سفرنامه کربلا (بخش اول)

9 فوریه 2008

فرهنگ کوثر – شماره چهل و سه

اشاره:
حذيفه بن منصور مى گويد: در محضر امام صادق(ع) بودم. آن حضرت پرسيد: «كم حججت» چند سفر حج به جا آوردى؟ پاسخ دادم: 19 مرتبه. امام(ع) فرمود: «إما انك لو إتممت احدى و عشرين حجه لكتب لك كمن زار الحسين بن على(ع)»; آگاه باش! چنانچه سفرهاى حج خويش را به 21 مرتبه برسانى تازه ثواب و پاداش آن برابر باكسى است كه جدم حسين بن على(ع) را زيارت كند.(1)

38 سال انتظار
شوق ديدار حرم مطهر شش امام معصوم(ع) در نجف, كربلا, كاظمين و سامرإ روز به روز روح و روان ما را همچون شمع آب مى نمود.

هفت ساله بودم كه مادرم به من گفت: تو دو ساله بودى كه خداوند توفيق زيارت عتبات عاليه عراق را به من, پدرت و تو عنايت كرد و بعد از طى راه ها و تحمل سختى ها, به نجف اشرف و كربلاى معلا رسيديم.

در هر يك از اين دو شهر, ده روز اقامت گزيديم. تو در ميان راه به مريضى سختى مبتلا گشتى, ما مداواى فراوانى كرديم اما نتيجه اى حاصل نشد. من كه از زنده ماندن تو ناميد شده بودم, دكمه هاى پيراهنت را باز كردم و با ناراحتى زياد, داخل حرم اميرمومنان(ع) شديم. گريه و ناله مى كردم. زن عربى ازمن پرسيد: چرا گريه مى كنى؟

پاسخ دادم: بچه ام مريض شده و در حال مرگ است. چه كنم؟

زن عرب دست مرا گرفت وكنار ضريح مولايمان, على بن ابى طالب(ع) برد. ظرفى را آب كرد و به كنار ضريح آورد و به دست من داد و گفت: غبار داخل ضريح مولا شفااست. مقدارى از غبار ضريح مبارك را گرفتم و در داخل آب ريختم و به قصد استشفا به تو دادم. بعد از يكى ـ دو ساعت, سلامتى كامل به تو برگشت و خوب شدى.

از آن روز هميشه آرزوى زيارت نجف, كربلا, كاظمين و سامرإ مرا به خود مشغول كرده بود. در مناسبت هاى مختلف ديدار آن ميعادگاه را انتظار داشتم و آن را از خداوند درخواست مى نمودم, تا اين كه خداوند منان عنايت كرد و بعد از 38 سال انتظار, توفيق رفيق راه ماگشت. ما و بسيارى از دلباختگان اهل بيت عليهم السلام توفيق زيارت آن امامان عليهم السلام عصوم و شهداى گرانقدر را پيدا كرديم.

سفر اول من به عتبات عاليات در سال 1335 ه .ش. بود. به هنگام اقامت در كربلا, درعراق كودتاى عبدالكريم عليه قاسم انجام گرفت و بعد از مدتى, راه عتبات بر عموم مردم مسدود گرديد.

رزمندگان در 8 سال دفاع مقدس تلاش بى وقفه اى را انجام دادند و با آب فرات وضو گرفتند و خود را شستشودادند, لكن وضو و غسل آنان مقدمه شهادت و زيارت حضرت حق جل و علا شد.

پس از دوران طولانى دفاع مقدس و بازگشت آزادمردانى كه سال ها در بند اسارت رژيم بعثى عراق به سر برده بودند, به ويژه آنانى كه در آخرين روزهاى بازگشت خود به زيارت عتبات مشرف شدند, گرد و غبار و صفاى آن حرم هاى مطهره مردم علاقه مند به اهل بيت عليهم السلام را ديوانه تر كرد. آرام آرام زمزمه باز شدن راه كربلا و عتبات مقدسه عراق فضاى ايران اسلامى ما را معطر نمود و آن زمزمه رويايى به حقيقت تبديل شد. سپس خانواده هاى معظم شهدا, به ويژه آنانى كه چند شهيد تقديم انقلاب اسلامى كرده بودند, در صف اول زائران سالار شهيدان, اباعبدالله الحسين(ع) قرار گرفتند.

خانواده هاى معزز شهيدان در اين سفر معنوى ـ الهى دو مسؤوليت بزرگ را بر دوش داشتند:
زيارت به نيابت از شهداى گرانقدر و زيارت به نيابت از قلب هاى عاشق خويش.

بعداز اين عزيزان, نوبت به رزمندگان دفاع مقدس رسيد.

اين ترتيب و چينش صحيح گرچه براى عشاق دلباخته سنگين بود و هر روزش ماه ها به حساب مىآمد, لكن رحمت الهى آرام آرام شامل حال عاشقان سرگشته و مضطربى شد كه عشق حسينى با همه وجودشان عجين گشته بود و ساليان طولانى, از راه دور با حالات گوناگون بر اميرمومنان و سالار شهيدان و ديگر امامان معصوم (عليهم السلام) سلام و درود فرستاده بودند.(2)

بعد از دوبار نام نويسى و روياهاى حقيقى تكان دهنده, بارقه اميد در كالبدمان دميد, به ما خبر دادند كه در دهه سوم ماه شوال, مصادف با دهه فجر, جهت زيارت عتبات مقدسه به سرزمين عراق خواهيد رفت.

ميعادگاه انتظار
11/11/78 ه .ش.
روز دوشنبه فرا رسيد. كاروان دلباخته علوى, عاشقان حسينى, دلسوختگان موسى بن جعفر و جوادالائمه(عليهما السلام) و دلدادگان امام هادى و امام عسكر(عليهما السلام) پس از اجتماع و هماهنگى, در ساعت 12 صبح به سوى ترمينال غرب رفتند.

بعد از ظهر, ساعت 3 به سوى غرب كشور حركت كرديم. بامداد روز 12/11/78 ه .ش. به شهرستان سرپل ذهاب(3) رسيديم و در نزديكى مزار محدث ثقه و عالى مقام, «احمدبن اسحاق اشعرى قمى»(4) نماز صبح را به جماعت برگزار كرديم و از آن جا به شهر مرزى خسروى رفتيم. ساعت 8/30 دقيقه بامداد وارد شهر مرزى منذريه عراق شديم.

برخورد مأموران عراقى بسيار خوب بود. زائران سعى مى كردند به آنان هديه دهند و كمك كنند, زيرا فقر و تنگدستى از وضعيت آنان روشن بود. هرگاه به بعضى هم كمك (بخشش) نمى شد, ناخشنودى در چهره شان پيدا مى گشت.

سه ساعت انتظار كشيديم تا كنترل گذرنامه ها, تبديل پول ايران به دينار عراقى و. .. انجام شد. ساعت 12 بعد از ظهر به طرف بغداد حركت كرديم.

كاظمين شريفين (حرم امام موسى بن جعفر و امام جواد الائمه(عليهما السلام))
12/11/78 ه .ش.
زمزمه زائران و لحظه شمارى آنان براى رسيدن به حرم امام هفتم موسى بن جعفر و امام نهم جوادالائمه(عليهما السلام) تماشايى بود. ساعت چهار بعد از ظهر, لحظه اى كه چشم هاى ما به دو گنبد طلايى و ملكوتى و چهار گلدسته آن دو امام افتاد, اشك شوق و ديدار برگونه همگى جارى گشت. زائران آنگاه كه پا به صحن و سراى مبارك گذاردند, بى اختيار مناجات دلپذير موسى بن جعفر(ع) در زندان هاى استبداد هارونى را زمزمه مى كردند:

«اللهم انى إسإلك الراحه عند الموت و العفو عندالحساب.»(5)

صحن مطهر, داراى سه ايوان زيبا و بزرگ با سقف هاى بلند مى باشد كه ستون هاى قوى آن را نگه داشته و با كاشى و آيينه آذين شده است. دو گنبد طلايى بر روى ضريح مبارك دو امام همام شكوه وجلالى خاص به شهر بغداد, خصوصا به منطقه كاظمين بخشيده است.

صحن و سراى باصفاى آن حرم, يادآور سختى ها و مشكلاتى بود كه امام موسى بن جعفر(ع) و امام جوادالائمه(ع) آن ها را در تبعيد تحمل كردند و در برابر نظام حيله گر و مستبد (بنى عباس) از مبارزات گوناگون عليه آنان لحظه اى كوتاهى ننمودند. زائران از صميم قلب با دو امام خويش سخن مى گفتند و با زمزمه «يا باب الحوائج, يا موسى بن جعفر و يا جوادالائمه ادركنى!» اراده و عشق خود را بروز مى دادند.

زيارت موسى بن جعفر(ع)
در برابر باب القبله حرم ايستاديم. پس از مناجات و شكرگزارى به درگاه خداوند سبحان, اجازه ورود به حرم را گرفتيم و در برابر ضريح نورانى, ملكوتى و با صفايش به ياد همه سفارش كنندگان و ملتمسان, به نيايش پرداختيم. هركس در حال عرفانى خود بود, كسى را نمى ديد و كسى را نمى شناخت, زيرا تمام وجودشان متوجه دو امامى بود كه ده ها سال آرزوى زيارت آن ها را داشتند.

ضريح بزرگ و نقره اى رنگى داخل حرم است كه در قسمت جنوبى و قبله آن, امام موسى كاظم(ع) و در قسمت شمالى داخل ضريح, امام جوادالائمه(ع) دفن شده است.

در سمت غربى آن, فاصله ضريح با ديوار بسيار كم است, به طورى كه دو نفر به راحتى از آن جا نمى توانند گذر كنند. سمت شرقى ضريح توسعه داده شده است.

در قسمت جنوبى, زير دو گنبد و مقابل مضجع شريف موسى بن جعفر(ع) مكان نسبتا وسيعى است كه حدودا 18 متر مربع مى باشد. به همراه برادران كاروان توانستيم در آن مكان شريف مشغول زيارت و نيايش شويم.

بعضى از زائران عراقى از كيفيت و چگونگى زيارت زائران ايرانى خوشحال بودند و مى خواستند با زائران تماس بيشترى بگيرند, لكن از جو حاكم, برخويش وحشت داشتند.

زيارت پرمحتوا و دلنشين امام موسى كاظم(ع) غربت و مظلوميت و حقانيتى را مى رساند كه نتيجه آن, محبوبيت و حاكميت آن دو معصوم پاك بردل هاى آزاده و خيرانديش است و نفرت و انزجار از همه ستم پيشگان اموى و عباسى است; زيرا آنان به خاطر آمال شيطانى خويش حكومت الهى امام هفتم و نهم را نه تنها غصب كردند, بلكه طورى زندگى عادى را برآنان سخت گرفتند كه مانع استفاده مردم از آن درياى كرامت و فرهنگ غنى اسلام شدند. اين جنايتى بود كه امويان و عباسيان نه تنها برآن نسل, بلكه برهمه نسل هاى بعد روا داشتند.

در زيارت امام هفتم(ع) آمده است:
درود برموسى بن جعفر(ع), كسى كه جانشين همه نيكوكاران است. او پيشواى برگزيدگان و گنجينه دانش هاى نورانى و وارث آرامش و هيبت الهى است. او شب زنده دارى بود كه از سرشب تا به سحر پياپى مشغول استغفار و آمرزش بود. سجده هاى طولانى شبانه اش با چشمى گريان و اشكبار به همراه مناجات فراوان و ناله هاى پى درپى, لحظه اى او را از خالق خود جدا نمى نمود.

او امامى بود كه عقل, انديشه, خرد, خوبى ها, برترىها, بخشش, احسان, پيوند و همبستگى بين افراد در او تبلور داشت. با سختى, شكيبايى, رنج و غم همدم بود. ستم و ظلم فراوان ديد. عمرى در سياه چال ها به سر برد و بيش ترين شكنجه و اذيت را در زندان ها از سوى حاكمان ستم پيشه اموى و عباسى تحمل نمود. تاريكى و نمورى سلول هاى زندان و شكنجه ها پاهاى مباركش را كه در كند و زنجير غل (بسته) شده بود, مجروح نمود و استخوان هايش را خرد كرد و زمين گير نمود. او را كشتند. به هنگام خروج جنازه اش از زندان, مناديان حكومت جائر اهانت مى كردند و او را پيشواى رافضيان معرفى مى نمودند.

بارخدايا! درود و رحمتت را بر او بفرست, رحمتى فراوان و پاك و پاكيزه, به طورى كه بتواند با آن رحمت, عده زيادى را شفاعت كند و لطفش شامل حال نسل هاى زيادى گردد.(6)

زيارت امام نهم جوادالائمه(ع)
بعد از اتمام زيارت امام هفتم(ع), همگى به سمت شمال ضريح مقدس رفتيم, زيرا در قسمت داخلى شمال ضريح, مدفن امام جواد(ع) قرار دارد.

در پشت ضريح, مكان نسبتا وسيعى وجود دارد كه حدودا 25 متر مربع است. همگى به صورت دسته جمعى زيارت خوانديم. به هنگام نماز مغرب و عشإ, در روضه مباركه جوادالائمه(ع) نماز جماعت برگزار كرديم. شكوه و جلال وصف ناپذيرى داشت. در بين دو نماز براى امام زمان (عجل الله فرجه الشريف) و نجات ملت هاى مسلمان و برآورده شدن حاجت هاى ملتمسان, دعا كرديم.

بعضى از عراقى ها از برگزارى نماز جماعت بسيار مسرور و خوشحال بودند. آن ها اظهار مى داشتند, مدت ها نماز جماعت در آن مكان برگزار نشده بود.

روضه, دعا, نيايش و عبادت در زيرقبه آن دو امام همام بالاترين كار ارزشمندى بود كه خداوند توفيق آن را به ما عنايت كرده بود. ما تصور اين بذل عنايت را از سوى خداوند نداشتيم.

سپس همگى ضريح مقدس امام موسى بن جعفر و امام محمدتقى(عليهما السلام) را بوسيديم و هركس هر آنچه در دل داشت, با آنان در ميان مى گذاشت و براى آينده خويش و ديگران دعا مى نمود.

بعد از زيارت, مدفن چند تن از فقهاى بزرگ و رادمردان علم و فضيلت در داخل حرم و صحن مطهر و قسمت بيرونى آن, توجه ما را جلب كرد, همانند مقبره هاى شيخ مفيد, خواجه نصيرالدين طوسى, شيخ ابويوسف قاضى, فقيه بزرگ بغداد, سيد رضى (مؤلف نهج البلاغه) و سيد مرتضى علم الهدى ـ رحمه الله عليهم اجمعين ـ آنان همچون شمع هاى نورانى گرداگرد حرم امامان خويش دفن و براى هميشه از نعمت وجودى آنان برخوردار گشته اند.

مدفن بزرگانى از شيعه, در بغداد وجود دارد. آنان داراى تإليفات و آثار اطمينان بخشى هستند كه جامعه اسلامى و به ويژه شيعه را براى ساليان سال بيمه ساخته اند, نواب اربعه امام عصر(ع): عثمان بن سعيد عمرى, محمدبن عثمان بن سعيد عمرى, حسين بن روح و على بن محمد سيمرى.

محدث بزرگ, شيخ محمد بن يعقوب كلينى(ره) نيز در شهر بغداد, در محله «رصافه» مدفون است. فقها و دانشمندان فراوانى در بغداد دفن شده اند.

سامراء حرم امام على الهادى و امام حسن عسكرى(عليهما السلام)
13/11/78 ه .ش.
صبح چهارشنبه براى زيارت امام هادى(ع) و امام حسن عسكرى(ع) عازم شهر سامرإ شديم. اين شهر 124 كيلومتر از بغداد فاصله دارد. نزديكى ظهر چشمان غمزده و گريان زائران مشتاق به گنبد(7) ملكوتى آن دو امام همام افتاد. با دلى اندوهگين در نزديكى حرم پياده شده و با ذكر «لااله الاالله و سبحان الله و الحمدلله» وارد صحن باصفايشان شديم.

بعضى از بزرگان گفته اند: صحن و حرم امام دهم و يازدهم به روح و روان شادى و نشاط مى بخشد و زائر احساس شادمانى مى نمايد, زيرا آن جا محل زندگى آنان بوده است.

از لحظه ورود در فكر لحظه خروج و وداعى بوديم كه بسيار تلخ و ناگوار بود; زيرا بعد از 38 سال انتظار فقط دو ساعت در جوار حرم عسكريين و سرداب غيبتى كه نشانگر نقطه آغازين غيبت صغرى و كبراى خورشيد عالم تاب آسمان امامت, حجه ابن الحسن(عج) است, بسيار كوتاه و سخت و طاقت فرسا بود. در ميان حرم با صفاى آن دو امام(عليهما السلام) ضريحى نسبتا بزرگ وجود دارد. داخل ضريح, مقبره امام هادى(ع) در قسمت قبله و ضلع جنوبى واقع شده است و مدفن امام عسكرى(ع) در پشت سر آن حضرت, برابر ضلع شمالى ضريح مى باشد.

در جوار آن دو بزرگوار, حكيمه خاتون (دختر امام نهم و عمه امام عسكرى(عليهما السلام)) و نرجس خاتون (همسر امام عسكرى(ع) و مادر امام زمان ـ عجل الله تعالى فرجه الشريف ـ) مدفون مى باشند. باكمى توجه, معنويت آن فضاى ملكوتى, زائر را به ياد زندگى كوتاه 6 ساله اوليه حجه بن الحسن ـ روحى و ارواح العالمين لمقدمه الفدإ ـ مى انداخت. از اين رو زائر بى اختيار فرياد برمى آورد: «يا اباصالح المهدى ادركنى! يا حجه بن الحسن عجل على ظهورك!» بعضى دعاى عهد و دعاى فرج را قرائت مى نمودند.

به قدرى آن مدت, كوتاه و شيرين بود كه لحظه جدايى تلخى خاصى را به دنبال داشت و شايد آن حالت سخت ترين حال زائر عتبات مقدسه سرزمين عراق بود.

براى زيارت اين دو امام ـ همان طور كه در روايات آمده ـ بعضى غسل زيارت نمودند و با آرامش و تواضع وصف ناپذير به طرف داخل حرم به راه افتادند. همگى در جلوى درب باب القبله ايستادند و اذن دخول خواندند. زائران با نگاه هاى پرمعنا به درب ورودى و ضريح مقدس, صورت و لب هاى خويش را متبرك مى كردند و برآن بوسه مى زدند.

زائران با قرائت زيارت نامه مستند و زيبا, پيمان و عهدخويش را با دو پيشواى خود برقرار مى كردند و از آن دو سرور خود تقاضاى عاقبت به خيرى, آزادى از آتش جهنم, بهره بيش تر از اين زيارت كوتاه, درخواست شفاعت در روز قيامت, استمرار ولايت و محبت و دوستى آنان و پدران بزرگوارشان را داشتند و نيز نفرت و بيزارى و انزجار خود را از دشمنانشان اعلان مى نمودند و از همه بالاتر, فرج فرزند برومند امام عسكرى(ع), حجه بن الحسن(عج) كه نجات بخش همه انسان هاى دربند و حمايت كننده همه آزادگان جهان است, را درخواست داشتند.

زائران نيايش فراوان كردند و خواسته هاى خويش را با دو امام معصوم(عليهما السلام) در ميان گذاشتند. بعد براى امام على النقى(ع) و امام حسن عسكرى(ع) دو ركعت نماز خواندند و به آن دو بزرگوار هديه نمودند. بعد هم جملات ذيل را جهت وداع قرائت نمودند:

«السلام عليكما يا ولى الله إستودعكماالله و إقرء عليكما السلام آمنا بالله و بالرسول وارزقنى العود اليهما و احشرنى معهما و مع آبائهماالطاهرين و القائم الحجه من ذريتهما يا إرحم الراحمين.»

سرداب غيبت
جايگاه مقدسى است كه در سمت راست ضريح امام هادى و امام عسكرى(عليهما السلام), خارج حرم و داخل صحن واقع شده است, كه به هنگام ورود به صحن, در سمت چپ مى باشد و با ضريح آن دو امام همام نزديك به 15 متر فاصله دارد. اين سرداب محوطه كوچكى است كه از سطح زمين 2/5 متر پايين تر است و داراى محوطه اى مستطيل شكل به ابعاد 3*5 مى باشد و نيز اطاق كوچكى در سمت چپ دارد. سرداب داراى گنبدى آجرى است و روى آن با كاشى هاى آبى رنگ قديمى پوشيده شده است. اين كاشى كارىها و بعضى از كتيبه هاى آن مربوط به قرن هفتم است.

سرداب غيبت داراى معنويتى خاص است; زيرا سه امام معصوم عليهم السلام در آن جا با خدا عبادت و نيايش هاى شبانه روزى داشته اند؛ بعد هم امام عصر ـ عجل الله تعالى فرجه الشريف ـ از آن جا غيبت خودشان را آغاز نمود. از اين رو علما, بزرگان و شخصيت هاى اسلامى كه به زيارت امام دهم و يازدهم موفق گرديده اند, از رفتن به سرداب غيبت و زيارت آن مكان غفلت نورزيده اند, بلكه پس از اذن دخول, با توجهى خاص به آن بقعه مباركه وارد شدند و به امام عصر(ع) درود و سلام فرستادند و به نيايش پرداخته اند. آنان دو ركعت نماز مى خواندند و به امام زمان خويش هديه مى نمودند.

ما پس از زيارت امام هادى و امام عسكرى(عليهما السلام), طلب رحمت براى حكيمه و نرجس خاتون و درخواست شادى ارواح طيبه شهداى انقلاب اسلامى و علو درجه براى امام خمينى(ره) از حرم خارج شديم و به سوى سرداب غيبت حركت كرديم. از آن جا كه كارگران داخل محوطه سرداب مشغول تعميرات بودند, مانع ورود زائران شدند. بيرون سرداب غيبت ايستاديم و براى فرج امام زمان(عج) و سلامتى و موفقيت رهبر معظم انقلاب اسلامى, حضرت آيه الله خامنه اى و ديگر مراجع تقليد دعا كرديم.

گرچه زيارت «آل يس» مناسبت ترين زيارت است و مى توان از طريق آن جملات مستند و مإثور با امام زمان(ع) نيايش كرد و ارتباط قلبى برقرار نمود, لكن كمبود وقت سبب شد كه به دو دعاى معروف و مشهور اكتفا گردد. ابتدا دعايى كه امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) درباره حضرت مهدى(عج) فرمودند, خوانده شد:

«اللهم كن لوليك الحجه بن الحسن صلواتك عليه و على آباءه فى هذه الساعه و فى كل ساعه وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتى تسكنه إرضك طوعا و تمتعه (تمكنه) فيها طويلا»(8)

پروردگارا! براى وليت «حجه بن الحسن» ـ كه درودهايت بر او وبرپدرانش دراين ساعت و در هر ساعتى باد.ـ سرپرست, نگهدار, پيشوا, ياور, راهنما و ديده بان باش تا او را در زمين خودت با رغبت, اسكان دهى تا از وجودش براى مدت طولانى بهره بردارى گردد.

بعد هم دعاى زيباى فرج را دسته جمعى خوانديم.
«اللهم عظم البلاء و برح الخفاء وانكشف الغطاء وانقطع الرجاء و ضاقت الارض و منعت السماء و انت المستعان و اليك المشتكى و عليك المعول فى الشدة و الرخاء اللهم صل على محمد و آل محمد اولى الامر الذين فرضت علينا طاعتهم وعرفتنا بذلك منزلتهم ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا قريبا كلمح البصر او هو اقرب يا محمد يا على يا على يا محمد اكفيانى فانكما كافياى و انصرانى فانكما ناصراى يامولانا يا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث ادركنى ادركنى ادركنى الساعة الساعة الساعة العجل العجل العجل يا ارحم الراحمين بحق محمد و آله الطاهرين.»(9)

بارخدايا! گرفتارى بزرگ شد، حقايق آشكارگرديد، پرده كنار رفت، اميد قطع گرديد، زمين با همه وسعتش تنگ شد و آسمان از باريدن بخل ورزيد. بارخدايا! توئى يارى كننده و بازگشت شكايت ها به توست و در سختى ها و راحتى ها تكيه گاه توئى. پروردگارا! درود و رحمت بفرست بر محمد و آل محمد صاحبان امرى كه اطاعتشان را برما واجب كردى و مقامشان را برما شناساندى پس گشايش ده برما بحق آنان گشايشى نزديك همچون چشم بهم زدن و يا نزديك تر. اى محمد, اى على, اى على و اى محمد! كفايت كنيد مرا؛ زيرا شما كفايت كننده ايد و يارى دهيد مرا؛ زيرا شما يارى دهنده ايد.

اى مولاى ما، اى صاحب الزمان! بفريادرس به فريادرس به فريادرس؛ مرا درياب مرادرياب, مرادرياب, هم اكنون, هم اكنون, هم اكنون, با شتاب, با شتاب, با شتاب. اى مهربان ترين مهربانها به حق محمد و إهل بيت پاك او.

بعد از ظهر روز 13/11/78 ه .ش. به سوى بغداد برگشتيم. در ميان راه, حرم امام زاده سيد محمد, فرزند امام هادى(ع) ـ كه برادر بزرگ تر امام عسكرى(ع) است.ـ را زيارت نموديم و براى نماز مغرب و عشإ توفيق زيارت مجدد كاظمين شريفين را پيدا كرديم. روز بعد, قبل از اذان صبح, مشرف به زيارت گرديديم و نماز صبح را در نزديكى ضريح آن دو امام همام برگزار نموديم و بعد از زيارت وداع و درخواست زيارت مجدد, با اشك ريزان و قلبى محزون از آن جا خارج شديم.

پى نوشتها:
1 ـ وسائل الشيعه, ج 14, ص 449.
2 ـ چهار مرحله رؤياهاى تكان دهنده به مدت 2 سال در زمان هاى ارزشمند و حساس, همانند شب هاى قدر براى رفتن و تشرف به زيارت عتبات مقدسه, به ما توجه داد كه زيارت آن پيشوايان ـ عليهم السلام ـ به يك نوع پاكسازى جسمى و طهارت روح نياز دارد.
3 ـ سرپل ذهاب تا مرز خسروى نزديك به 30 كيلومتر فاصله دارد.
4 ـ وى از ياران خاص امام هادى و امام عسكرى ـ عليهماالسلام بود و به زيارت صاحب الزمان(عج) موفق گرديد. احمد ابن اسحاق را «شيخ قميين» مى نامند. بعضى او را از اصحاب امام جواد(ع) نيز دانسته اند. (ر.ك: معجم رجال الحديث, آيت الله خوئى, ج 2, ص 48.)
5 ـ كافى, ج 3, ص 323, ح 10 و تهذيب الاحكام, ج 2, ص 300, ح 5, ب 13.
6 ـ بحارالانوار, ج 102, ص 16, ح 10.
7 ـ از بزرگ ترين گنبدهاى جهان است. اين گنبد در سال 1200 ه .ق. بر روى گنبد سابق آن ـ كه در سال 363 ه . توسط ناصرالدوله حمدانى ساخته شد.ـ بنا شده است. محيط بالاى آن 68 متر مى باشد و 72 هزار كاشى طلا در آن به كار رفته است.
8 ـ تهذيب الاحكام, ج 3, ص 102, ح 37, ب 13.
9 ـ بحارالانوار, ج 102, ص 119, ح 2, ب 7.