آیینه زهرا(س) زینب کبری

8 فوریه 2008

فرهنگ کوثر – شماره هجده
پنجم جمادى الاولى سال پنجم و یا ششم هجرت، پرثمرترین میوه شجاعت و بردبارى، عفت و پاکدامنى در مدینه منوره ظاهر گشت. (۱) او مظهر عواطف و احساسات پاک و ثمره وجودى دو دریاى مواج و خروشان نبوت و امامت گشت و بیت علوى را نورانیتى دیگر بخشید و سومین اثر زیباى «مرج البحرین یلتقیان‏» (۲) شد. به طورى که به انسانهاى شرافتمند جهان، افتخار دیگرى دارد. قدومش بر همگان مبارک و راهش پر رهرو باد.

خواهى که شوى با خبر از رتبه او / بابش على عالى و مامش زهراست

زینب در گرانبهاى نبوى و علوى است. لحظه‏اى که پا به عرصه وجود گذاشت، جهت جلوه بیشتر درخشش روحانى وجودیش در برابر همه ستمگریها و تاریکیهاى تاریخ نسبت‏به معنویات، پنج تن آل‏عبا دست ‏به تربیت و پرورش وى یازیدند و او را مورد توجه قرار دادند، از این رو زینب بعد از مادرش، مظهر وجودى پیامبر، على، فاطمه، حسن و حسین گردید، و به حق وى را زینب یعنى زینت پدر نامیدند.

نامگذارى
عقیله بنى‏هاشم آنگاه که پا به عرصه وجود گذاشت و در منزل وحى در کنار پنج تن قرار گرفت. مادرش فاطمه اطهر علیها السلام رو به شوهرش على بن ابى‏طالب(ع) کرد و از او خواست تا نام زیبایى را برایش انتخاب کند. آن حضرت فرمود: «در این امر مهم، بر پیامبر خدا پیشى نخواهم گرفت. باید مقدارى تحمل کنیم تا آن وجود نازنین از سفر برگردد».

چون رسول خدا از سفر بازگشت، آن دو نامگذارى اولین فرزند دختر خویش را بر عهده آن حضرت گذاشتند. آن بزرگوار کمى تامل نمود، در آن هنگام جبرئیل نازل شد و سلام و درود حضرت حق را بر وى ابلاغ کرد و سپس گفت: «نام این نوزاد را زینب بگذار، زیرا خداوند این نام را برگزید و آن را انتخاب کرد». بعد هم پیش‏گوییهایى را نسبت‏به حوادث و قضایاى آینده آن سلاله پاک بیان داشت. (۳)

زینب علیها السلام ، دختر امیرالمؤمین، را زینب کبرى نامیده‏اند تا از دیگر زینب‏ها، همچون زینب بنت محمد، جدا گردد و نیز او را صدیقه صغرى گفته‏اند تا از مادرش صدیقه کبرى علیها السلام جدا گردد.

القاب زینب
عظمت و قدرت روحى دختر امیرالمؤمنین در میدان‏هاى مختلف سبب گردید که او همچون استوانه محکمى باشد که بخش سنگینى از بار امامت و زعامت پدر و دو برادرش را بر دوش کشد.

محدثان و مورخان براى آن حضرت القاب گوناگونى را ذکر کرده‏اند که هر کدام نشانگر قوت موضعگیرى آن بانوى بزرگوار در برابر حوادث و رویدادهاى مختلف است، همانند تحمل رحلت پیامبر گرامى اسلام، شهادت صدیقه طاهره در دوران خردسالى، شهادت امیرالمؤمنان در محراب کوفه، تحمل شهادت امام مجتبى و از همه بالاتر واقعه پرحماسه و خونین کربلا که در کمتر از نصف روز شاهد به خون غلطیدن امام زمان خویش، حسین بن على بن ابى‏طالب، گردید و همراه او نزدیک به‏۱۷ نفر از نزدیکترین افرادش، همچون فرزند و فرزندان برادر و یا خواهر بودند.

برخى از القاب زیباى آن بانوى مکرمه در روایات مستند آمده و برخى هم برخواسته از صفات عالیه و فضایل بیشمار آن حضرت است.

زینب کبرى از نگاه اهل سنت
دانشمندان و نویسندگان و جامعه اهل سنت زینب کبرى را عزیز و گرامى مى‏دارند و با تمام وجود در برابر شخصیت آن حضرت کرنش مى‏نمایند و اعتقاد درونى خویش و خضوع و خشوع خود را بر زبان و قلم اظهار مى‏کنند. از تاریخ درخشان و سراسر شورآفرین زندگى این بانوى سترگ و قهرمان، نزدیک به ۱۳۵۲ سال مى‏گذرد و طبق پژوهشى که انجام گرفته بیش از یکصد و هفتاد کتاب مستقل (۴) و صدها مقاله نوشته شده است.

اساس این امر دو مطلب ذیل مى‏تواند باشد:
اول: زینب کبرى تربیت‏یافته بیت رسالت و نبوت و آیینه تمام‏نماى عفت فاطمى و اصالت محمدى و شجاعت علوى است. او دختر امیرمؤمنان و خلیفه رسول خداست و نواده پیامبر بوده، رسول گرامى اسلام او را تکریم نموده و بر او ارج نهاده، سخن و کلام او را مى‏شنیده و بر آن تحلیل داشته است.

در روایات آمده: آخرین روزهاى عمر پیامبر که زینب کبرى حدود ۵ سال داشت‏خدمت آن حضرت آمد. عرض کرد: «جد بزرگوار دیشب در عالم خواب دیدم که تندباد سیاهى همه جا را فرا گرفت ‏به طورى که همه جا تاریک شد و آن باد تند مرا نیز جابجا نمود. خود را به درخت تنومندى رساندم و پناهنده شدم. فاصله‏اى نشد که آن درخت نیز از جا کنده شد و بر زمین افتاد. من به یکى از شاخه‏هاى قوى آن درخت متمسک شدم که او هم قطع گردید. دوباره شاخه قوى دیگرى را گرفتم که آن تندباد او را هم شکست. از خواب بیدار شدم‏». رسول خدا سخنان زینب را شنید و اشک‏هاى مبارکش جارى شد. بعد فرمود: آنچه را در خواب دیده‏اى واقعیتى است که آن را توضیح مى‏دهم. سپس فرمود: «آن درخت‏بزرگى را که بدان تکیه کرده بودى، جد توست و بعد هم شاخه قوى بزرگ مادرت، فاطمه زهرا، است و شاخه بزرگ دیگر پدرت، على بن ابى‏ط‏الب، است و دو شاخه بعد از آن حسن و حسین مى‏باشد. با فقدان من و اینان دنیا را ظلمت و ستم فرا خواهد گرفت (و بعد از شهادت فرزندم حسین) عزا و ماتم و حزن همه را فرا خواهد گرفت.»

تحلیل پیامبر خدا بر رؤیاى زینب کبرى نواده خویش و متاثر گشتن به هنگام استماع سخنان دخترى پنج‏ساله چیزى جز عزت نهادن و گرامى داشتن آن کریمه نخواهد بود.

دوم: شخصیت ذاتى زینب کبرى از بدو تولد تا لحظه رحلت عامل دیگرى بوده که زندگى سراسر افتخار این بانو را از دیگر بانوان جدا ساخته است و در همه فراز و نشیب‏ها فطرت خداشناسى و اوصاف رحمانى در وجودش تبلور یافته است و از این رو در صبر و مقاومت، پاکدامنى و عفاف، پشتکار و ایمان، زهد و پارسایى و … زبانزد خاص و عام گردیده است. اینک از باب ذکر نمونه سخنان بعضى از شخصیت‏هاى اهل قلم جامعه اهل سنت را مى‏آوریم:

الف) جلال ‏الدین سیوطى در رساله «زینبیه‏» خویش مى‏نویسد: «زینب در زمان جدش رسول خدا پا به عرصه جهان گشود و در دامن وى پرورش یافت. او هوشمندى توانا و دوراندیش و داراى قلبى پرقوت و پرصلابت‏بود». سپس مى‏افزاید: حسن بن على هشت‏سال قبل از رحلت پیامبر خدا و حسین بن على هفت‏سال قبل از آن و زینب کبرى نیز پنج‏ سال قبل از رحلت آن بزرگوار به دنیا آمده‏اند، پس زینب پنج‏سال از عمر خویش را در کنار پیامبر خدا گذرانده و تربیت‏یافته است‏».

ب) شیخ عزالدین معروف به ابن اثیر جزرى مى‏نویسد: «زینب دختر على بن ابى‏طالب، مادرش فاطمه دختر رسول خدا بود. او در زمان پیامبر خدا بدنیا آمد و مقدارى از زندگى آن حضرت را درک نمود. زینب تنها خانم متفکر و دانشمندى بود که از قوت فکر بالایى برخوردار بود. پدرش وى را به ازدواج عبدالله بن جعفر درآورد خداوند به وى فرزندانى عنایت کرد که نام آنان على، عون اکبر، عباس، محمد و ام‏کلثوم بوده است. او در واقعه کربلا همراه برادرش حسین بن على بود. بعد از شهادتش بهمراه قافله روانه شام گشت و در برابر یزید بن معاویه خطبه‏اى شیوا و پرمعنى ایراد کرد که در کتابهاى تاریخى ذکر شده. ایراد آن خطبه درایت و عقل و اندیشه و قدرت بالاى قلبى وى را مى‏رساند.» (۶)

ج) استاد محمد فرید وجدى: «زینب، دختر على بن ابى‏طالب، از جمله زنان بافضیلت و بزرگوارى است که دوراندیشى و فکر با عظمتى داشت. او همراه برادرش حسین بن على در واقعه کربلا حضور داشت‏به امر یزید بن معاویه آن خانم را به همراه دیگر اسراء به شام و شهرهاى مختلف بردند که در شام زینب کبرى در برابر یزید خطبه‏اى غراء خواند.» (۷)

د) محمد غالب شافعى مصرى: او که از نویسندگان مقتدر مصرى است در مجله «الاسلام‏» سال اول شماره‏۲۷ علاقه و عشق خود را به زینب چنین مى‏نگارد:
«یکى از بزرگترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از بهترین بانوان طاهره که داراى روحى بزرگ و مقام تقوى و آیینه سر تا پا نماى رسالت و ولایت‏بوده، حضرت سیده زینب دختر على بن ابى‏طالب مى‏باشد که به نحو کامل او را تربیت کرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سیراب گشته بود. به حدى که در فصاحت و بلاغت‏یکى از آیات بزرگ الهى گردید و در حلم و کرم و بینایى و بصیرت و تدبیر کارها در میان خاندان بنى‏هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را جمع کرده بود. شبها در حال عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوى و پرهیزگارى معروف بود.» (۸)

به راز و نیاز و به سوز و گداز / تو گویى که زهرا بود در نماز

پى‏نوشتها:
۱- ریاحین الشریعه، ج‏۳، ص‏۳۳; زینب کبرى در پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرت به دنیا آمد، بعضى ولادت آن حضرت را اوائل شعبان سال پنجم هجرت و بعضى ماه رمضان و یا اواخر ربیع‏الثانى همان سال دانسته‏اند. (که به طور معمول مرجح خاصى براى اقوال فوق وجود ندارد).
۲- تفسیر نورالثقلین، الهویزى، ج‏۵، ص‏۱۹۱، ح‏۱۷; مناقب، ابن‏آشوب، ج‏۳، ص‏۳۱۹٫
۳- زینب الکبرى، علامه جعفر نقدى، ص‏۱۷ -۱۶٫
۴- فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفى، ج‏۲، ص‏۶۳۶-۶۳۷٫
۵- مجله آیینه پژوهش، سال سوم (۱۳۷۱)، شماره‏هاى ۱۵ – ۱۴، ص‏۱۶۰ – ۱۵۴٫
۶- زینب الکبرى، علامه جعفر نقدى، ص‏۱۹ – ۱۸٫
۷- اسدالغابه فى معرفه الصحابه، ابن اثیر، ج‏۷، شماره ۶۹۶۱٫
۸- دائره معارف القرن العشرین، ج‏۴، ص‏۷۹۶ – ۷۹۵٫