حلق و تقصیر

9 فوریه 2008

میقات حج فارسی

 حلق و تقصیر در حج تمتع و عمره مفرده
     سر تراشی (حلق) و کوتاه کردن مقداری از موی سر و یا گرفتن ناخن (تقصیر) در حجّ تمتع و عمره، از عباداتی است که مظهر و نشانه خضوع و خشوع بنده در برابر خالق توانا و متعال است. خداوند ـ سبحان ـ بندگانی را که به میهمانی خود خوانده و آنها در جرگه اطاعت او قدم نهاده اند و از بندگی غیرش (بت ها، قدرت ها، هوا و هواس ها و…) گریخته اند و در بند اسارت عشق به الله به حالت احرام در آمده اند و به اعمالی همچون: طواف کعبه، سعی بین صفا و مروه، وقوف در عرفات و مشعرالحرام، رمی جمرات و قربانی پرداخته اند و خواسته اند بندگی و خضوع خالصانه خود را به اثبات برسانند، در این هنگام خداوند ـ منّان ـ از آنان می خواهد علامت بندگی و خشوع و تسلیم کامل; یعنی حلق در عمره مفرده و حجّ تمتع، و تقصیر در عمره تمتع را با شیوه خاص به همراه قصد تقرب به او، برخود ظاهر سازند و با این فریضه الهی از احرام خارج گردند۱٫

     جدّ بزرگ ما حضرت آدم ـ علی نبینا و علیه السلام ـ از انجام این فریضه در حجّ خود کوتاهی نکرد، بلکه همانطور که امام محمّد باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:
     خدای ـ سبحان ـ جبرئیل را به همراه یاقوتی از بهشت فرستاد، آنگاه سر آدم ـ علیه السلام ـ توسط خود او و یا جبرئیل تراشیده شد۲٫

     حلق (سر تراشی) این سنت الهی، در دوران جاهلیت هم بجا آورده می شده و معتمرین هر گاه عمره خود را بجای می آوردند سرشان را نیز می تراشیدند.

     در تاریخ آمده: در سریه عبدالله بن جحش أسدی، او با همراهان خویش در قریه نَخْله فرود آمدند و جهت کسب اطلاع از کاروان قریش که حامل مویز و پوست و دیگر کالای تجارتی بود به کمین نشستند. روز آخر رجب بود که کاروان رسید. رجال قریش که اوّل بار از دیدن مسلمانان بیمناک شدند، با مشاهده نمودن عُکّاشه بن مِحْصَن۳ که سرتراشیده بود، آسوده خاطر شدند و به همدیگر گفتند: اینان برای انجام عمره آمده اند و از ایشان خطری متوجه ما نخواهد شد۴٫

     قرآن کریم سرتراشی در حجّ را علامت ایمان میهمانان خانه خدا ذکر می کند، و در رؤیای صادق رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ می فرماید:

«لتدخلّنَّ المسجد الحرام اِن شاء الله آمنین محلّقین رؤسکم و مقصّرین لاتخافون»؛ « به طور قطع همه شما با اراده و مشیت خداوند و در نهایت آرامش و امنیت به مسجد الحرام داخل می شوید، در حالی که سرهای خود را تراشیده و ناخن و موهای خود را کوتاه نموده و از هیچ کس ترس و وحشت ندارید.»۵

     صاحب جواهر ـ ره ـ در وجوب سر تراشی در منا برای کسی که اوّلین بار موفق به انجام دادن حج می شود (و حاجی صروره۶ است)، به روایت سلیمان بن مهران استشهاد می کند، و می گوید: سلیمان از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال کرد: چرا حلق و سر تراشی بر صروره واجب است نه بر دیگران؟

     حضرت در جواب فرمود: «لیصیر بذلک موسماً بسمه الآمنین ألاتسمع قولَ الله ـ عزّوجلّ ـ لید خلنّ المسجدالحرام اِن شاء الله آمنین محلّقین رؤسکم و مقصّرین لا تخافون ۷» ؛ «زیرا با عمل سر تراشی علامت ایمان را در خود ظاهر نموده است» (و سپس فرمود) آیا نشنیده اید گفتار خداوند ـ عزّ و جلّ ـ را «لتدخلنَّ… » ۸

     در این روایت، حلق و سر تراشی در مناسک حجّ و یا عمره مفرده، علامت تسلیم و بندگی در مقابل حضرت حقّ ـ جلّ و علا ـ شمرده شده است.

     صاحب جواهر الکلام می فرماید: ظاهر این است که «وجوب» سر تراشی برای صروره اراده شده است; زیرا وجهی برای حمل آیه شریفه و این دسته از روایات بر «تأکید»، وجود ندارد. و مطلب دیگر: این که در روایت حسنه و صحیحه،۹ کلمه «ینبغی» به معنای «سزاوار است»، وجود دارد که چه بسا از آن اراده وجوب شده است.۱۰

     صاحب مسالک الأفهام می گوید: کلمه «ینبغی» در روایات، دلالت و ظهور در استحباب دارد ولیکن مرحوم آیه الله محمد باقر شریف زاده، محشّی آن کتاب می نویسد: بعد از تخییر در آیه شریفه: «آمنین محلّقین رؤسکم و مقصرین…» و سه مرتبه دعای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ در سال بعد از حدیبیه ـ برای کسانی که در عمره مفرده سر تراشیدند ـ در عمره مفرده: «اللّهمّ اغفر للمحلّقین…» و یکمرتبه برای کسانی که ناخن ها را گرفته و یا مقداری از موی سر را کوتاه کردند، و با توجه به روایات مربوط به «صَروره»، چگونه می توان گفت کلمه «ینبغی» ظهور در استحباب دارد؟! بلکه باید گفت که در این روایات دلالت بر وجوب می کند.

     بعلاوه این که: مفهوم «جمله شرطیه» در صحیحه معاویه بن عمار، از امام صادق ـ علیه السلام ـ : «ینبغی للصروره أن یحلق و إن کان قد حَجَّ فإن شاء فقصّر و إن شاء حلق» ۱۱  ـ وجوب حلق را برای صروره اثبات و تعیین می کند۱۲ و تخییر بین تقصیر و حلق را نفی می نماید. و وجوب تعیینی با تخییر سازگار نخواهد بود.۱۳

     روایات دیگری؛ مانند روایت أبی سعید، حلق را بر سه طایفه واجب می شمارد که در آن تصریح بر وجوب حلق برای صروره است.

     عن أبی سعید، عن أبی عبداللّه ـ علیه السلام ـ قال: «یجب الحلق علی ثلاثه نفر؛ رجل لبد، و رجل حَجَّ بدءاً و لم یحجّ قبلها، و رجل عقص رأسها»؛ «سر تراشیدن در منا بر سه گروه از مردان واجب است. ۱ ـ کسانی که موی سر خود را به عسل و یا صماغ و یا شی لزجی آلوده می کنند. ۲ ـ کسانی که سال اوّل حج آنهاست و قبل از آن، حج بجا نیاورده اند، ۳ ـ افرادی که موهای خود را جمع کرده و گره زده و در هم پیچیده اند».۱۴

     پس در مجموع برای کسانی که اولین بار جهت حجّ بیت الله الحرام می روند سرتراشی واجب است و برای دیگر افراد از مردان که دومین بار حج آنها و یا بیشتر است مسلّم سرتراشی افضل از تقصیر است.

     امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: «الحلق أفضل، لأنّ رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ حلق رأسه فی حجّه الوداع، و فی عمره الحدیبیه» ؛  سر تراشیدن فضلیتش بیشتر است، زیرا پیغمبر خدا ـ ص ـ در حجّه الوداع و در عمره مفرده ای که در حدیبیه بجا آوردند ـ سر مبارک را تراشید.۱۵ همانطوری که مفصل آن خواهد آمد. و بالاتر این که در همه عمره ها و حج هایی که رسول خدا ـ ص ـ بجا آورد، نیامده است که به تقصیر تنها اکتفا کرده باشد اگر چه مباح بوده است.

     برای خانم ها به هیچ وجه جایز نیست سر خود را بتراشند زیرا رسول خدا ـ ص ـ از آن نهی نموده است۱۶ و فقهای ما ادعای اجماع بر حرمت آن دارند؛ مانند علاّمه در مختلف و همچنین در منتهی و تحریر.۱۷

     آنچه ذکر شد، مطابق با فتاوای بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی ـ ره ـ و آیه الله العظمی اراکی ـ حفظه الله ـ است که در موارد سه گانه فوق، بنا بر احتیاط واجب حلق را لازم می دانند.۱۸

سرتراشی پیامبر اکرم ـ ص ـ در عمره مفرده
     رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ آن عبد صالح و برگزیده خدا، هنگامی که در سال بعد از صلح حدیبیه، عمره مفرده بجا آورد، در عمل پایانی عمره مفرده، با این که مخیر بین حلق و تقصیر بود تیغ را به دست خراش بن أمیه خزاعی۱۹ داد و او سر مبارک آن حضرت را تراشید.

     امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: در همان روز رسول گرامی اسلام فرمود: «اللّهم اغفر للمحلّقین مرّتین، قیل و للمقصّرین یا رسول اللّه؟ قال: و للمقصرین» ؛ یعنی دو مرتبه فرمود: بار خدایا بیامرز سر تراشیدگان را ـ گفته شد یا رسول اللّه. مقصرین چطور؟ سپس یک مرتبه برای مقصرین دعاکرد.۲۰

     در حدیثی دیگر امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ فرمود:
    «استغفر رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ للمحلّقین ثلاث مرّات و للمقصّرین مرّهً واحده» ؛ رسول خدا ـ ص ـ برای کسانی که سرتراشیدند سه مرتبه و برای کسانی که تقصیر کردند یک مرتبه طلب آمرزش و رحمت نمود.۲۱

     شبیه روایت فوق با تعبیری دیگر از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است:
     سالم بن أبی فضل ـ أبی فصیل ـ خدمت امام صادق ـ علیه السلام ـ رسید و  پرسید:
     «دخلنا بعمره نقصّر أو نحلق؟ فقال ـ علیه السلام ـ : احلق فإنَّ رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ ترحّم علی المحلّقین ثلاث مرّات، و علی المقصّرین مرّه واحده»؛ ما داخل در اعمال عمره مفرده شده ایم ـ در آخرین جزء اعمال عمره مفرده ـ تقصیر کنیم و یا سر بتراشیم؟

     حضرت در پاسخ فرمود: شما سر بتراشید; زیرا رسول خدا ـ ص ـ برای سر تراشیدگان در اینجا سه مرتبه طلب رحمت نمود، و برای کسانی که به تقصیر اکتفا کردند، فقط یک مرتبه مغفرت خواست.۲۲

     مضامین فوق در کتب أهل سنت مانند صحیح مسلم و بخاری نیز آمده است.۲۳

سرتراشی پیغمبر اکرم ـ ص ـ در حجّه الوداع
     رسول گرامی در سال دهم هجرت، با جمعی از یارانش، جهت انجام حج (حجّه الوداع) به مکّه معظمه آمدند، روز عید قربان در منا عدّه ای تقصیر کردند و عدّه ای دیگر همانند رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ سرتراشیدند.

     معاویه بن عمّار می گوید: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
     «… والّذی حلق رأس النبی ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ فی حجّته معمّر بن عبداللّه، فقالت قریش أی معمّر: إذن رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ فی یدک و فی یدک الموسی، فقال معمّر: أی واللّه، إنّی لأعدّه فضلاً من اللّه عظیماً علی».
    «کسی که سر مبارک پیغمبر گرامی ـ ص ـ را در حجّه الوداع تراشید، معمّر بن عبداللّه۲۴ بود. در آن روز بعضی از افراد قبیله قریش که جهت بجا آوردن حج همراه آن حضرت بودند، رو به معمّر کرده گفتند: اینک رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلم ـ جهت حلق، جلو تو نشسته است و تیغ برّان نیز در دست تو است!»

     معمّر جواب داد: این اطمینان و امری که به من محوّل شده است، آن را فضل بزرگی از ناحیه خدا بر خود می دانم.۲۵

     این روایت را شیخ صدوق ـ ره ـ در من لایحضره الفقیه و همچنین شیخ کلینی ـ ره ـ در فروع کافی از معاویه بن عمار نقل نموده اند.

     عبدالرحمن بن أبی عبداللّه نیز از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که فرمود:
    «کان رسول اللّه ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ یوم النحر یحلق رأسه و یقلّم أظفاره و یأخذ من شاربه و من اطراف لحیته»؛ «هرگاه روز عید قربان می شد، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ سر خود را می تراشید و ناخن هایش را می گرفت و سبیل ها و اطراف ریش مبارکش را کوتاه می نمود».۲۶

جایگاه حلق یا تقصیر در اعمال منا
     روز عید قربان بعد از رمی جمره عقبه و قربانی کردن، نوبت به تراشیدن سر یا تقصیر می رسد که اکثر فقها فتوا بر وجوب۲۷ رعایت ترتیب را می دهند. همانطورکه در مختصرالنافع و قواعد الأحکام و مبسوط و استبصار آمده است. و اکثر آنها ابتدا استدلال می کنند به ظهور آیه شریفه:
     «ولاتحلّقوا رؤوسکم حتّی یبلغ الهدی محلّه» ؛ «سرها را نتراشید تا این که قربانی به جای خود برسد، یعنی ذبح گردد».۲۸

     سپس استدلال می کنند به سیره و روایات صحیح موجود در باب، که بیانگر ترتیب فوق است۲۹ این ترتیب را بسیاری از علمای اهل سنت نیز لازم و واجب می دانند.

     با سر تراشی و یا تقصیر در عمره مفرده، حاجی از احرام خارج می گردد و همه محرمات احرام بر او حلال می شود و امّا در حجّ تمتع پس از سرتراشی یا تقصیر جمیع محرمات غیر از بوی خوش و زن بر مرد، مرد بر زن ـ حلال می شود.۳۰

     امّا مصدود۳۱ و محصور۳۲: جایز است با قربانی کردن و تقصیر نمودن، در هرجا که هست، خود را از احرام بیرون آورد. در این صورت جمیع محرمات بر او حلال می شود.۳۳

چگونگی سر تراشی در منا
     سرتراشی و تقصیر از اعمال عبادی است و قصد قربت در آن معتبر است، کسی که سر می تراشد ـ یا تقصیر می کند ـ سزاوار است اموری را مراعات کند:

۱- مستحب است رو به قبله بنشیند.

۲- نام خدا را بر زبان جاری کند.

۳- تراشیدن سر را از جلو، سمت راست، آغاز کند و به پشت سر، برابر گوش سمت راست، ختم نماید و سپس از جلو سر سمت چپ شروع کند و همانند سمت راست، به پشت سر به پایان برساند.

۴- در حین تراشیدن سر به دعای مأثوره مشغول باشد; همانطور که امام باقر ـ علیه السلام ـ هنگام تراشیدن سر در منا، این کلمات را با خود زمزمه می نمود:
     «اللّهمّ أعطنی بکلّ شعره نوراً یوم القیامه» ؛ «بار خدایا در برابر هر مویی که تراشیده می شود، نوری را در روز قیامت به من عنایت فرما».۳۴

     و نیز در کتاب فقه الرضا از حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود:
    «إذا أردت أن تحلق رأسک فاستقبل القبله و ابدأ بالناصیه، واحلق إلی العظمین النابتین بحذاء الأذنین و قل: اللّهمّ أعطنی بکلّ شعره نوراً یوم القیامه».۳۵ ؛ «هنگامی که خواستی سر بتراشی رو به قبله بنشین و از جلو سر آغاز کن و ادامه بده تا روی دو استخوان پشت سر و مقابل گوش ها و با خود بگو: اللّهم…».

     و همچنین گفته شده، در موقع سر تراشیدن سه بار تکبیر بگویید و این دعا را با خود بخوانید:
    «اللّهمّ هذه ناصیتی بیدک فاجعل لی بکلّ شعره نوراً یوم القیامه، واغفر لی ذنبی یا واسع المغفره، والحمدللّه علی ما هدانا و الحمدللّه علی ما أنعم به علینا».

     و بعد از تراشیده شدن سر سه بار دیگر تکبیر بگوئید و دعای ذیل را نیز بخوانید:
    «الحمدللّه الذی قضی عنّی نسکی، اللّهمّ إئتنی بکلّ شعره حسنه و امح عنّی بها سیئه و ارفع لی بها درجهً، واغفرلی و للمحلّقین و المقصرین و جمیع المسلمین، اللّهمّ زدنا ایمانا و یقیناً و عوناً، و اغفرلنا و لآبائنا و أمّهاتنا و صلّی اللّه علی سیدنا محمّد و آله الطاهرین».۳۶

     و نیز دعاهای دیگر… که به همین مقدار بسنده می کنیم.

چگونگی سرتراشی نزد اهل سنت
     از اهل سنت نیز همانند آنچه گذشت، روایاتی وارد شده که یکی از آنها را در اینجا می آوریم:
    عن أنس بن مالک، قال: «لمّا رمی رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه [و آله] و سلم ـ الجمره و نحر نسکه و حلق. ناول الحالق شقّه الأیمن فحلقه ثم دعا أبا طلحه الأنصاری فأعطاه إیاه ثمّ ناوله الشِّقَّ الأیسر فقال ـ ص ـ احلق فحلقه فاعطاه أبا طلحه فقال ـ ص ـ : اقْسِمْهُ بین الناس».

    رئیس فرقه مالکیه می گوید: «چون رسول خدا ـ ص ـ در سرزمین منا رمی جمره عقبه کرد و قربانی نمود، برای سرتراشی و حلق، قسمت راست سر را در اختیار سر تراش (حلاّق) که گویا معمّر بن عبدالله بوده است ـ گذاشت و او هم آن قسمت را تراشید و بعد اباطلحه انصاری را خواست و موها را در اختیار او گذاشت و به همان نحو سمت چپ را تراشید، آنگاه به فرمان پیامبر اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ جهت تبرّک، در میان مردم تقسیم کرد».۳۷

۵-  موهای تراشیده شده در منا دفن شود.
     سیره ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ این بوده که بعد از تراشیدن سر، موهای خود را در سرزمین منا در میان خیمه خود دفن می کردند.

     روایات متعددی در این باب وجود دارد که فقهای ما بر اساس آن روایات فرموده اند: مستحب است حاجی موی سر خود را در منا، در خیمه خود دفن کند.۳۸

     ابوالبختری در روایتی از امام باقر و امام زین العابدین ـ علیهماالسلام ـ نقل می کند که امام مجتبی و امام حسین ـ علیهماالسلام ـ دستور می فرمودند: تا موهایشان را در منا دفن کنند.۳۹ و در کتاب شریف فقه الرضا آمده است: «وادفن شعرک بمنی»; «موهای تراشیده شده ات را در منا دفن نما».۴۰

     در روایت دیگر، أبی شبل از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که فرمود:
    «إنّ المؤمن إذا حلق رأسه بمنی ثمّ دفنه جاء یوم القیامه و کل شعره لها لسان طلق تلبّی باسم صاحبها».
     «آنگاه که مؤمن در منا سر خود را می تراشد و سپس دفن می کند، روز قیامت هر تار مویی برای او و به نام اوتلبیه (لبّیک اللّهمّ لبیک…) می گوید.۴۱

     و بهتر این است که حاجی بعد از حلق (سرتراشی) از اطراف ریش و شارب خود را گرفته و ناخن را کوتاه نماید و به مفاد بعضی روایات در ذیل آیه شریفه «ثمّ لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم…» ۴۲ عمل کند مانند روایت احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی از امام رضا ـ علیه السلام ـ که فرمود:

    «التفث؛ تقلیم الأظفار و طرح الوسخ و طرح الإحرام عنه» ؛ «تفث؛ یعنی گرفتن ناخن ها و دور کردن کثافات و آنچه در مدت احرام از ناحیه محرمات احرام پیش آمده است».۴۳

     روایت فوق، در صدد بیان پاره ای از حکمت های حلق و تقصیر است و این گونه روایات بسیار است. که در پایان ـ همانند ابتدای بحث ـ باید گفت: حلق و روایات در این باب انسان را توجه به بندگی محض و اخلاص در مقابل پروردگار می دهد و می خواهد در پایان اعمال حجّ با علامت بردگی، بندگی خودش را در مقابل حضرت حق ـ جلّ و علا ـ اعلان نماید و از آلودگی های ظاهری و باطنی که نشانه غیر خداست، پاک گردد و چه زیبا است عبارتی که مرحوم فیض کاشانی در أسرار حجّ از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند:

    «إذا اردت الحج فجرّد قلبک للّه ـ تعالی ـ من کل شاغل و حجاب کلّ حجاب و فوّض أمورک کلّها إلی خالقک و توکّل علیه فی جمیع ما تظهر من حرکاتک و سکناتک… واحلق العیوب الظاهره و الباطنه بحلق شعرک و ادخل فی أمان الله و کنفه و ستره و کلاءته من متابعه مرادک بدخولک الحرم…».

    «آنگاه که اراده و قصد رفتن به حجّ را نمودی، دل و قلبت را اختصاص به صاحب خانه ده و از هر چیزی که تو را مشغول به خود می کند و مانع از ارتباط بیشتر با حضرت حقّ می گردد باز دار; [زیرا] علاقه به او باید جلوگیر همه موانعی شود که انسان را از او باز می دارد. همه کارهایت را واگذار به آفریننده خود کن، و در همه حرکات و خیزش ها و آرامش ها بر او تکیه و توکّل نما…
     با تراشیدن موی سر خود (حلق) همه زشتی ها و ناپاکی های برون (ظاهری) و درون (داخلی) را از خود دورساز و سپس با دخول در حرم او به وادی أمن و جوار رحمت و زیبایی های پنهان و ثمرات پربار پیروی حضرت حقّ ـ جل و علا ـ پای نه».۴۴

     پی نوشت ها:
۱- در پایان مقاله چگونگی خروج مصدود و محصور را از احرام بیان خواهیم کرد.
۲- علی بن محمد العلوی قال: سألت ابا جعفر ـ علیه السلام ـ عن آدم حیث حَجَّ بما حلق رأسه؟
فقال: نزل علیه جبرائیل ـ علیه السلام ـ بیاقوته من الجنّه، فأمّرها علی رأسه، فتناثر شعره.
فروع کافـی، ج ۴، ص ۱۹۵ ـ الحـجّ فـی الکتـاب و السنّه، ص ۴۴۶ ـ وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۷۸، ح ۲٫
۳- عکاشه بن مِحْصن از اصحاب باشخصیت رسول خدا ـ ص ـ بود که به مدینه منوره هجرت کرد و در غَزواتی همچون بدر، اُحد و خندق بهمراه آن حضرت شرکت نمود. ابن اثیر، أسد الغابه، ج ۴، ص ۳٫
۴- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۲۵۳; مغازی واقدی، ج ۱، ص ۱۴; کامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۱۱۳٫ بنابر نقل مغازی عامربن ربیعه سر عکاشه را تراشید و او می گفت نظر واقد و عکاشه این بود که جهت حساس نشدن قریش، باید تغییر قیافه داد لذا آنها سر تراشیدند و شبیه معتمرین گردیدند.
۵- فتح: ۲۷٫
۶- این واژه در کتب احادیث و فقهی مشهور است و بر کسی اطلاق می شود که اولین سفر زیارت حجّ اوست.
۷- گر چه شأن نزول آیه شریفه، عمره مفرده ای است که رسول خدا ـ ص ـ در ذی قعده سال هفتم هجرت بعد از صلح حدیبیه به همراه یاران خود انجام داده است و لکن امام صادق ـ ع ـ به عموم آیه شریفه تمسک نموده اند و گویا الغاء حضوصیت کرده اند.
۸- بحار الانوار، ج ۹۶، ص ۳۰۳; وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۷، ح ۱۴٫
۹- صحیحه معاویه بن عمار با توجه به سلسله روات آن، هم حسن و هم صحیح خوانده شده است.
۱۰- جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۳۵٫
۱۱- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۵، ح ۱٫
۱۲- مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، الفاضل الجواد الکاظمینی، ج ۲، ص ۲۵۳
۱۳- جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۳۶٫
۱۴- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۵، باب ۷، ح ۳٫
۱۵- بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۰۱، ح ۴۰٫
۱۶- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۹، باب ۸، ح ۴: عن جعفر بن محمد ـ علیمهاالسلام ـ عن آبائه فی وصیه النبی ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ لعلی علیه السلام ـ : قال: یا علی لیس علی النساء جمعه ـ إلی أن قال ـ ولااستلام الحجر و لاحلق.
۱۷- جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۳۶٫
۱۸- تحریرالوسیله، امام خمینی ـ ره ـ ، ج ۲، ص ۴۱۳
۱۹- خراش بن أمیه أهل مدینه منوّره بود، در غزوه خیبر و حدیبیه حاضر شد. در حدیبیه پیغمبر اکرم ـ ص ـ او را به مکّه فرستاد، قبیله قریش شتر او را گرفتند و پاهای شتر را قطع کردند و خواستند او را بکشند که عده ای از قبیله ـ أحابیش ـ مانع شدند، سپس آزاد شد و به مدینه خدمت رسول خدا ـ ص ـ برگشت. أسدالغابه، ابن أثیر، ج ۲، ص ۱۰۸٫
۲۰- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۶، ح ۶٫
۲۱- من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۶، ح ۵ ـ مسلسل ۱۳۴۶; وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۷، ح ۱۱٫
۲۲- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۷، ح۱۳ ; دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۳۰; صحیح مسلم، ج ۲، ص ۹۴۶، ح ۳۱۸٫
۲۳- صحیح مسلم، ج ۲، باب «تفضیل الحلق علی التقصیر»، ص ۹۴۵; صحیح بخاری، ج ۱، باب «الحلق و التقصیر عند الإحلال»، ص ۷۰۲
۲۴- صاحب وسائل الشیعه: معمر بن عبداللّه را معمر بن عبدالله بن حارثه بن نضر بن عوف… معرفی می کند. ولیکن دیگران گفته اند: او معمّر بن عبداللّه بن نافع است که در روزهای نخستین رسالت به پیغمبر خدا ـ ص ـ ایمان آورد و در زمان مهاجرت از مکّه معظّمه به حبشه هجرت کرد و با تأخیر به مدینه منوره آمد و عمری طولانی نمود. ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۰۰٫
۲۵- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۹٫
۲۶- فروع کافی، ج ۴، ص ۵۰۲، ح ۳ ; الحجّ فی الکتاب و السنه، ص ۴۴۵٫
۲۷- امام خمینی ـ ره ـ: به احتیاط واجب باید در منا اوّل رمی جمره کند و بعد از آن ذبح کند و بعد تقصیر یا حلق. آراء المراجع، ص ۳۷۵٫
آیه الله العظمی اراکی: به حسب جمع بین روایات ترتیب مستحب است ولی چون شهرت بر وجوب قائم شده، احوط رعایت ترتیب است در صورت امکان. مناسک سه حاشیه ای، ص ۳۲۷٫
۲۸- بقره: ۱۹۲٫
۲۹- اگر چه بعضی از فقها، تهیه قربانی را قبل از سرتراشی یا تقصیر کافی می دانند و می گویند ترتیب مستحب است; مانند شیخ طوسی در کتاب خلاف و ابن ادریس در کتاب سرائر. سلسله ینابیع الفقهیه، ج ۸، کتاب السرائر، ص۵۵۵٫
۳۰- آراء المراجع، ص ۳۸۶ ; مناسک حجّ، سه حاشیه ای، ص ۳۲۶، مسأله ۲۲٫
۳۱- کسی که دشمن او را منع از اعمال عمره و یا حج نموده است.
۳۲- کسی بواسطه مریضی و یا مشکل خاصّی نتواند اعمالش را به پایان برساند.
۳۳- تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۲۱٫
۳۴- التهذیب، ج ۵، ص ۲۴۴، ح ۸۲۶ ; وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۹۰، باب ۱۰، ح .۱
۳۵- مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۸۲، کتاب الحجّ; من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۲۹، با اختلاف اندکی در تعبیرات و الفاظ.
۳۶- راهنمای حرمین شریفین، ج ۴، ص ۱۵۵٫
۳۷- صحیح مسلم، ج ۲، ص ۹۴۸، ح ۱۳۰۵، باب ۵۶، کتاب الحجّ.
۳۸- مناسک حجّ امام خمینی ـ ره ـ با حواشی مراجع عظام، ص ۳۳۵٫
۳۹- قرب الاسناد، ص ۶۵; بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۰۲، ح ۱٫
۴۰- من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۳۲۹ ; بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۰۴٫
۴۱- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۴، باب ۶، ح۳ ؛ فروع کافی، ج ۴، ص ۵۰۲، ح ۱٫
۴۲- حج: ۲۹٫
۴۳- فروع کافی، ج ۴، ص ۵۰۴، ح۱۲ ; معانی الأخبار، ص ۳۳۹٫
۴۴- محجّه البیضاء فی تهذیب الأحبّاء، ج ۲، ص ۹ ـ ۲۰۸٫