی سه طبقه در خیابان BELLAWISTA در نزدیکی دریا در شهر لاهه سکونت گزیدیم. این منزل دارای سیزده اطاق در سه طبقه به همراه سرویس مستقل و آشپزخانه بود که بنا بود هر کس ۵۶ یورو اجاره دهد و هزینه غذای هر کس بعهده خود بود. عصر روز اول برنامه نماز و جلسات را تنظیم نمودیم.

هیئت همراه ومعارف دینی

هر روز نماز مغرب و عشاء به جماعت در اتاقی که مقداری بزرگتر از بقیه اطاقها بود ساعت ۸:۳۰ تا ساعت ۱۰:۳۰ شب برگزار می شد. بعد از دو نماز و دعا حدود یک ساعت و بیست دقیقه مطالب ذیل بیان می گردید:

  • تعامل با اهل کتاب (طهارت و نجاست)
  • آشنایی با نمازها
  • پرسش و پاسخ
  • بیان معارف دینی
  • اهمیت مسائل حقوقی در اسلام
  • مسایل اخلاقی همانند حسن خلق، حفظ اسرار، پاکدامنی و عفت ،احترام متقابل، آئین معاشرت در سفر
  • بهره برداری از اعیاد شعبانیه که فرصت بسیار زیبایی بود تا بتوانیم سیره امام حسین و اباالفضل العباس و امام زین العابدین (علیهم السلام) را بررسی کنیم و نیز مباحثی همچون: ارزشمند انتظار مثبت، مهدویت، حکومت جهانی صالحان، وظائف شیعیان در عصر غیبت، علائم ظهور، تسلیم و پذیرش حکومت مهدی (عج) از سوی جهانیان بوی‍ژه اهل کتاب، ولایت و رهبری در عصر غیبت کبری و ….

توفیق یار شد توانستیم نماز ظهر و عصر را در هتل بلر چند وعده ای به صورت جمعی برگزار کردیم.

جشن نیمه شعبان در سفارت جمهوری اسلامی هلند

با اعلام ورود هیئت حقوقی وزارت دفاع  و شرکت برخی افراد، از سوی سفارت، هیئت اعزامی را برای شب نیمه شعبان به مراسم خود دعوت نمودند.

این جشن به مناسبت سالگرد ولادت منجی عالم بشریت حجت بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)برگزار گردید.

در این جلسه که همه اعضاء سفارت به همراه خانواده ها و هیئت اعزامی حضور یافتند، سفیر محترم جناب آقای زیارانی نیز حضور داشت ابتدا نماز جماعت خوانده شد سپس مراسم نیمه شعبان با قرائت قرآن شروع شد آنگاه سرود دسته جمعی توسط فرزندان و نو جوانان کارمندان سفارت خوانده شد و سپس مطالبی به مدت ۴۵ دقیقه در محورهای «نقش امام عصر در حیات بشر، ظهور امام زمان (عج)، روز رهائی بشر از همه بیچارگی های مادی معنوی، کارگزاران امام مهدی (عج) و وی‍ژگی های برجسته آنان و انجام وظائف منتظران در عصر غیبت» بیان شد.

شب بعد،  سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران  در هلند، هیئت اعزامی را به سفارت دعوت نمود.

پس از استقرار هیئت در رزیدانس سفارت، ابتدا مسئول محترم سفارت خیرمقدم گفت سپس رئیس هیئت گزارشی از برنامه ها وفعالیت های هیئت اعزامی ارائه نمود. بعد هم با برگزاری نماز جماعت و صحبتی کوتاه اخلاقی مراسم شام برقرار شد که ضمن تناول غذا مطالب لازم مطرح گردید و جلسه مهمانی پایان یافت.

محل رزیدانس سفارت جمهوری اسلامی حدود چهار کیلومتری شهر لاهه به مقدار ۵۰٫۰۰۰ متر مربع است که در ۴۳ سال قبل به مبلغ مناسبی خریداری شده و منزل سفیر هم در آنجاست و خود ساختمان رزیدانس سابقه ای ۹۰ ساله داشت.

 

آشنایی با کشور هلند

ترکیب جمعیتی مردم هلند

کشور هلند دارای آب و هوای بسیار خوب و پوشش گیاهی سرسبز می باشد و  جمعیتی حدود ۱۵٫۰۰۰٫۰۰۰ نفر داشته که اکثر آنها مسیحی (کاتولیک – پروتستان) می باشند. هلند حدود یک میلیون مسلمان دارد که از انسجام خوبی برخوردار نیستند و دارای مساجد اندکی در آمستردام . شهر لاهه در منطقه ترک نشین می باشند. شیعیان در شهر لاهه حدود سه هزار نفر از کشورهای گوناگون هستند که با صحبت هایی که با سفیر محترم شد بنا شد در صورت امکان جلسات مشترکی را داشته باشند.

در این کشور مقداری هم یهودی و بهائی هستند که در شهر های متعدد (حدود ۱۶۰ شهر و روستا) زندگی می کنند و در برابر مسیحیت جمعیت اندکی را تشکیل می دهند.

برابر اطلاعات رسیده مجموعه ایرانیان مقیم در هلند (اعم از پناهنده – مقیم و مهاجر و غیره) ۲۷٫۴۲۰ نفر می باشند که حدود ۲۵۰۰۰ نفر آنان مربوط به بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.

وضعیت زندگی مردم هلند

آرامش روحی و روانی خاص بر مردم حاکم است. نحوه برخورد در کوچه و بازار، رانندگی، تعاملات و سوار شدن و پیاده شدن در وسائل عمومی نشانگر این امر می باشد.

آنان از دوچرخه زیاد استفاده می کردند. کمتر خانواده ای پیدا می شود که ۶۰% کارهای روزمره خود را را توسط دوچرخه انجام ندهد. برخی از بانوان دو فرزند خود را بر دوچرخه خویش سوار نموده و جابجا می شوند. این نکته در ورودی و خروجی فروشگاههای بزرگ ومیادین خوار وبار و مایحتاج مردم مشاهده میشود.

معمول خیابان های محل عبور و مرور ما از سه مسیر تشکیل می شد:

  1. مسیر دوچرخه سواران و پیاده روها به همراه سگ های خود
  2. مسیر ماشین های سواری (شخصی و عمومی)
  3. مسیر قطارهای شهری که بسیار نظیف و منظم و با کمترین آلودگی و دردسر مسافران را انتقال می دادند ودر ساعت های مقرر بدون تاخیر تردد داشتند.

خیابانها آسفالت شده و یا توسط آجر و یا بلوکهای مربع شکل فرش گردیده است و دارای نظافت چشمگیر می باشد و مردم هم در تمیز نگه داشتن آن نقش دارند. عبور و مرور افراد پیاده از سر چهار راه ها در زمان خود با علامت خاص انجام می شود.

با توجه به کانالهای آب احداث شده جزر و مدّ دریا سبب می شود همیشه از نعمت آب برخوردارند و در برخی از شهرها مانند لیدن و آمستردام و رتردام از قایق رانی و کشتیرانی جهت تفریح و عبور و مرور مردم استفاده نمایند.

معمول کشور هلند و شهرهائی که ما در آن تردد داشتیم همانند «DELFET» (دِلِفْتْ) که در کنار ساحل واقع می شود ساحل دریا حدود ۱۵ تا ۲۰ متر از سطح دریا بلند تر است که در برابر طوفانهای دریائی و جزر مدهای سنگین از مصونیت برخوردار است که بخشی از آن ساحل به خاک آلمان و بل‍ژیک متصل می باشد که دارای ویژگی خود می باشد.

میانگین سنی و متوسط عمر مردم هلند بین ۷۵ تا ۸۰ سال بود که در عین حال کمرخمیده و آشفته حال کمتر دیدیم و حتی در جلو آسایشگاه سالمندان آنان پیرمرد و پیرزن زمین گیر و مفلوکی را مشاهده ننمودیم.

در این کشور اکثر مردم مسیحی از پروتستانها و کاتولیک هاهستندند که برخورد خوبی داشتند و مهاجر پذیرند و سعی می کردند با بیگانگان به نرمی و مهربانی برخورد کنند و توجه توریست را به کشور خود جلب نمایند که در سال مهمانپذیر جمع زیادی از کشورهای بلوک شرق و غرب می باشند. از این جهت از مذهب و دین در اشخاص آثار خاصی دیده نمی شود و علائمی مشاهده نمی گردد.

سیاه پوستان با آرامشی کامل در این کشور زندگی می کنند و با مردم هلند که سفید پوست هستند معاشرت دارند.

کلیساها در کشورهلند

کلیساها در هر هفته فقط روز یکشنبه به مدت سه ساعت بر روی عموم مردم جهت مراسم عبادی باز می شود (و روز شنبه جهت آماده سازی چند نفر در داخل مشغول بودند) در این مراسم ۸۵% تا ۹۰% افراد شرکت کننده پیرمردان و پیرزنان بالای ۶۰ سال هستند که جهت شرکت در مراسم هفتگی حضور می یابند.

روز یکشنبه مورخ ۲۷/۰۶/۸۴ در شهر لیدن سی کیلومتری لاهه از کلیسای ANOL دیدن کردیم، این کلیسا در سال ۱۸۳۵ میلادی بازسازی شده بود و مورد بهره برداری قرار گرفته است.

همان روز به کلیسا «FOXT» (یعنی سرزمین مرتفع) سر زدیم. این کلیسا تاریخی ۹۰۰ ساله داشت. مجسمه شخصی با همسرش بر روی زمین حک شده بود. این دو KERK – Hooglanse نام داشتند. قهرمانی که کشور هلند را از دست بیگانگان نجات داده بود.

وضعیت مردم شرکت کننده در مراسم همانند کلیسای قبلی بود. هر کس با احترام خاص وارد می شود و سپس توجه آنان به مراسم دعا و تقسیم شیرینی جلب می گشت. در شهر کلیساهای کوچک و بزرگ فراوان دیده می شد و گروه تبشیر و تبلیغ آنان جزواتی را تقسیم می نمودند حتی به زبان فارسی که نمونه آن را گرفتیم و مطالعه کردیم.

نکته مهم و مایه تأسف در بازدید از کلیساها این بود که هر چه جستجو کردیم که با جوانی ملاقات کنیم و دیدگاه و نظرات وی را در مورد کلیسا و نقش آن در تبشیر وهدایت نسل جوان ببینم کسی را نیافتیم از این جهت برای کلیسا نقشی درهدایت جوانان دیده نمی شد.

در نزدیکی کلیسا بارهای مشروبخواری فراوان بود که عده ای هم مشغول میگساری به صورت دسته جمعی ۵ تا ۸نفر وبیشتر دور یکدیگر نشسته و مشغول بودند.

در بخش مرتفعی در نزدیکی کلیسا نمایشگاهی بود که همزمان در کنار نمایشگاه چند دختر و پسر ۲۰ تا ۲۵ ساله ای را دیدم که ماراجوینا و یا حشیش مصرف کرده بوده و از خود بی خود شده بودند گویا در این عالم نبودند. برخی گفتند در این کشور حمل مواد مخدر تا ۸ گرم آزاد است اما بیشترش جرم محسوب می شود.

فرهنگ عمومی زنان و مردان

بی بند و باری و برهنه گشتن و خوردن مشروبات الکلی از مسائل عمومی مردم بود که در هر کوچه وبازار وخیابانی مشاهده می شد ولی مزاحم یکدیگر نبودند. معمول زنان برهنه می چرخند و مشروبات الکلی بقدری که وضعیت عمومی را بهم نزند می خورند، و فرهنگ بی بند و باری و هم جنس بازی توسط کانالهای مختلف تلویزیونی در میان زنان و مردان ترویج می گردد ونمونه آن درمراکز خاص و حتی عمومی مشاهده می گردید. در این بخش یعنی شهوترانی به جایی رسیده اند که مرزی را برای خود نمی شناسند. بنا بر گفته برخی افراد مقیم، طلاق دادن و رها کردن زنان بسیار زیاد است و این وضعیت نسل آنان را تهدید می کرد.

به برخی از دوستان گفتم اگر سه چیز در این کشورها رواج نمی داشت می توان گفت دنیای آنان، دنیای خوب و بی دردسر و قابل توجهی است:

  1. وجود انواع سگ های کوچک و بزرگ از نسل های مختلف به همراه افراد، در منازل، سر سفره هاو در اتاق استراحت وخواب تردد نموده وبا کمال تاسف در تمام شئونات آنان حضور داشته و دربرخی از خانواده ها جایگزین فرزندان و یا همسران شده است.
  2. مستی و خوردن مشروبات الکلی در همه وقت و همه جا که باید گفت فراگیر است. برای همین خود شاهد بودیم که پلیس رانندگان را پیاده می کرد و دهان آنان را می بوئید تا کنترل کنند واز آثار مخرب آن به هنگام رانندگی جلوگیری کنند. کشور هلند بزرگترین سازنده و صادر کننده به دیگر کشورها و مصرف کننده مشروبات الکلی بویژه آبجو می باشد.
  3. سکس و برهنگی زنان و مردان و همه فرزندان پسر و دختر آنان را گرفتار کرده است در همه جا عادی شده بود و با کمال تأسف تجاوز به دختران در میان برخی خانواده ها شایع شده که زندگی مردم هلند و اروپا را تهدید می کرد.

سردمداران کلیساها و افرادی که به نحوی با معابد و مراکز فرهنگی عبادی سر و کار داشنتد از ویژگی سوم سخت ناراحت و گله مند بودند و در این مورد از ایتالیا و فرانسه و آمریکا و انگلستان اظهار انزجار نموده و برآنان لعن و نفرین می فرستادند.

نکات مثبت و قابل توجه مردم هلند

  • مردم هلند سعی کرده اند با وجود زندگی ماشینی، خود را از طبیعت جدا نکنند به گونه ای که چرای گاو و پرورش گوسفندان و دوشیدن شیر آنان در ۵۰۰ متری کاخ ملکه هلند مشاهده می شد و همچنین پرورش مرغابی و گوسفند و شتر مرغ و ….
  • توجه به پرورش گیاهان و پرورش انواع گل در داخل کشور و صدور آن به کشورهای دیگر از خصوصیات مردم هلند است و زبانزد خاص و عام شده است.
  • تأمین برخی از نیازمندی های خوراکی خود همانند گوشت و لبنیات و غیره .

در این جهات وضعیت شهرهایی که دیدیم همانند خود لاهه، دلف و لیدن نسبتاً خوب بود ولی می گفتند آثار بی بند و باری و ترویج فساد در شهر های آمستردام و روتردام و … بیش از اینهاست.

 

جلسه با وکلاء ایرانی

روز جمعه مورخ ۱۸/۰۶/۸۴ هـ . ش جهت آشنایی و شروع به کار دیوان داوری بین المللی لاهه نشستی را با وکلای ایرانی در ساعت ۹ صبح در هتل BELAIR آغاز کردیم. در این جلسه اشخاص زیر حضور داشتند.

  1. آقای محمدحسین زاهدین لبّاف    {نماینده و رابط جمهوری اسلامی}
  2. آقای دکتر علی اکبر ریاضی          {مشاور حقوقی و نماینده و رابط }
  3. آقای دکتر رادمن باندی (آمریکایی) {وکیل وزارت  }
  4. آقای دکتر دیوید سلرز (انگلیسی)  {وکیل وزارت }
  5. آقای چارلز کلی پول (انگلیسی)    {وکیل وزارت }
  6. آقای ویل توماس (انگلیسی)        {وکیل وزارت }
  7. آقای دکتر گلاور (انگلیسی)        {استاد و کارشناس حقوقی و وکیل وزارت  }
  8. دو نفر خانم همکار با وکلای فوق که مقدمات را فراهم می نمودند.

مشاوره و دعاوی ایران در جمع وکلا و هیئت اعزامی از جمهوری اسلامی آغاز شد، سیر کار و وضعیت دادگاه و چینش آن مطرح گردید که  اظهار داشتند در هفته آینده جلسات دیوان بشرح ذیل آغاز می گردد.

ابتداء: طرح دعاوی و استدلال از سوی وکلاء ‌ایرانی و هیئت همراه

نوبت اول:    دوشنبه ۲۱/۰۶/۸۴         صبح {۹ تا ۱۳} عصر {۱۵ تا ۱۸}

سه شنبه ۲۲/۰۶/۸۴ صبح {۹ تا ۱۳} عصر {۱۵ تا ۱۸}

چهارشنبه ۲۳/۰۶/۸۴       صبح {۹ تا ۱۳} عصر {۱۵ تا ۱۸}

پنج شنبه ۲۴/۰۶/۸۴صبح {۹ تا ۱۳} عصر تعطیل

سپس طرح دفاعیات و ادعاهای وکلاء آمریکایی و هیئت همراه

نوبت اول:         جمعه ۲۵/۰۶/۸۴          صبح {۹ تا ۱۳} عصر {۱۵ تا ۱۸}

دوشنبه ۲۸/۰۶/۸۴ صبح {۹ تا ۱۳} عصر {۱۵ تا ۱۸}

سه شنبه ۲۹/۰۶/۸۴صبح {۹ تا ۱۳} عصر {۱۵ تا ۱۸}

چهارشنبه ۳۰/۰۶/۸۴       صبح {۹ تا ۱۳} عصر تعطیل

نوبت دوم: دفاعیات وکلاء ایرانی و مرحله پرسش داوران بین المللی

پنجشنبه۳۱/۰۶/۸۴ هـ .ش صبح {۹ تا ۱۳} عصر {۱۵ تا ۱۸:۳۰}

نوبت دوم: دفاعیات وکلاء آمریکایی و مرحله پرسش داوران بین المللی

جمعه ۰۱/۰۷/۸۴                  صبح {۹ تا ۱۳} عصر {۱۵ تا ۱۸}

شنبه ۰۱/۰۷/۸۴                  در هتل بلر

صبح ساعت ۹ تا ۱۴ جمع بندی مطالب و برنامه ریزی نسبت به آینده – توصیه هیئت ایرانی به وکلاء. که مجموعه جلسات دیوان حدود ۶۰ ساعت بطول انجامید و نزدیک ۳۰ ساعت جلسات مقدماتی و نهائی در هتل بلر برگزار شد که می توان گفت ۹۰ ساعت کاری در مجموعه مأموریت انجام پذیرفت.

اربعین همراه اهل بیت (ع) در کربلا

10 دسامبر 2014

روزهای سخت، اندوهگین و غمبار پس از واقعه عاشورا سال ۶۰ ه‍.. ق می‌گذشت. بنی امیه برای استحکام حاکمیت خود و قدرت‌نمایی و تسلط بیشتر کارهای ذیل را انجام داد :

ابتداء پیروزی و غلبه خود را به فرمانداران شهرهای بزرگ و کوچک اعلان تا با آزین بندی و شادی ظاهری در میان مردم آن را منعکس نمایند و پیروزی خود را جشن بگیرند .

سپس فرزندان خردسال و خانواده‌های باقیمانده سالار شهیدان و دیگر قهرمانان صحنه کربلا را به نشانه اسارت از کربلا حرکت داده و به سوی کوفه و دیگر شهرهای بزرگ عراق و شام برده تا پیروزی خود را به همگان نشان دهند.

همراه با اسراء آل محمد (علیهم السلام) سرهای ۷۸ نفر از شهداء شناخته شده حادثه کربلا را از تن جدا نموده و بین قبائلی که در آن حادثه تلخ و ناگوار مشارکت داشتند، از سوی فرماندهان بنی امیه بین آن قبائل تقسیم نمودند تا جنایات نابخشودنی تقسیم گردد.

  • قبیله کنده (۱۳ سر شهید به سرکردگی قیس بن اشعث)
  • قبیله هوازن (۱۲ سر شهید به سرکردگی شمر بن ذی الجوشن)
  • قبیله بنی تمیم (۱۷ سر شهید)
  • قبیله بنی اسد (۱۶ سر شهید)
  • قبیله مذحج (۷ سر شهید)
  • دیگر قبایل کوچک‌تر (۱۳ سر شهید به سرکردگی عروه بن قیس)[۱]

رؤساء قبایل فوق به دستور یزید بن معاویه و عبیداله بن زیاد سرهای بریده شهداء را بر سر نیزه گذاشته و همراه با اسراء در شهرها به گردش در آورندتا رعب، وحشت و خفقانی بوجود آید که هیچ کس، ایستادن در برابر باطل و حاکمیت زر و زور و تزویر را در فکر و مخیله خود راه ندهد و برای همیشه مبارزه حق با باطل تمام شود!! ولی مظاهر فریبنده دنیا سبب شد که آنان فراموش کردند خالق هستی برای ستمگران سرنوشتی دیگر ترسیم کرده و آن اینکه :

سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ‏[۲]کسانی که ستم ورزیده‌اند به زودی سرنوشت وحشتناک خویش را خواهند دید.

اراده الهی نابودی و اضمحلال دودمان ظالم و ستمگر است و لعن و نفرت همیشه و عمومی را به دنبال دارد.

 

اربعین سالار شهیدان

در روزهای پیشین اربعین سالار شهیدان حسین بن علی (ع) وجدان‌های نهفته برخی بیدار و سبب پشیمانی صد در صد آنان شد، پیروزی تدریجی حق بر باطل آشکار گردید.

برخی از صحابه بزرگوار با کهولت سن، و تابعان صالح آزاد شده از مشکلات ایجاد شده برای احیاء نام شهیدان جهت زیارت اربعین عازم کربلا شدند.

جابر بن عبدالله انصاری از مدینه منوره راه افتاد به کوفه آمد، عطیه بن عوف کوفی آن تابع شایسته از کوفه جابر (ره) را همراهی نمود و هردو به همراه عده‌ای از بنی هاشم در روز اربعین سالار شهیدان و دیگر شهداء کربلا خود را به مزار مظلوم ترین شهداء تاریخ رساندند تا اهداف، خطبه‌ها، کلمات و آرمان شهداء را زنده گردانند. گویا در آن روزها امام زین العابدین (ع) به همراه عقیله بنی هاشم زینب کبری (ع) و دیگر باقیماندگان از واقعه و حادثه کربلا خود را بر مزار شهیدان رساندند[۳] ، حرکت زائران اربعین در آن روزها با حزن و تأثر همه موجودات جهان همراه گردید، زیارت اربعین حسینی سنتی فراموش نشدنی و باقیماندنی و ابدی گشت بویژه آنکه ائمه اهل بیت همانند امام زین العابدین و امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) و پیشوایان معصوم دیگر آن را مورد تأیید خویش قرار داده و دستورالعمل خاص صادر نمودند و خود هم زائر اربعین حسینی و دیگر شهداء کربلا شدند.

 

اربعین حسینی در همه موجودات جهان

زراره بن اعین در روزهای حزن و تأثر اهل بیت عصمت و طهارت در ماه صفرالخیر محضر امام صادق (ع) رسیده سخن از اربعین سالار شهیدان و تأثیر شهادت آن حضرت در حادثه کربلا به میان آمد. امام صادق (ع) رو به زراره آن محدث بزرگ و قابل اطمینان و دیگر افراد حاضر در آن مجلس نمود سپس فرمودند :

یَا زُرَارَهُ إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ ع أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَ الْحُمْرَهِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ انْتَثَرَتْ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَهَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَى الْحُسَیْنِ ع وَ مَا اخْتَضَبَتْ مِنَّا امْرَأَهٌ وَ لَا ادَّهَنَتْ وَ لَا اکْتَحَلَتْ وَ لَا رَجَّلَتْ حَتَّى أَتَانَا رَأْسُ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ زِیَادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ مَا زِلْنَا فِی عَبْرَهٍ مِنْ بَعْدِهِ …[۴]

امام صادق (ع) فرمودند: ای زراره همانا آسمان بر مصائب وارده بر حسین [بن علی علیهما السلام] چهل بامداد خون گریست و همانا زمین بر مصائب وی چهل بامداد اشک سیاه ریخت و سیاه پوش گردید و همانا خورشید چهل روز گرفتار کسوف (گرفتگی) شد و چهره خشم و نقاب خونین برخود گرفت و همانا برخی کوهها قطعه قطعه شده و تبدیل به تکه‌های ریز و کوچک شدند و همانا دریاها متلاطم و پر امواج شده و و وضعیت خشمناکی بر خود گرفتند و نیز فرشتگان الهی چهل روز بر مصائب حسین بن علی(ع) گرییدند و اشک ریختند. و همانا پس از شهادت سالار شهیدان هیچ زنی از اهلبیت ما به نشانه شادی آرایش ننمودند و بر موهایشان شانه نبردند و آن را خضاب نکردند و چشم‌های خویش را سرمه ننمودند تا آنگاه که فرجام ستمکاران صحنه کربلا روشن شد و چون سر عبیدالله بن زیاد را که توسط مختار بن ابی عبیده ثقفی (ره) جدا شده بود و در مرآ و منظر مردم قرار گرفت مصائب و تألمات روحی کم شد، لکن حالت حزن و غم بر ما برای انعکاس صحنه کربلا و عبرت گرفتن دیگران برای همیشه ادامه یافت …

سپس حضرت امام صادق (ع) فرمود: جدم امام زین العابدین (ع) هرگاه کربلا و صحنه‌های روز عاشورا را تصور می‌کرد و برایش بیان می‌گردید می گریست و اشک‌هایش بر محاسنش جاری می‌گشت و هرکس جدمان را با آن حالت می‌دید متأثر گشته و در درونش انقلاب بوجود می‌آمد. همانا فرشتگان حاضر در کنار مضجع شریف اباعبدالله الحسین (ع) اشک می‌ریختند که در اثر حزن و اندوه آنان دیگر فرشتگان زمین و آسمان متأثر گشته و اشکشان جاری شد.

در حدیثی دیگر : حسین بن ثویر می‌گوید من به همراه یونس بن ظبیان و مفضل بن عمر و ابوسلمه سراج در محضر امام صادق (ع) گرد آمده بودیم، یونس بن عبدالرحمان سخن‌گوی جمع ما بود زیرا از جهت سنی و فضل و ذکر حدیث جایگاه برتری داشت، وی راجع به شهادت اباعبدالله الحسین (ع) و تأثیر آن در عالم تکوین سؤال کرد.

قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ ع إِنَّ أَبَاعَبْدِاللَّهِ ع لَمَّا مَضَى بَکَتْ عَلَیْهِ السَّمَوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ مَا یَنْقَلِبُ فِی الْجَنَّهِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا یُرَى وَ مَا لَا یُرَى …[۵]

همانا چون ابا عبدالله [الحسین علیه السلام] به شهادت رسید و جان به جان آفرین تسلیم کرد آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌های هفت‌گانه و ساکنان آنها و موجودات میانی آن دو بر وی گریستند و نیز تمام موجودات متغیّر در بهشت و جهنم از مخلوقات پرودگار اعم از آنچه به چشم می‌خورد و یاد دیده نمی‌شود متأثر گشته و اشک حزن ریختند.

 

شیعه سردمدار برپایی زیارت اربعین

در اولین سال شهادت امام حسین (ع) صحابه گرانقدر و تابعین علاقمند به اهل بیت (ع) همانند جابر و عطیه (ره) زیارت اربعین را انجام دادند سپس ائمه اهل بیت (ع) آن را مشروعیت بخشیده و نحوه زیارت و کلمات خاص را انشاء نمودند و بعد هم بالاترین شعار شیعه شناخته شد که در دوران اختناق حاکمیت بنی عباس و بعد یکی از معیارهای شناخت جمعی و فردی شیعه گردید.

امام حسن عسکری (ع) [در روزهای پر خفقان حاکم که در شهر سامراء در محاصره کامل زندگی می‌کرد و ارتباط با شیعیان را در شهرهای دور و نزدیک توسط وکلاء حفظ نموده و انجام می‌داد] فرمودند :

عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاهُ إحْدی و خَمْسِینَ وَ زِیَارَهُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏؛[۶]

مؤمنان و شیعیان [ما] دارای ۵ نشانه و علامت هستند که می‌توان آنان را شناسایی کرد:

  • بجا آوردن نمازهای واجب (۱۷ رکعت) و نافله‌ها (۳۴ رکعت) که جمعاً ۵۱ رکعت می‌شود.
  • احیاء و انجام و خواندن زیارت اربعین اباعبدالله الحسین (ع)
  • انگشتر در دست راست داشتن
  • گزاردن و مالیدن پیشانی بر خاک
  • بلند گفتن « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏» در نمازها

در روایات آمده است:

کان علیّ یَجْهَر بِالتَّسْمیه وَ مَنِ اقْتَدی فی دینِه[۷]؛علی بن ابی طالب (ع) در همه نمازها «بسم الله» را بلند می‌گفت و نیز کسانی که به وی اقتدا در دین خویش می‌کردند در این عمل از وی پیروی می‌نمودند.[۸]

در پایان باید اذعان نمود به برکت انقلاب اسلامی و بالندگی فرهنگ تشیع در تمام کشورهای اسلامی زائران امام حسین (ع) در اربعین سال‌های اخیر به ملیون‌ها نفر می‌رسد. پیاده‌روی ملیونی عاشقان و دلباختگان حسینی طی صدها کیلومتر از مرزها و شهرهای مختلف عراق به سوی کربلا آنهم از کشورهای مختلف هر روز جلوه آن بیشتر گشته و با همه تهدیدهایی که استکبار می‌کند جلوه ثاراللهی امام شهیدان و یارانش در میان همه فرقه‌ها و ملت‌ها متبلور گردیده و مسلمانان و غیر مسلمانان از آن حمایت می‌نمایند به امید آنکه راه و مسیر سالار شهیدان نجات بخش همه انسان‌های در بند قدرت‌مندان ستمگر و استکبار جهانی گردد که انشاءالله خواهد شد و همگی از اعماق جان خویش فریاد می‌آورند :

«إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ[۹]» همانا موعد و زمان [پیروزی] آنان بامداد است و آیا بامداد [پیروزی] نزدیک نیست.!!

 

پی نوشتها

۱ – کربلا، العسیلی، ص ۵۳۷؛ مقتل الحسین(ع)، مقرم، ص ۳۰۴؛ الاخبار الطوال، دینوری، ص ۲۵۹؛ طبری، جلد ۵، ص ۴۵۴؛ اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۱۴

۲- شعراء / ۲۲۷

۳- اللهوف علی قتلی الطفوف،سید بن طاوس .ص ۲۸۲٫ (ترجمه : محمدجواد مولوی بینا)

۴- بحارالأنوار ج ۴۵ ،ص۲۰۶ باب ۴۰- ما ظهر بعد شهادته؛ کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۸۰، باب ۲۶: بکاء ما جمیع خلق الله علی الحسین بن علی (ع)، ح ۶؛ مستدرک الوسائل، علامه نوری، ج ۶، ص ۳۱۳٫

۵- کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۸۰، ح ۵٫

۶- کتاب المزار، شیخ مفید، ص ۵۳؛ باب فضل زیاره الاربعین (متوفای ۴۱۳)؛ (وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۸۸، ح ۱۹۴۶۳؛ بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۳۴۸، ح ۰۱)

۷- رجال کشی (اختیار معرفه الرجال، (محمدبن عمر متوفای نیمه قرن ۴) ص ۳۱۳؛ عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیثالمدینه، ابن ابی جمهور، ج ۲، ص ۱۳۱٫(متوفای قرن ۹۰۱ ه‍.ق)

۸- بندهای ۵ گانه حدیث فوق در جای خود نیاز به تبیین و توضیح خاص دارد .

۹- سوره هود، آیه ۸۱٫

تربت شفابخش ابا عبد الله الحسین(ع)

26 اکتبر 2010

یکی از سرمایه های معنوی که در سرزمین‏ عتبات مشرفه عراق همانند خورشید می درخشد و زائر امامان معصوم با اکسیر عشق آن را دنبال می‏کند، تربت شفابخش مضجع شریف ابا عبدالله الحسین(ع) است.
تربت شفابخش در میان همه خاک‏های جهان و اماکن مقدسه و متبر‏که ممتاز است و آثار فوق العاده برای مجذوبین جرگه عشق شهید و شهادت در پی دارد. تربت شفابخش امام حسین همان داروی مؤثر و رافع امراضی است که بارها تجربه شده و حتی امامان معصوم(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از آن بهره برده اند.
امام صادق(علیه‏أفضل‏الصلاه‏ والتسلیم) از مریضی شاگرد مکتب خویش ویار با فضیلت خود «محمد بن مسلم» با خبر شد . با جمعی به عیادت وی رفتند، سلامتی وی در خطر بود، حضرت صادق(ع) به همراه خود شربتی را برده بودند از وی خواستند جهت استشفاء از آن تناول کند. او هم مقدار از آن شربت آشامید و در همان لحظات آغازین احساس بهبودی نمود. از حضرت پرسید: یا بن رسول الله این چه شربت گوارا و مؤثری بود؟!گویا بهبودی من آغاز شد.
امام (ع) فرمود: إنّ شراب الّذی شربته کان من طین قبر الحسین و هو أفضل ما تستشفی به فلا تعدل به شیئاً فإنّا نسقیه صبیاننا و نساؤنا فنری منه کل خَیرِ؛ شربتی را که آشامیدی آب همراه با خاک و تربت قبر جدّم امام حسین (ع) بود.این شربت برترین چیزی است که می شود توسط آن از خدا شفا گرفت که هیچ دوائی با آن برابری نخواهد کرد. ما أهل بیت فرزندان و زنان و مریض های خود را با آن معالجه می کنیم و از آن ثمرات و برکات خوبی را یافتیم.[۱]
تربت شفا بخش امام حسین (ع) در سرزمین کربلا شامل منطقه محدودی[۲] می شود که به فتوای فقهاء عظام، می توان از آن به مقدار نخودی جهت استشفاء تناول کرد.
روایات مربوط به تربت شفابخش امام حسین (ع) بیانگر سه مطلب مهّم است:
۱- جواز خوردن به نیت استشفاء و تأثیر گذاری آن برای دفع و رفع امراض صعب العلاج.
۲- ثواب سجده بر تربت(طین) کربلا.
۳- ثواب تسبیح گفتن با تسبیحی که از خاک کربلا درست شده باشد.
در این نوشته به محورهای سه گانه فوق می پردازیم زیرا آنها بیانگر سیره و راه تشیع راستین و ارزش شهید و شهادت خواهد بود.

خوردن تربت امام حسین(ع) به نیّت استشفاء
عن ابی عبدالله الصادق(ع) قال:
إنّ فی طین الحائر الّذی فیه الحسین(ع) شفاء من کلّ داء و أماناً من کلّ خوف؛ همانا در گل و تربت حائر آنجایی که امام حسین(ع) در آن دفن شده است شفا و درمان هر دردی است و خوردن و همراهی آن آرامش و امنیت از هر گونه ترس و وحشتی را به دنبال خواهد داشت.[۳]
عن ابی عبدالله(ع) قال:
لو أنّ مریضاً من المؤمنین یعرف حق ابی عبدالله(ع) و حرمته و ولایته أخذ من طین قبره علی رأس میل(مثل رأس أنمله) کان له دواء و شفاء؛ چنانچه مریضی از افراد مؤمن امام حسین(ع) را خوب بشناسد و جایگاه و محبت او را درک کند و مقداری از خاک قبر امام حسین(ع) را بگیرد(که حدود یک میل یعنی ۱۰۰۰ قدم فاصله بیشتر نشود و به مقدار سر انگشتی باشد) برای چنین کسی تربت حایر داروی شفا بخش خواهد بود.[۴]
و نیز آمده است که شخص به امام صادق(ع) عرض کرد شنیدم شما فرموده اید: أن تربه الحسین (ع) من الأدویه المفرده و إنّها لاتمرّ بداء إلّا هضمته؛ همانا تربت شفا بخش امام حسین (ع) از جمله داروهای منحصر بفردی است که هر گونه مرضی را می توان با آن معالجه و مداوا نمود. امام صادق(ع) فرمودند: بلی من چنین گفته ام. عرض کرد: آقا من خورده ام و شفا پیدا نکرده ام. فرمود: باید به همراه آن دعا کرد و به اندازه نخودی تناول کرد نه بیشتر. خداوند شفا عنایت خواهد نمود.[۵]

دعا به هنگام تناول تربت امام حسین (ع)
در روایات آمده است، امام صادق(ع) فرمود : هر گاه کسی از شما خواست از تربت امام حسین (ع) جهت استشفاء بهره گیرد ابتدا آن را بر دیدگان گذارد و خود را بدان متبرک کند و قبل از تناول بگوید : اللهّم بحق هذه التربه و بحق من حلّ بها وثوی فیها و بحق أبیه و أمّه و أخیه و الأئمّه من ولده و بحقّ الملائکه الحافّین به إلّا جعلتها شفاءًا من کل داء وبرءًا من کل مرض و نجاه من کل آفه و حرزًا ممّا أخاف و أ حذرَ ؛ خداوندا بحق این تربت شریف و به حق آن بزرگواری که در آن فرودآمده و مسکن گزیده است و به حق پدر و مادر و برادرش و امامانی که از فرزندان او هستند و نیز به حق فرشتگانی که وی را در برگرفته اند این تربت را شفای هر دردی قرار ده وهر بیماری را درمان نما و از هرآفتی وترسی مرا رها بخش[۶].
ونیز در روایت دیگری فرموده است که به هنگام خوردن تربت شفا بخش بگو :
بسم الله و بالله اللّهم اجعله رزقاً واسعاً و علماً نافعاً و شفاءًا من کل داء انّک علی کل شیِ قدیر ؛
به نام خدا و به ذات خدا، خدایا بگردان روزی مرا فراخ و دانشی سودمند و شفابخش نسبت به هر درد همانا تو بر هر چیز توانایی[۷].

شفایافته تربت امام حسین(ع)
بعد از برگشت از سفر کربلا در شب نیمه ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۰ ه.ش به ضیافت مهمانی(در تالار پذیرایی هوانیروز) افطار دعوت بودم. بعد از افطار یکی از کارمندان نیروی زمینی(آقای خوش ترکیب) نزد من آمد من را در آغوش گرفت و سخت گریه می کرد. به او گفتم:در شب ولادت امام حسن مجتبی (ع) چرا گریه میکنی؟!
گفت: آقا چند روز سراغ شما را گرفتم گفتند امشب در این مجلس شرکت خواهید کرد. آمدم و توفیق دیدار را پیدا کردم ولکن قصه ای دارم باید مرا کمک کنی، گفتم در خدمت شما هستم.
سپس قصه اش را چنین تعریف کرد:
دختری ۲۴ ساله دارم، ازدواج کرده، به مریضی سختی گرفتار است. زندگی او به هم ریخته است. فرزند دارد. از همه جا مانده‏ ام. او را جواب کرده اند. به من گفتند ماه رمضان مشهد خدمت علی بن موسی الرضا(ع) برسم. سه شب در مشهد بودم شب سوم کمی خوابیدم تا استراحت کنم. قبل از اذان صبح ابا‏الحسن الرضا(ع) در عالم رؤیا دیدم در میان حرم با جمعی حرکت میکردند. رفتم خدمت حضرت دست او را بوسیدم. ‏گفتم چرا دختر مرا شفا نمی دهید؟ نگاهی به من کرد و فرمود:
خدا شفا می دهد. سپس به سمت چپ خویش نگاه کرد. جمعی از علماء همراه وی بودند. نگاهی به شما کردند. شما با همین عبا بودید. فرمود دوای دختر شما در دست ایشان است. بگیرید و به او بخورانید. شفا پیدا می کند. می گوید: از خواب بیدار شدم آمدیم نماز صبح را در حرم خواندیم و آخرین زیارت را انجام دادیم. دو سه روز است در تهران سراغ شما را می گیرم، امشب شما را یافتم. با همین عبا در نزد حضرت بودید. چه راهنمایی می کنید؟
من منقلب شدم. به یادم افتاد در کربلا آن شیعه مؤمن ورنج کشیده عراقی که ازکسبه اطراف حرم بود مقداری از آب شستشوی داخل ضریح امام حسین (ع) را به من داد. گفت: من مسئول منبّت کاری ضریح امام حسین (ع) هستم و در شستشوی ضریح حرم این بزرگوار شرکت دارم. چند قطره از آن گلاب به همراه تربت خاص به من داده بود. گفت هر گاه مریض صعب العلاج(یا نزدیک مرگ بود) از این گلاب و تربت بخوران، خوب خواهد شد و شفا خواهد گرفت.
من به او گفتم فردا شما ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر به منزل بیا.
همان داروی شفابخش یعنی تربت امام حسین(ع) به همراه گلاب شستشوی ضریح مقدس را که چند گرم بیش نمی شد دادم و توصیه کردم با حمد و سه قل هو الله بخورد.
آقای خوش ترکیب بعد از یکماه مرا دید. با اشک فراوان گفت: آقای زمانی امام حسین(ع) دخترم را شفا داد. زندگیش برگشت و حتی دو ماه دیگر باز در مجلس دیگری همین مطلب را بازگو کرد که ما اثر تربت شفابخش را با دیدگان خود از نزدیک مشاهده کردیم.

ثواب سجده بر تربت امام حسین(ع)
امام محمد باقر(ع) فرمود: السجود علی طین قبر الحسین(ع) ینور إلی الأرضین‏ السبعه و من کانت معه سُبحه من طین قبر الحسین(ع) کتب مسّبحا و إن لم یسبّح لها؛ سجده کردن بر مهر(گل) ساخته شده از قبر امام حسین(ع) سبب میشود که نور آن تا هفت طبقه زمین نفوذ کند و هر کس تسبیحی از گل قبر امام حسین به همراه داشته باشد برای او ثواب گفتن تسبیح خواهد بود گرچه تسبیح نگرداند و ذکر نگوید.[۸]
معاویه بن عمار می گوید:
عادت و سیره امام صادق(ع) این گونه بود که جامه و چمدانی از پارچه زرد رنگ داشت که در آن تربت (و مهر) امام حسین(ع) جایگزین شده بود. آن حضرت به هنگام نماز سجاده خود را پهن می کرد و بر آن نماز می گذارد و بر آن تربت سجده می کرد و می فرمود: سجده کردن بر تربت ابا عبدالله الحسین(ع) موانع و حجابهای هفت گانه را کنار میزند و نماز را به استجابت می رساند.[۹]
و نیز نقل شده است امام صادق سجده نمی کرد مگر بر تربت امام حسین (ع) در حالی که خشوعی فوق العاده و آرامشی وصف ناپذیر در برابر خدای عزوجّل داشت.[۱۰]
پس سجده برای خدا با گذاردن پیشانی بر تربت امام حسین(ع) فضیلت و برتری دیگر دارد و سبب می‏شود موانع و حجاب هایی که بین بنده و خالق لایزال وجود دارد از بین برود و نماز و دعا به اجابت رسد.
سجده کردن بر تربت امام حسین (ع) آن قدر اهمیت و ارزش دارد که برخی از فقهاء و محدثین ما رساله خاصی را در این باب نوشته اند. همانند مرحوم آیه الله احمدی میانجی ضمن کتاب «رساله السجود علی الأرض» و کتاب «رساله‏ السجود ‏علی‏ التربه المشفیه» مؤلف آیه الله شیخ علی کرکی(ره) معروف به محقق ثانی و محقق کرکی.
موسی بن جعفر(ع) فرمودند: لایستغنی شیعتنا عن أربع خمره یصلی علیها و خاتم یتختم به وسواک یستاک به و سبحه من طین قبر الحسین(ع) فیها ثلاث و ثلاثون حبّه متی قلبها فذکر الله کتب له بکل حبّه اربعون حسنه و اذا قلبها ساهیا یعبث بها کتب له عشرون حسنه.
شیعیان و پیروان ما از چهار چیز بی نیاز نمی گردند به طوری که همراهی این چهار چیز برای آنان عادت خواهد شد.
۱- سجاده و حصیری که در آن تربت نهفته است و بر آن نماز گذارند.
۲- انگشتری که آن را در دست می کند و بهره می برد.
۳- مسواکی که دندانها را بدان وسیله تمیز می نماید.
۴- و تسبیحی که از خاک و گل قبر امام حسین(ع) ساخته شده و در آن ۳۳ دانه تسبیح دارد. هر گاه آن را بگرداند و ذکر گوید در برابر هر دانه آن ۴۰ حسنه نصیب او می شود. و چون از روی غفلت بگرداند و بازی کند نیز برای هر دانه ۲۰ ثواب در نامه عمل او نوشته خواهد می شود.[۱۱]

ثواب تسبیح گرداندن با تربت امام حسین(ع)
عن الصادق(ع):
من سبّح بسُبحه من طین قبر الحسین(ع) تسبیحه کتب الله له اربع مأئه حسنه و محی عنه أربع مائه سیّئه و قضیت له أربع مائه حاجه و رفع له أربع مائه درجه؛ هر کس با تسبیحی که از خاک قبر امام حسین(ع) ساخته شده ذکر گوید و تسبیح کند خداوند سبحان برای او ۴۰۰ حسنه در نامه عملش بنویسد و چهارصد گناه وی را محو کند و ۴۰۰ حاجت او را روا نماید و چهارصد درجه به وی عنایت فرماید.
سپس فرمود: تسبیح سرور ما و جده مکرمه ما فاطمه زهرا(ص) از بعد از شهادت حمزه سید الشهداء(س) توسط آن حضرت درست شد. این تسبیح دارای ۳۴ دانه از خاک قبر حمزه (علیه السلام) بود که نخی سبز رنگ آنها را به هم پیوسته و کنار یکدیگر قرار داده بود، مادرمان فاطمه(س) بعد از هر نماز تسبیحات مخصوص خویش(۳۴ مرتبه الله اکبر، ۳۳ مرتبه الحمد لله، ۳۳ مرتبه سبحان الله) را انجام می داد.[۱۲]
صاحب «بلد الأمین» مرحوم کفعمی روایتی را از معصوم نقل می کند که فرمود: أنّ من أدار تربه الحسین(ع) فی یده و قال سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر ، مع کل سُبحه کتب الله له سته آلاف حسنه و محیَ عنه سته آلافِ سیّئه، و رفع له ستّه آلاف درجه، و أثبتَ له من الشفاعات بمثلها؛
همانا هر کس که تسبیحی از تربت امام حسین(ع) در دست داشته باشد و آن را بگرداند و بگوید «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» خداوند سبحان با هر دور تسبیح(۳۴ مرتبه) شش هزار حسنه برایش خواهد نوشت و شش هزار گناه و زشتی را محو خواهد نمود و شش هزار درجه برایش عنایت خواهد کرد و برای او مقام شفاعت را همانند درجات قبلی تثبیت خواهد نمود.[۱۳]

تربت شفابخش از آثار پر برکت شهادت
در پایان باید توجه کرد که برای بسیاری این پرسش مطرح است:
چرا و چگونه تربت امام حسین(ع) این امتیازات را پیدا کرد و در میان همه مشاهده مشرفه برتری یافت تا خوردن آن برای استشفاء جایز باشد و سجده بر آن سبب بر طرف شدن حجابها گردد و تسبیح گفتن و ذکر با آن نسبت به سایر أحجار و خاکها و یا گل ها چندین برابر شود و خدای سبحان برای آن شرافت فوق العاده ای را قائل شود؟!
در پاسخ باید گفت:
همه امتیازات و برتریها بعد از ایثار و شهادت سالار شهیدان حسین بن علی(علیه السلام) در روز عاشورا به وجود آمده است. آنگاه که با خون خود و اجساد مطهره سایر شهداء کربلا، اسلام را آبیاری کرد و شرافت و کرامت انسانی و بقاء اسلام را تضمین نمود، سرزمین کربلا با شهادت شاهدان همیشه سرفراز آن فضائل را به خود اختصاص داد تا جائی که در ردیف مسجد الحرام و مسجد النبّی(ص) و مسجد کوفه قرار گرفت و استجابت دعا و برآورده شدن خواسته ها در آن مکان تضمین گردید.
گویا این پرسش نیز از معصومان پاک شده که امام باقر و حضرت صادق(علیهما السلام) فرمودند:
إنّ الله عَوَّضَ الحسین(ع) من قتله أنّ الإمامه من ذریّته و الشفاء فی تربته و الإجابه عند قبره و لاتعد ایّام زائریه جائیاً و راجعاً من عُمِرُهِ ؛ همانا خدای سبحان در ازاء شهادت امام حسین(ع) چند چیز را عنایت کرد. امامت و زعامت امت اسلامی را تا قیامت در نسل او قرار داد و در تربت او شفابخشی را به یادگار گذاشت و در کنار مضجع شریفش اجابت دعاها را تضمین کرد و برای همیشه حرم و قبر شریف او را محلّ رفت و آمد و زیارت زائران عاشق از سرزمینهای مختلف قرار داد.[۱۴]
چه زمزمه عاشقانه و زیبایی را می سرایند آنانی که می گویند:
ای خاک کربلای تو مهر نماز من
این مهر را به مهر سلیمان نمیدهم
گر انتخاب جنّت و کویت به من دهند
کوی تو را به جنّت رضوان نمیدهم

پی نوشتها:
[۱] بحار الانوار ، ج۵۷، ص ۱۵۷، کامل الزیارت ، ابن قولویه قمی، ص ۲۷۶٫
[۲] دایره ای به قطر یک میل (۱۰۰۰قدم و گام) در یک میل از نقطه مرکزی یعنی محل دفن سید الشهداء (ع) است. تحریر الوسیله ، ج۲، ص۱۴۵ – ۱۴۶، مساله ۹- ۱۲٫
[۳] کامل الزیارات، ص۴۹۷، ح۷۱۱٫
[۴] کامل الزیارات ، ص۴۹۷ ، ح۷۱۲-۷۰۶٫
[۵] بحار الانوار، ج۵۷، ص۱۵۷، حدیث۲۴٫
[۶] بحارالا نوار ، ج ۹۸ ، ص ۱۱۹ ، ح ع ؛ امالی شیخ طوسی ، ص ۳۱۸ ، ح ۹۳؛ وسائل الشیعه،ج ۱۴، ص ۵۲۳٫
[۷] کامل الزیارات ، ابن قولویه ، باب ۹۴ ، ص ۲۸۴ ، ح ۱٫
[۸] وسائل الشیعه، ج۵، ص۳۶۵٫
[۹] وسائل الشیعه ، ج۵، ص۳۶۶، ح ۶۸۰۸٫
[۱۰] وسائل الشیعه، ج۵، ص۳۶۷، ح۶۸۰۹٫
[۱۱] بحار الانوار، ج۸۲، ص۳۴۰، ح۳۱؛ مستدرک الوسائل، علامه نوری، ج ۵، ص۵۵، ب ۱۴٫
[۱۲] بحار الانوار، ج۸۲، ص۳۴۰٫
[۱۳] مستدرک الوسائل، ج۵، ص ۵۵، باب استحباب اتخاذ سُبحه من طین قبر الحسین(علیه السلام)؛ بحار الانوار ، ج۸۲، ص ۳۴۰، باب تسبیح فاطمه(س) و فضله و احکامه.
[۱۴] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۲۳، ح۱۹۵۰۹ ؛ بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، طبری، ص۲۱۱٫

اخلاق رسانه ای

11 می 2009

فصلنامه کوثر ـ شماره ۷۶ ـ زمستان ۱۳۸۷

طلیعه
ترویج جهان بینی الهی، فضائل اخلاقی و کرامات انسانی در هر اجتماع، از جمله نیازهای فطری است که هر کس آن را می پسندد و دنبال تحقق عمومی آن می باشد. این رسالت اساسی، همان هدف والایی است که همه انبیا و اوصیا آن را دنبال می کردند و در تحقق آن تلاش وصف ناپذیری از خود نشان می‌دادند. رسول گرامی اسلام(ص) فرمود:
«إنّما بُعِثتُ لاُتَمِّم مَکارِمَ الأخلاقِ؛ همانا مبعوث شدم تا اخلاق انسانی را کامل کنم».[۱]
«إنّما بُعِثتُ لاُتَمِّم محاسن الأخلاق؛ به رسالت برانگیخته شدم تا زیباییهای اخلاقی را به اتمام برسانم».[۲]
شاید بتوان ادّعا کرد چنانچه انبیای عظام و اولیای الهی به رسانه‌های جمعی دسترسی پیدا می‌کردند، یک لحظه از آن غافل نمی‌شدند؛ حضور و مشارکت فراوان امامان معصوم(ع) در مراسم نماز جمعه به عنوان خطیب و نیز در جماعات و مراسم حجّ و اجرای خطابه های محرک و مورد نیاز، جهت آگاهی و هدایت مردم و براندازی حکومت‌های طاغوتی، گواه حرکت زیبای فرهنگی آنان در راستای حاکمیت اخلاق و ایمان بر رسانه های جمعی و تبلور آن بوده است.
پیامبر رحمت، خطاب به جانشین خود امیرمؤمنان(ع) فرمود:
«لأن یهدی الله بک رجلاً واحداً خیرٌ من أن یکون لک حُمر النعم؛[۳] چنانچه خداوند با دست تو انسانی را هدایت کند، بهتر است از این که مالک شتران سرخ موی شوی» کنایه از سرمایه ناب و فوق العاده است.
از این رو، آنانی که می توانستند با خطابه‌های زیبا و شیوای خویش و یا اشعار و قصیده های تکان دهنده در میان مردم حرکت شایسته و بزرگی را به وجود آورند و یا تأیید کنند، مورد محبت اهل بیت(ع) بوده اند.
تکریم شاعرانی همچون: کمیت بن زید اسدی، ابوفراس (فرزدق) و دعبل خزاعی از سوی معصومان(ع) گواه توجه به اخلاق رسانه‌ای و نقش رسانه گردانان جمعی آن روز است.

نقش رسانه ها در شناساندن شایستگی ها
تأسیس و اصلاح مراکز اطلاع رسانی، گماشتن انسانهای متعهد و دلسوز و طرح و اشاعه «محاسن اخلاقی» سبب می شود فرهنگ شایسته سالاری حاکم شود و حاکمان جامعه و مردم، خود را با آن تطبیق دهند و بالاترین الگوی عملی اجتماعی شوند؛ زیرا رسانه‌های حکومتی و جمعی، زبان گویای ملت و حکومت هستند و همان گونه که در احادیث وارد شده است: «النّاسُ عَلی دینِ مُلُوکِهِم» مردم، دین و راه خود را بر اساس مشی حاکمان خویش انتخاب خواهند نمود و خود را با آن الگو تطبیق می نمایند.
القاء مسائل درست سیاسی و روشن نمودن جریان‌های انحرافی، می‌تواند به جامعه قدرت انتخاب بدهد؛ جامعه و آحاد آن با آگاهی همه توان خود را جهت مصالح عمومی به کار می‌گیرند و چنانچه هزینه‌ای دربر داشته باشد، آن را پذیرفته و در برابر دشمنان خویش ایستادگی و مقاومت می‌نمایند.

هدف گرایی
فعالیت رسانه‌های جمعی با توجه به مخاطبان گوناگون از جهت سنی، سطح دانش و بنیادهای اعتقادی و باور دینی، برنامه ریزی می‌شود و در هر مقطعی با معیارهای مربوطه، آنها را بررسی می‌کنند که آیا اهداف از پیش تعیین شده، تحقق پیدا کرده؟ در افکار و اعمال اجتماعی، اثری دیده می شود ؟ و تغییر و تکاملی پیدا شده است یا نه ؟
رسول خدا(ص) در تشکیل جامعه اسلامی در مکه مکرمه و مدینه منوره، اهداف الهی را دنبال می‌کرد. در مکه، توحید و یکتاپرستی را یک اصل قرار داد و همگان را به دور کعبه مشرفه طواف داد و دلها را در رسیدن به خداوند متعال، یک سو و یک جهت نمود. پیامبر(ص) اصول فطری و اخلاقی را ابتدا مطرح نمود و سپس به مرحله باور رساند. درضمن، اعتقاد به معاد (روز واپسین) و تجسم اعمال نیک و بد را مورد باور حتمی مردم قرار داد؛ آنگاه امامت و جانشینی و حرکت به سوی جامعه سعادت‌مند را در مدینه دنبال کرد؛ به طوری که طی ۲۳ سال نبوت «اهداف الهی» خود را در جمع معینی از جامعه بشری، تحقق بخشید.

توجه به منافع عمومی
بهترین رسانه، آن است که منافع عمومی و ملی مردم را در نظر بگیرد؛ به طوری که آحاد مردم، خود را در بیانیه‌ها، برنامه‌ها و محصولات مختلف آن شریک بدانند و مردم، مشتری همه جانبه آن رسانه باشند و نظریات خود را در ادامه کار منعکس نمایند و به توصیه‌های به موقع آن گوش فرا دهند. رسانه باید در بحرانهای مختلف، مردم را دلگرمی دهد و به آنها راهکارهایی ارائه کند و در یک کلام، میان مردم و از مردم باشد گرچه افرادی خاص آن را اداره نمایند.

حق مداری و حقیقت گرایی
از ویژگی‌های برجسته رسانه، توجه به حقیقت و واقعیت هایی است که در زندگی جوامع و افراد می‌گذرد. رسانه‌ها باید در جهت بهبود و ساماندهی آن، حرکت مثبت انجام دهند و از دروغگویی، غلو، اغراق و دگرگونی حقایق بپرهیزند و جانب داری به ناحق از فرد و یا گروه خاص ننمایند. گرچه بسیار سخت است، لکن می‌توان در درازمدت حرکتی را دنبال کرد که سبب گرایش اساسی به حقایق و واقعیات عینی باشد.

مالکیت رسانه ها
در یک نگاه می‌توان گفت: رسانه‌ها (روزنامه، مجله، رادیو، تلویزیون، اینترنت، سایت‌های گوناگون و …) اعم از اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی، بر سه نوع تقسیم می گردد:
۱٫ مالکیت دولتی؛ که در انحصار حکومت و قوای سه گانه بوده و به صورت دستورالعمل خاص خود اداره می‌گردد. این گونه رسانه ها را دولت‌ها اداره می‌کنند و تمام بودجه و مصارف و هزینه های آن را پرداخت می‌نمایند.
۲٫ مالکیت عمومی و ملّی؛ که ضمن دریافت کمک های حکومتی و دولتی، هزینه‌های خود را از محلّ اشتراک مردمی و پرداخت‌های عمومی، تأمین می‌کند و دولت در حدّ نظارت بر آن، ارتباط دارد.
۳٫ مالکیت خصوصی؛ که همه هزینه‌ها را فرد و یا گروه خاص پرداخت می‌کند و آنان در برابر آنچه انجام می‌شود، پاسخ گو هستند. این رسانه‌ها کارهای تجاری و یا فرهنگی انجام می‌دهند که در برخی کشورها با اشتراک کابل‌ها و کارت‌ها و پخش آگهی های بازرگانی و حمایت های خاص اداره می شوند.
آنچه در عناوین پیش مطرح گردید، همه آنها باید در هر سه نوع رسانه‌ها مراعات شود تا «اخلاق رسانه‌ای» تحقق یابد و رسانه‌ای که مورد خوشنودی خداوند و خلق باشد، به وجود آید و از آنچه در کشورهای غربی تحقق پیدا می‌کند ـ که سبب انحراف خانواده‌ها، افراد و جامعه می‌گردد و منافع احزاب و امیال افراد، حاکم بر معنویات مردم می شود ـ جلوگیری به عمل آید.
مالکان رسانه‌ها، حق ندارند به دلیل مالکیت خویش عامل اشاعه گناه و منکر باشند؛ چون نقش منفی رسانه‌ها به حدی است که حیات اجتماعی را تهدید می‌کند، چنان که در صورت سلامت، سلامتی جامعه را تضمین می‌کند.
رسول خدا(ص) در تشبیهی فرمود:
«گروهی بر یک کشتی سوار شدند و هر کس در جای خویش قرار گرفت. به ناگاه فردی از میان اثاثیه خود تیشه‌ای را بیرون آورد و گفت: می‌خواهم جایی را که اجاره کرده‌ام و از آنِ خود من است، سوراخ کنم».
پیامبر(ص) در ادامه فرمود:
«اگر افراد سوار شده بر کشتی، این ابزار خطرناک را از او بگیرند، او و اهل کشتی را نجات داده‌اند و چنانچه سهل انگاری کنند و او به تخریب خویش ادامه دهد، هم خود و هم اهل کشتی را به هلاکت رسانده است».[۴]

بهره‌گیری از رسانه در سیره عترت
رسول خدا(ص) جهت اجتماع و گردهمایی کوچک و بزرگ مردم، به صورت شبانه روزی ، هفتگی ، ماهانه و سالانه، سنت هایی را به راه انداخت. تشکیل نماز جماعت و جمعه ، مراسم زیبای عید فطر و قربان و یا مراسم حج و اجتماع جهان اسلام در سرزمین وحی، در راستای رساندن حقایق به مردم و تصمیم‌گیری‌های اساسی آن می باشد.
رسول خدا(ص) خود از منبر و خطبه ها و خطابه های مناسب استفاده می‌کرد، که همین سیره در میان مسلمانان و مدیران اجتماعی و سیاسی جوامع اسلامی ادامه پیدا کرده است. منبر رسول خدا(ص) در «مسجد النبی» گواه این حقیقت است. رسول خدا(ص) فرمود :
«قَوائمُ مِنبَری رَواتِبٌ فی الجنّه؛ پایه‌های ثابت و استوار منبر من در بهشت الهی استوار است».[۵]
«منبری علی تُرعَهٍ مِن تُرَعِ الجنّه؛ منبر من بر کانال و رودخانه ای که شعبه ای از رحمت الهی در بهشت است، استوار می باشد».[۶]
پیامبر(ص) در بالای منبر، مطالب مورد نیاز زندگی مردم ـ اعمّ از عبادی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی ـ را به آنان گوشزد می‌کرد. و بعدها که منبر به عنوان «رسانه‌ای عام» مطرح شد و در مکه، مدینه و مساجد شهرها مورد بهره برداری قرار گرفت، سعی می‌شد افرادی که دارای اخلاق و ادب شایسته‌ای هستند، در آن جا قرار گیرند و مسلمانان چنانچه فرد نالایق و بداخلاقی را بالای منبر می‌دیدند، با او برخورد می‌کردند و تلاش می‌نمودند تا او را از آن جایگاه رفیع پایین کشند. آنها در حقیقت اخلاق ویژه‌ای را برای «سخنران» قائل بودند و اعتقاد داشتند این «رسانه عمومی» را به هر کس نباید بدهند؛ همانند برخورد زیبای امام حسین(ع) در خردسالی، آنگاه که به خطیب نا أهل فرمود:
«انزل أیّها الکذّاب عن منبر أبی رسول الله(ص)؛ فرود آی از منبر جدّم پیامبر خدا(ص) ای دروغ گو!»[۷]
احادیث و روایات، نشانگر آن است که اهل بیت(ع) در بهره برداری از «رسانه های عمومی» اموری را مراعات و سفارش می‌نمودند که به صورت فهرست وار ذکر می شود :

الف) بایدهای رسانه‌ای
۱٫ توجه به تطهیر نفس و طهارت روح مخاطبان.
۲٫ بیان حقایق و واقعیت ها در حدّ مقدور.
۳٫ تواضع و خشوع در گفتار و کردار.
۴٫ تشویق و بیان نوآوری‌های نسل جوان و یا مجرّبان خردمند.
۵٫ ایجاد امید و نوید.
۶٫ ایجاد و تقویت شهامت و شجاعت.
۷٫ رعایت عفت عمومی.
۸٫ تربیت و رشد مخاطبان.
۹٫ افشای توطئه‌های دشمنان داخلی و خارجی.
۱۰٫ رعایت بیت المال و حق‌الناس.
۱۱٫ ایجاد آرامش و اطمینان.
۱۲٫ احیای امور فطری.
۱۳٫ مداوای امراض روحی و روانی فرد و جامعه.
۱۴٫ کم گویی، مفید بودن و زیبا بیان داشتن.
۱۵٫ معرفی الگوها و اسوه های اخلاقی ، اجتماعی و سیاسی.

ب) نبایدهای رسانه‌ای
رسانه‌ها در کنار وظایف اثباتی، وظایف سلبی دیگری هم بر دوش دارند که به چند مورد اشاره می‌شود:
۱٫ دوری از دروغ و تحریف حقایق.
۲٫ پرهیز از افشای اسرار مردم و حاکمیت، که گاه مصالح ملی را به خطر می اندازد.
۳٫ دوری از اشاعه و پخش منکرات.
۴٫ جلوگیری از ترویج باطل به هر شکل.
۵٫ دوری از استهزا و تمسخر افراد و یا گروه‌ها، که حیثیت فردی و جمعی را به خطر می اندازد.
۶٫ اجتناب از جنگ‌های روانی داخلی، که سبب دلهره و ترس مردم گردد.
۷٫ پرهیز از تفرقه و جدایی بین افراد و گروه‌ها.
۸٫ خودداری از طرح مسائل نژادی و ملی‌گرایی.
۹٫ پرهیز از تعرض به آبروی مسلمانان.
۱۰٫ پرهیز از تبلیغ و چهره‌سازی اشخاص و گروه‌های منحرف.
۱۱٫ دوری از تخریب اسوه‌های ایمانی، اخلاقی و علمی.
۱۲٫ پرهیز از آموزش قصه‌ها و داستان‌های زیان‌بخش.
۱۳٫ دوری از ترویج لغو و مسابقات غفلت‌آفرین.
۱۴٫ اجتناب از تشویق و تحریک غرائز جنسی و حیوانی.

نتیجه گیری
ـ هم اکنون رسانه‌ها بیشتر از میلیون‌ها مخاطب را در اختیار دارند، که گاه یک حرکت غیراخلاقی آنها سبب می‌شود میلیون‌ها نفر، گرفتار مسائل روانی و روحی شوند.
ـ تألیف، ترجمه و تدوین جزوه، کتاب و نمایشنامه‌های گوناگون نیز رسانه‌ای دیگر هست که افراد و مخاطب ویژه خود را دارد.
ـ پخش دروغ ، تهمت و اشاعه فحشا و زشتی‌ها، گناهی نابخشودنی است که ممکن است نسل های مختلف گرفتار آن شود.
ـ امــــروزه ابزارهای رسانه‌ای، در دست حکومت‌ها، گروه‌ها و افراد می‌باشد؛ اگر نکات اخلاقی مراعات نشود، هم خود آسیب می بینند و هم اجتماع را به انحراف می‌کشند.

پی‌نوشت‌ها:
۱٫ مستدرک الوسائل، علامه نوری، ج ۱۱، ص۱۸۷، باب ۶٫
۲٫ مجموعه ورام ، ج ۱ ، ص ۸۹٫
۳٫ بحارالأنوار ، ج ۱ ، ص ۱۸۴ ، ح ۹۸٫
۴٫ مجموعه ورام ، ج ۲ ، ص ۲۹۴
۵٫ مدینه شناسی ، سیدمحمد نجفی ،ص ۸۹ ـ ۹۲؛ الطبقات الکبری ، ج ۱ ، ص ۲۴۹٫
۶٫ موطأ ، ابن مالک ، کتاب ۱۴ ، ح ۱۰٫
۷٫ الإحتجاج ، طبرسی ، ج ۲ ، ص ۲۹۲٫

سحر و جادو

22 آگوست 2008

سحر از جمله عناوینی است که در اعصار مختلف و سرزمین‌های گوناگون، محل گفتگو بوده و از آن طرفداری می‌شده است؛ بعضی آن را پدیده‌ای اجتماعی، عده‌ای دیگر پدیده‌ای سیاسی و برخی هم آن را خرافه و ساختگی پنداشته‌اند. مهم آنکه سحر و جادو همچون ابزاری بُرنده مورد سوء استفاده استثمارگران اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است و به واسطه آن قدرت خویش را تثبیت نموده و چند روزی بر سلطه غیرقانونی خود ادامه داده‌اند. از سوی دیگر مردم پاک‌طینت به همراه مشعلداران هدایت با آن به مبارزه پرداخته‌اند و چهره‌های مزوّر و غیرواقعی سلطه‌گران و اعمال جادویی آنان را بر ملا ساخته و رسوایشان کرده‌اند. با این مقدمه کوتاه به بررسی آن می‌پردازیم.

سحر چیست؟
معنای لغوی: خلیل بن احمد فراهیدی متوفای سال ۱۷۵ هجری قمری در کتاب «العین» می‌نویسد: السحر؛ کل ما کان من الشیطان فیه معونه؛ هر چه شیطان دستی برای کمک به آن برآرد، سحر نامیده می‌شود. باز آورده است: الأخذه التی تأخذ العین ـ هر چیزی که چشم بظاهر آن را ببیند و حقیقتش چیز دیگری باشد سحر است.(۱)
ابن منظور، لغوی معروف و متوفای سال ۷۱۱ هجری قمری می‌نویسد: السحر؛ عمل تقرّب فیه الی الشیطان و بمعونه منه ـ هر کاری که عامل آن در تحققش نیاز به کمک و تقرّب به شیطان دارد سحر است. سپس اضافه می‌کند: سحر آن چیزی است که در چشم ظاهر می‌شود تا جایی که بینند گمان می‌کند واقعیت همان چیزی است که دیده و حال آنکه اصل و حقیقت چیز دیگری است.(۲) و در آخر می‌نویسد: کلّما لطف مأخذه و دقّ فهو سحر؛ هر چیزی که ریشه و اساس آن ظرافت و دقتی خاص دارد که بر دیگران پوشیده است سحر نامیده می‌شود.(۳)
علامه طبرسی(ره) فرموده: السحر عمل خفی لخفاء سببه یصوّر الشئ بخلاف صورته و یقلبه عن جنسه فی الظاهر ولا یقلبه عن جنسه فی الحقیقه الاتری الی قوله تعالی: یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى(۴) ؛ سحر کاری پنهانی است زیرا علل و اسباب آن پشت پرده انجام می‌گیرد، به طوری که آن چیز را به گونه‌ای دیگر جلوه می‌دهد، گویا تغییر ماهیت داده (همانند تبدیل براده چوب به برنج پخته شده) آیا نمی‌بینید خداوند فرموده: ساحران چنین وانمود کردند که ریسمان‌ها و چوب‌های آنان به سوی موسی(ع) در حرکتند.(۵)
علامه طریحی در ذیل آیه شریفه: (إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً)(۶) پیروی نمی‌کنید شما مگر مرد ساحری را ـ می‌گوید: مسحورا عن الحق ـ مسحور کسی است که از حق و حقیقت جدا شده گویا واقعیت چیز دیگری است، سپس اضافه می‌کند: سمّی السحر سحرا لانّه صرف عن جهته، علت نامگذاری آن است که شخص سحر شده از جهت و حقیقت و واقعیت موجود منصرف شده، چیز دیگری را می‌بیند و باور دارد.
و باز در ذیل آیه شریفه: قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ(۷) ؛ بگو پس چرا افسون و سحر می‌شوید، می‌نویسد: ای فکیف تخدعون عن توحیده و یموه لکم ـ پس چگونه نیرنگ میخورید و از توحید و یگانگی خداوند جدایتان میکنند و امر بر شما پوشیده است.(۸)
پس از مجموعه مطالبی که گذشت بدست آمد که: هر کاری که جلب رضایت شیاطین را در بر داشته باشد و شامل خدعه، مکر، حیله و چشم‌بندی باشد و باطل را به صورت حق جلوه دهد سحر نامیده می‌شود.

معنای اصطلاحی سحر
هر سخن و نوشته و کاری که جسم، قلب و عقل انسان مسحور را تحت تأثیر قرار دهد و به وی آسیب رساند (مستقیم یا غیر مستقیم، موقت و یا دائم) سحر نامیده می‌شود، چه در قالب دعا و اوراد، قسم‌ها، رقیه‌ها، دمیدن و فوت‌ کردنها، به کارگیری فرشتگان و اجنه و… باشد.(۹)
از این رو صاحب «ایضاح الفوائد» فرمودند: استحداث الخوارق امّا بمجرد التأثیرات النفسانیه فهو سحر…؛ ایجاد کارهای خارق‌العاده‌ای که در اثر تأثیر امور نفسانیه ساحر در مسحور بوقوع پیوندد «سحر» نامیده می‌شود  و چنانچه انجام امور خارق‌العاده با کمک گرفتن از قدرت زمین و افلاک و یا ستارگان (اجرام آسمانی و زمینی) انجام گیرد «طلسم» نام می‌گیرد و اگر امر خارق‌العاده با کمک گرفتن از ارواح انسان‌ها ممکن شد آن را «عزائم» می‌نامند، که در داخل همین تعریف، سخن‌چینی و نمامی‌ نهفته است و آن را «نیرنجات» نامیده‌اند.(۱۰)

اقسام سحر
از آنجا که سحر از علوم شگفت‌انگیز و غریبه شمرده شده و هر کسی در آن وادی قدم گذاشته سعی کرده به هر راهی که وجود دارد برود و به هر جایی که ممکن است تمسک جوید تا کار جدید و نویی را ارائه نماید و دیگران از ابطال و خنثی نمودن آن سر در نبرند، همه علل فوق سبب شده تا انواع و اقسام متعددی طرح گردد و با کمال تأسف ساحران راههایی را طی کرده‌اند که از ابتدای راه با فطرت پاک آنان ناسازگار بوده و شرع مقدس با آن مخالفت نموده است، لکن آنان اهداف نفسانی خویش را دنبال کرده و فطرت خویش را به فراموشی سپرده‌اند.
علامه طباطبایی (ره) و دیگر مفسران به برخی از آن اقسام اشاره کرده‌اند. ما هم به همان مقدار بسنده می‌کنیم:
۱ـ سیمیا: در این گونه سحر قوای ارادی انسان با قوای مادی مخصوصی هماهنگ می‌گردد و نتیجه آن به دست آوردن قدرت فوق‌العاده‌ای است که توسط آن کارهای شگفتی را در طبیعت انجام می‌دهند، همانند تصرف در مخیّلات مردم که آن را چشم‌بندی (سحرِ دیدگان) می‌نامند.
۲ـ لیمیا: در این نوع سحر، قوای ارادی ساحر با ارواح قوی و عالی دیگر تماس می‌گیرد و سپس آنها را به تسخیر خود در می‌آورد، همانند تسخیر ارواح اجنه و یا ارواحی که موکّل بر حوادثند و یا ستارگان و افلاک کوچک و بزرگی را در اختیار دارند. در این صورت آنچه از جانب ارواح عالیه انجام می‌شود،‌ ساحر به حساب خویش می‌آورد.
۳ـ هیمیا: در این قسم ساحر با ایجاد هماهنگی و ترکیب بین قوای آسمانی (عالم بالا) و بعضی از عناصر زمینی (عالم پایین) تأثیراتی را بوجود می‌آورد که آن را «طلسم» می‌نامند، همانند رابطه آسمانی ستارگان با حوادث مادی زمین، که در رسیدن فلان کس به هدف خاص، تأثیر بسزایی دارد.
۴ـ ریمیا: استخدام قوای نامرئی مادی چیزی بوسیله ساحر که تأثیر شگفت‌انگیز و خارق‌العاده‌ای را بدنبال دارد و بینندگان از آن بی‌خبرند. این نوع سحر، شعبده نام دارد.
۵ـ کیمیا: در این نوع سحر، ماده‌ای را با چند عنصر دیگر ممزوج می‌نمایند، و آن ماده بر اثر گرما و سرما وضعیت ویژه‌ای پیدا می‌کند، همانند آنچه در ریسمان‌های ساحران فرعونی احتمال داده‌اند، و از این قبیل و بر این قیاس.
مرحوم شیخ بهایی (رض) می‌گوید: بهترین کتابی که در زمینه سحر و جادو در شهر هرات یافتم، «کله سر»(۱۱) نام داشت.
باید گفت امروزه به اقسام سحر عناوین دیگری نیز ملحق گردیده است، همانند:
۱ـ تنویم مغناطیسی (هیپنوتیزم): در این نوع سحر، ساحر با اراده و نگاه‌های کوتاه و طولانی و اشاره انگشتان دستها به بعضی از اشخاص، آنها را به خواب می‌برد و سپس روح او را با بعضی ارواح نزدیک می‌کند و پرسش‌هایی انجام می‌دهد، و مسحور بعد از تمام شدن مدت و یا باطل شدن سحر بیدار می‌گردد.
احضار ارواح با عملیات خواب‌بندی به شیوه‌های مختلف انجام می‌گیرد و امروزه هم متداول است.
۲ـ خافیه: در این نوع سحر، ساحر حروف و اسامی مورد نظر خویش را می‌شکند و سپس از اجزای خرد شده، اسم فرشتگان و شیاطین موظّف و موکّل بر آن را در می‌آورد و نیز دعایی که از حروف تجزیه‌ شده آن درست شده استخراج می‌کند و یا می‌خواند و آنگاه به مقصود خویش می‌رسد.
این چند نمونه از انواع سحری است که عده‌ای به دنبال آن رفته‌اند و هنرنمائی‌های بی‌فایده و یا کم فایده‌ای را هم بدنبال داشته است.(۱۲)

ویژگی‌های سحر
۱ـ در همه اقسام سحر منبع و مأخذ کاری که انجام می‌گیرد پنهان و مخفی است و نیاز به تمرین‌های متعدد و گوناگون دارد، که هر کس اینگونه آزمایشات و تمرین‌ها را انجام دهد بدان دست می‌یابد. ساحر در انجام کارهای خود به دنبال عوامل تلقینی، استفاده و کمک گرفتن از شیاطین، نیرنگ، خدعه، چشم‌بندی، تردستی و سرعت در انتقال و عمل است. او حقایق را پنهان می‌کند زیرا چنانچه روشن شود شگفتی خود را از دست می‌دهد و قطعاً در آن صورت عملی جاذب و اعجاب‌انگیز نخواهد بود.
۲ـ ساحر در انجام عمل خویش مدعی مبانی اعتقادی و ایدئولوژی نبوده و نمی‌تواند باشد، و آنچه را انجام می‌دهد حقیقتاً منحصر به او نیست، بلکه افراد زیادی ممکن است آن را انجام دهند و از آن اطلاع داشته باشند.
۳ـ هر یک از انواع سحر قابل ابطال و نابودی است و افرادی می‌توانند همزمان عمل ساحر را خنثی کنند و یا آنچه پشت پرده و دور از دیدگان بیننده انجام می‌شود بر ملا سازند.
۴ـ ساحران و عملیات سحر، همیشه ابزاری در دست ابرقدرت‌ها بوده و یا در راستای تأمین امور اقتصادی و زندگی مادی و دسترسی به شهوات دیگر استخدام شده و مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند.(۱۳)
با آنچه گفته شد معلوم می‌شود عملیات سحر چیزی است که تحقق یافته و غیرقابل انکار است و در شریعت‌های گذشته هم با آن مبارزه شده و بخشی از توان و عمر پیامبران الهی جهت مبارزه با آن صرف گردیده است؛ زیرا سحر، مایه جذب و اغفال افراد زیادی بوده و قدرت‌ها و سلطه‌ها از آن به عنوان ابزار استفاده می‌نمودند و با سحر به مبارزه پیامبران می‌رفتند و عده‌ای هم با آن درصدد حل امور اقتصادی و به دست آوردن خواسته‌های شهوانی خویش بوده‌اند.
عملیات سحر گرچه شگفت‌انگیز و اعجاب‌آور است و قدرت بسیاری در توجه و اقبال عامه مردم دارد، تا آنجا که بعضی آن را خارق العاده پنداشته و هم طراز معجزه پیامبران الهی دانسته‌اند لکن باید بدانیم که بین سحر و معجزه تفاوتی ماهوی وجود دارد و تباین و اختلاف آن دو، اساسی است.

نگاهی گذرا به معجزه
در کتاب‌های کلامی تعریف‌های مختلفی از معجزه شده است. در اینجا به تعریف مشهوری که شارح شرح تجرید، علامه فاضل قوشچی، بدان پرداخته اکتفا می‌کنیم:
المعجزه انّها امر خارق العاده، مقرون بالتحدّی(۱۴) مع عدم معارضه ـ معجزه کاری است برخلاف وضعیت عادی، در راستای ادعایی که پیامبران دارند بدون اینکه کسی بتواند با آن معارضه کند یا همانند آن را انجام دهد.(۱۵)
تعریف فوق، معجزات پیامبران و امامان معصوم (علیهم صلوات الله) را شامل می‌گردد گرچه از تنوع بسیار زیادی برخوردار بوده و هماهنگ با عصر و زمان خویش انجام می‌گرفته است مانند تبدیل شدن عصای موسی به افعی و ید بیضا(۱۶) و شکاف دریا(۱۷) و نیز زنده نمودن اموات و شفای بیماری‌های صعب العلاج و… از جانب عیسی بن مریم(س)(۱۸) و شق القمر(۱۹) و آوردن قرآن کریم(۲۰) و مشخص نمودن قبله در مسجد النبی(۲۱) در آن روز و… صدها و هزاران معجزه دیگر که هیچیک از موارد فوق را نمی‌توان با سحر و ساحران قیاس کرد. بسیاری از معجزات، امروز هم عظمت و سنگینی و اقتدار خویش را حفظ کرده‌اند و می‌توان به جهان علم و اندیشه امروز عرضه نمود و همان ادعاهایی را که از سوی پیامبران پاک الهی مطرح بوده بار دیگر مطرح کرد، و به یقین برای هیچ کس میدان مبارزه و معارضه‌ای باقی نخواهد ماند و نمی‌توانند همانند معجزات فوق را ارائه نمایند.
اما در رابطه با سحر و جادو، چنین نیست؛ زیرا پیشرفت علم و دانش به جایی رسیده که امروزه کمتر می‌توان اسباب و علل برخی از امور را پنهان نگه داشت و مردم را اغفال کرد و از بی‌خبری آنان سوء استفاده کلان نمود.

اشتباه بزرگ برخی از دانشمندان غربی
نویسندگان مغرب زمین به عنوان اسلام‌شناس اظهار نظر کرده‌اند و با کمال تأسف سحر را هم‌وزن دین و شریعت الهی برشمرده‌اند. در دائره المعارف الاسلامیه آمده است:
اسلام مذهبی است که با کمال صراحت اعمال خارق العاده را می‌پذیرد زیرا در جهان‌بینی او جهان دارای دو چهره است.
۱ـ جهان مادی،‌ که همان است که با حواس پنجگانه (لامسه، باصره، سامعه، ذائقه و شامه) درک می‌شود.
۲ـ جهان ارواح (همان جهان غیب و ماوراء ماده است)، که می‌توان به آن از طریق سحر یا دین نزدیک شد و اتصال برقرار کرد.(۲۲)
باید توجه کرد که جهان غیب وماوراء عالم ماده محدود به عالم ارواح نیست که بشود با سحر بدان نزدیک شد، آن هم سحری که ویژگی‌های آن شمرده شد. قرآن با صراحت کامل با سحر و سپس با ساحران برخورد می‌کند و سحر را عملی باطل و فاسد و غیرواقعی و ساحران را افرادی فاسد برمی‌شمارد.
فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ ، هنگامی که ساحران کارهای سحرآمیز خود را روی صحنه آورند موسی (علیه السلام) گفت: آنچه شما آورده‌اید سحر است که خداوند به زودی آن را باطل می‌کند زیرا خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمی‌کند(۲۳).
و در جواب نسبت سحر به موسی (علیه السلام) از سوی فرعونیان، قرآن می‌گوید:
قالَ مُوسى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَکُمْ أَ سِحْرٌ هذا وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ، موسی(ع) گفت: آیا حق را که به سوی شما آمده است سحر بر می‌شمارید؟ این سحر است؟ در حالی که ساحران رستگار و پیروز نمی‌شوند.(۲۴)
در مجموع قرآن برای ساحر و عملیات سحر هیچگونه رستگاری و عاقبت بخیری نمی‌بینید. در سوره طه می‌فرماید: وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتى * فَأُلْقِیَ السَّحَرَهُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى؛ ساحر هر کجا برود رستگار نخواهد شد. در پی این نتیجه ساحران در برابر موسی بر زمین افتادند و در حال سجده بر حق، ایمان خویش را به پروردگار هارون و موسی اعلان داشتند.(۲۵)

تنزیه پیامبران الهی از سحر
یهودیان از جمله اقوامی بودند که سحر، در میان آنان متداول بود. آنان به نیاکان ساحر خویش می‌بالیدند و بدان افتخار می‌کردند و برای توجیه کار خود به دو گفتار تمسّک می‌جستند:
۱ـ سلیمان بن داود (علیه السلام) صاحب سحر و جادو بود و حکومت بزرگ خویش را با این شیوه اداره می‌کرد.
۲ـ خداوند دو فرشته از فرشتگان خویش به نام‌های هاروت و ماروت را فرستاد تا به مردم سحر بیاموزند و کارهای خویش را از این طریق انجام دهند.
دو توجیه فوق سبب شد تا معجزات و اعمال خارق العاده پیامبران را با دید سحر و جادو بنگرند و آنان را صاحبان وحی و متکی به ماوراء عالم هستی ندانند. قرآن کریم با این دو دیدگاه به مبارزه پرداخته و توجیهات تخیّلی آنان را افشا می‌کند و می‌فرماید:
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الآْخِرَهِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ؛ یهودیان از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی می‌کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولکن شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموزش دادند و از آنچه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت، نازل گردید (فرشتگان طریق سحر کردن را برای آشنایی با طرز ابطال آن به مردم یاد می‌دادند) و آن دو فرشته به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند مگر آنکه تعهد می‌گرفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم کافر نشوید. (از این تعلیمات سوء استفاده نکنید) ولکن یهودیان از آن دو فرشته مطالبی را می‌آموختند تا بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی اندازند. (نه اینکه از آن در جهت ابطال سحر بهره برند) ولی آنان هرگز نمی‌توانند بدون اذن خداوند ضرر برسانند. یهودیان قسمت‌هایی را آموختند که برایشان زیان‌آور بود و نفعی نداشت و به طور مسلم می‌دانستند هر کس خریدار اینگونه متاع باشد بهره‌ای در آخرت نخواهد برد،‌ و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را بدان می‌فروختند، چنانچه می‌فهمیدند.(۲۶)
مفسران اهل سنت و شیعه ذیل آیه شریفه فوق مطالب زیادی را نگاشته‌اند و در تفسیر و تبیین آن احتمالات فراوانی داده‌اند، تا جایی که علامه طباطبائی (ره) می‌گوید: چنانچه همه این احتمالات جمع شود و در توجیهات مقابل آن ضرب گردد، حاصل آن به ۱/۲۶۰/۰۰۰ خواهد رسید.(۲۷)
خداوند سبحان در آیه شریفه، نسبت سحر را به سلیمان پیامبر و دو فرشته پاک، هاروت و ماروت، از سوی یهودیان رد می‌کند و آن را تهمت و گمانی بیش نمی‌داند.
از سوی دیگر حق جل و علا حکومت پرقدرت سلیمان را هدیه‌ای الهی به انسانی والا و برگزیده معرفی نموده است: وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلى کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ * وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ؛ و همانا ما به داود و سلیمان مقام دانش عطا کردیم که (به شکرانه آن) گفتند: ستایش و سپاس خدای را که ما را بر بسیاری از بندگان با ایمانش فضیلت و برتری عنایت کرد، و سلیمان که وارث ملک داود شد به مردم گفت: ما را زبان مرغان آموختند و از هر گونه نعمت عطا کردند. این همان فضل و بخشش آشکار خداوند است.(۲۸)

نگاهی به شأن نزول آیه ۱۰۲ بقره
در ذیل آیه شریفه «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْکِ…» چند روایت از امامان معصوم (علیهم صلوات الله) و افراد دیگر همچون ابن عباس درباره شأن نزول آن آمده است که به دو روایت اکتفا می‌نمائیم:
۱ـ امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: چون سلیمان بن داود(ع) از دنیا رفت، ابلیس علم سحر را تدوین کرد و در طوماری پیچیده و بر آن نوشت: این دانشی است که آصف بن برخیا(۲۹) برای سلطنت سلیمان نوشته و از گنجینه‌های بزرگ است. هر کس بدان عمل کند بر آرمان‌های بسیار زیادی دست خواهد یافت سپس او را در زیر تخت سلمیان دفن کرد و بعد گروهی را به درآوردن آن طومار راهنمایی نمود.
چون آنان بر طومار دست یافتند گفتند: عجب، سلیمان به خاطر داشتن علم سحر بر ما حکومت می‌کرد و بر ما غالب بود. لکن مؤمنین پاسخ دادند: سلطنت سلیمان از سوی خدا بود او بنده و پیامبر به حق خداست.(۳۰)
۲ـ امام علی بن موسی الرضا(ع) در گفتگویی با مأمون فرمود: هاروت و ماروت دو فرشته بودند که سحر را به مردم می‌آموختند تا به وسیله آن از شر ساحران در امان باشند و سحر آنان را باطل کنند و این آموزش را به کسی نمی‌دادند مگر اینکه به او می‌گفتند ما وسیله آزمایش شمائیم مبادا با به کارگیری نابجا به آن کفر ورزید. پس جمعی برخلاف تعهد خود عمل کردند و کافر شدند چون میان مرد و زنش جدایی می‌انداختند. از این رو خداوند فرمود:وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ ؛ آنان قادر به وارد کردن ضرر و زیان به احدی نیستند مگر آنکه خداوند بخواهد(۳۱)

سحر در عصر حاضر
امروزه نمی‌توان سحر و جادو را یک مسأله خیالی و پنداری دانست بلکه در جای خود حقیقت و اثری خاص دارد. قدرت نفسانی ساحر، تصرف او در حواس دیگران، استفاده از فنون و قوانین بعضی از علوم غریبه،‌ بهره‌برداری از خواص ناشناخته فیزیکی و شیمیائی اجسام، ارتباط با ارواح انسان‌ها و یا اجنه، ظواهری را می‌آفریند و هیئتی را تشکیل می‌دهد که واقعیت آن چیز دیگر است.
بهره‌برداری از خواب‌های مصنوعی معمولی (هیپنوتیزم) و یا آنچه همراه با بی‌ارادگی و سستی و لختی اعضاء و جوارح و منوّم(۳۲)، «مانی تیزم» است، و هم چنین انتقال افکار و تأثیر بر احساسات طرف مقابل به «تله‌پاتی» مشهور و معروف است. در یکی از مجلات فرانسوی آمده بود: در اثر عملیات خواب‌بندی مرد سیاه‌پوستی را به خواب مصنوعی فرو بردند. سپس درنده خویی گرگ‌ها را به وی تلقین کردند. در آن حال او به افراد حمله می‌کرد و بعضی را همانند گرگ گاز می‌گرفت و اشتهای خوردن گوشت آنان را نیز داشت.
گاه نیز پیاز در کنار منوَّم می‌گذارند و به او تلقین می‌کنند که آنچه می‌خورد گلابی و یا سیب است، و اعترافات فراوانی از این قبیل.(۳۳)
می‌توان گفت عملیات بیهوشی که امروز به وسیله متخصصان بر روی بیمار انجام می‌شود و با تزریق آمپول و یا خوراندن قرص و شربت او را ساعت‌ها به حالتی می‌برند که گاه سخت‌ترین عملیات جراحی را تحمل می‌کنند،(۳۴) و کارهای دیگر… همه اینها نوعی از عملیات سحر و یا خواب‌بندی (هیپنوتیزم و تله پاتی و…) است، که دارای درجات و مراحل مختلفی است، و برخی از آن استفاده مثبت می‌کنند و برخی هم استفاده‌های ناهنجار و غیر انسانی و غیر اخلاقی می‌نمایند، که هر کدام حکمی جداگانه دارد.
در فرهنگ دهخدا آمده است: مانی تیزم همان خواب مغناطیسی است که با اشاره‌های دست و نگاه، لختی و سستی و بی‌ارادگی در طرف (منوّم) بوجود می‌آید.
این عمل قرن‌ها پیش از این در ایران، از سوی مسمر معروف بوده است، عیاران از جمله نسیم برای جابجایی افراد ناباب و یاغی که با مقاومت آنان روبرو می‌شدند از عملیات خواب‌بندی استفاده می‌کردند و سپس جابجایی صورت می‌گرفت، همانند آنچه اسماعیلیان در قلعه الموت انجام می‌دادند.(۳۵)
مجموعه آنچه گذشت، چیزی است که تحقق یافته و در مواردی مفید و حائز اهمیت بوده، همانطور که ضرر و زیان‌هایی را نیز بدنبال داشته است. به این ترتیب چنانچه افرادی بخواهند از جهل و بی‌خبری مردم سوء استفاده کنند و بعضی از توانمندی‌های خویش را در راه اغوا و فریفتن افکار عمومی بکار گیرند مسلماً عملی ناصواب است.

پی نوشتها:
(۱) کتاب العین، ج ۳،‌ ص ۱۳۵
(۲) لسان العرب، ج ۴، ص ۳۴۸
(۳) تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۶۶ به نقل از ابن منظور.
(۴) طه/ ۶۶
(۵) مجمع البیان، الطبرسی، ج ۱، ص ۱۷۰
(۶) اسراء/ ۴۷
(۷) مؤمنون/ ۸۹
(۸) مجمع البحرین، طریحی (م ۱۰۸۷)، ص ۳۲۴
(۹) مکاسب محرمه، شیخ مرتضی انصاری، ص ۳۲، چکیده ای بود از آنچه شیخ اعظم (رض) از قواعد و سرائر و منتهی علامه نقل کرده است.
(۱۰) همان، ص ۳۳ ؛ ایضاح الفوائد، ج۱، ص۴۰۵
(۱۱) هر حرفی از آن نشانگر انواع سحر گذشته است: ک: کیمیا، ل: لیمیا، ه: هیمیا، س: سیمیا، ر: ریمیا.
(۱۲) علامه شیخ مرتضی انصاری (ملقب به شیخ اعظم) اقسام دیگری از سحر را بر می‌شمارد که در این مقاله فهرست‌وار به نام آنها اشاره می‌کنیم (گرچه بعضی از آنها با آنچه گذشت تداخل دارد، که در بین پرانتز می‌آوریم): الف ـ سحر کلدانیین (هیمیا)؛ ب ـ سحر یاران تخیل و صاحبان نفس‌های پرقدرت (سیمیا)؛ ج ـ سحر با کمک ارواح زمینی، گرچه عده‌ای آن را انکار می‌کنند؛ د ـ تخیّلات؛ ه ـ کمک از ویژگی‌های داروها (کیمیا)؛ وـ النمیمه: با گرفتن مطالب از افراد سخن چین و پیشگویی بعضی مطالب شخص مسحور را متأثر می‌کند؛ ز ـ شعبده: حرکت‌های سریع در انتقال و جابجایی اشیاء، به طوری که بیننده آن را حس نکند. (مکاسب، چاپ حجری، ص ۴ـ۳۳)
(۱۳) مجموعه کتاب‌های کلامی همانند کشف المراد فی شرح التجرید، ص ۳۷۷  و محاضرات فی الالهیات، جعفر سبحانی، ص ۳۷۸
(۱۴) چنانچه بدون ادعا انجام گیرد، همانند فراهم آمدن رزق و روزی حضرت مریم (س)، آن را کرامت می‌نامند.
(۱۵) محاضرات فی الالهیات، جعفر سبحانی، ص ۳۷۵ به نقل از شرح التجرید، ص ۴۶۵
(۱۶) اعراف/ ۱۰۸ ـ ۱۰۷؛ فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ * وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ.
(۱۷) اعراف/ ۶۸؛ فَأَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ…
(۱۸) آل عمران/ ۴۹؛ وَ أُبْرِئُ الأَْکْمَهَ وَ الأَْبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ.
(۱۹) القمر/ ۱
(۲۰) بقره/ ۲۳
(۲۱) بقره/ ۱۴۵
(۲۲) دائره المعارف الاسلامیه، ج ۱۱، ص ۳۰۴، و هذا یصدق تماما علی جماهیر المسلمین… ذلک ان الاسلام مذهب یقول صراحه بالخوارق. و هویری ان ثمه عالمنا المادی عالم الحواس و عالما آخر وراءه، و هو عالم الارواح. یمکننا ان نتصل بالعالم الاخیر من طریق السحر او الدین؛ کتاب فوق به چهار زبان (فرانسه، آلمانی، انگلیسی و عربی) در دهها هزار نسخه به چاپ رسیده است.
(۲۳) یونس/ ۸۱
(۲۴) یونس/ ۷۷
(۲۵) طه/ ۶۹ ـ ۷۰
(۲۶) بقره/ ۱۰۲
(۲۷) المیزان، ج ۱، ص ۲۳۱
(۲۸) نمل/ ۱۵ـ۱۶
(۲۹) مورخین مسلمان آصف بن برخیا را مردی حکیم و دانشمند می‌دانند که سلیمان (ع) او را وزیر خویش قرار داد ـ در کتاب‌های بنی اسرائیل آصف بن برخیا را یکی از موسیقی‌دانان زمان داود پیامبر (ع) می‌دانند که از زمان سلیمان به وزارت منصوب گردید. التحریر التنویر، ابن آشور، ج ۱، ص ۶۱۰
(۳۰) المیزان، ج ۱، ص ۵ ـ ۲۳۴ ؛ مجمع البیان؛ ج ۱، ص ۱۷۰
(۳۱) المیزان، ج ۱، ص ۲۳۵ ؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۷؛ وسائل شیعه، ج ۱۷، ص ۱۴۷
(۳۲) منوّم ـ به کسر واو مشدد ـ : اسم فاعل؛ کسی که با عملیات خواب‌بندی خود، شخص دیگری را به خواب می‌برد. منوّم ـ به فتح واو مشدد ـ : اسم مفعول؛ کسی که عملیات خواب‌بندی بر او اثر گذاشته و به خواب رفته باشد.
(۳۳) دائره المعارف القرن العشرین، محمد فرید وجدی،‌ ج ۱۰، ص ۴۲۰ ـ ۴۱۰
(۳۴) اینگونه کارها در قدیم انجام می شده و چنانچه احساس خطر می کردند با نشادر شخص را با سرعت از خواب بیدار می کردند.این ماده اگر در جای مناسب استخدام نمی شد مرگ شخص صد در صد بود.
(۳۵) فرهنگ دهخدا؛ واژه‌های خواب‌بندی، تله پاتی، مانیتیسم.