سفرنامه کربلا (بخش سوم)

9 فوریه 2008

فرهنگ کوثر – شماره چهل و پنج

ثواب زیارت امام حسین(ع)
ابان بن تغلب مى گوید: در محضر امام صادق(ع) نشسته بودم، حضرت پرسید: «متى عهدک بقبرالحسین(ع)»؛ چه زمانى قبر حسین(ع) را زیارت کردى؟ گفتم: یابن رسول الله! سوگند به خدا که مدت هاست آن حضرت را زیارت نکرده ام. حضرت به نشانه تعجب فرمود: «سبحان ربى العظیم و انت من رؤساء الشیعه»؛ پناه مى برم به پروردگار بزرگ! تو زیارت امام حسین(ع) را ترک کرده اى و حال آن که از بزرگان شیعه محسوب مى شوى؟!

 سپس فرمود: هرکس امام حسین(ع) را زیارت کند، در نامه عملش براى هرگامى که برداشته است، حسنه و ثوابى را مى نویسد و گناهى را محو خواهد کرد و گناهان گذشته و آینده او را مى آمرزد. بعد رو به ابان بن تغلب فرمود: «لقد قتل الحسین(ع) فهبط على قبره سبعون الف ملک شعث غبر یبکون علیه و ینوحون علیه الى یوم القیامه»؛ آن گاه که حسین(ع) به شهادت رسید و در راه خدا کشته شد، هفتاد هزار فرشته بر سر قبرش فرودآمدند، در حالى که غمگین و غبارآلود بودند. آن ها بر حسین(ع) گریه مى کنند و تا روز قیامت نوحه سرایى خواهند کرد.(۱)

حرم اباعبدالله الحسین(ع)
نزدیک غروب آفتاب روز شنبه ۱۶/۱۱/۱۳۷۸ به سوى حرم سالار شهیدان، حسین بن على بن ابى طالب(ع) حرکت کردیم. نگاه هاى مشتاقان حسینى به در و دیوار، گنبد، پرچم خون رنگ و فضاى ملکوتى بیرونى حرم، رؤیایى بود. هر کسى خود را در بهشت رضوان حضرت حق مى دید.

سرزمین تفدیده معرکه نینوا خود را معرفى مى کرد. تلاش مجاهدان نستوه و گام هاى پرصلابت نیروهاى پیاده نظام آن حادثه غم انگیز متصور مى گشت. حرکت اسبان سواره نظام آن اردوگاه کوچک در برابر دژخیمان تا دندان مسلح را چشم دل مى دید.

رجزهاى ژرف پیاده نظامان خردسال حادثه کربلا در گوش دل طنین انداز بود و چگونه فدایى شدن را به انسان متعهد مى آموخت. صداى أهلا و سهلا از سوى گوشواره عرش الهى و دیگر شاهدان افتخار آفرین همیشه تاریخ به گوش دل شنیده مى شد و به زائران شوق و رغبتى دیگر مى بخشید. عشق حسینى همه چند روز سفرمان را تحت الشعاع خود قرار داده بود.

نمى دانم برما و دیگر افراد چه گذشت. ناگاه خود را در اطراف حرم سالار شهیدان و دیگر شهداى گرانقدر معرکه کربلا دیدیم. سرگردان و متحیر بودیم و نمى دانستیم از کدام درب وارد صحن باصفا و شریف امام شهیدان بشویم. بعضى باب القبله را پیشنهاد مى کردند، بعضى درب ناحیه شرقى را و بعضى هم درب دیگر! ناگاه چشم زائران به باب الفرات افتاد. آنان به یاد تشنگى و عطشى که سالار شهیدان و دیگر شهداى کربلا چشیده بودند، بى اختیار به سوى باب الفرات حرکت کردند. سطح صحن حرم نزدیک به دو متر پایین تر از سطح خیابان بود و چند پله داشت. همگى با سلام و صلوات برحسین(ع) و یارانش به درون صحن رفتیم. زائران با همان حالت زیباى معنوى و روحى که همراه با گریه، ضجه و ناله بود، از صحن عبور کردند و در جلو ایوان باب القبله حرم ایستادند و مشغول خواندن اذن دخول به صورت دسته جمعى شدند.

ورود به حرم امام حسین(ع)
عشق و علاقه غیر قابل توصیفى سرتا پاى وجود همه زائران را فرا گرفته بود. اشک شوق دیدار ضریح سالار شهیدان بر روى چشم حلقه زد و همانند دو نهر کوچک برگونه هایشان جارى گشت. نور ثاراللهى آن ضریح و مرقد منور همه اطراف را روشنایى زیادى بخشیده بود و تشعشعش همه آنچه را که در کنار و گوشه بود، تحت الشعاع خویش قرار داده بود.

زائر عارف از عمق جان خود فریاد بر مى آورد:

السلام علیک یا نور الله فى ظلمات الارض;(۲) درود برتو! اى نور خدا در تاریکى هاى زمین.

السلام منى الیک و التحیه مع عظیم الرزیه کنت نورا فى الاصلاب الشامخه و نورا فی ظلمات الارض و نورا فى الهواء و نورا فى السماوات العلى کنت فیها نورا ساطعا لایطفى و انت الناطق بالهدى…(۳)
درود و سلام من بر تو، صاحب مصیبت بزرگ. تو نور هدایتگرى بودى که در پشت مردان با شخصیت قرار داشتى و نور نوربخشى در تاریکى هاى زمین و نور پردرخششى در آسمان هاى بلند و نور پرفروغى که همه جا را فراگرفته و خاموش شدنى نیست. تو گوینده اى هستى که به راه راست هدایت مى کنى.

داخل ضریح سیدالشهداء(ع)
زائران جذب ضریح منور آن حضرت شدند. هرکدام به شبکه اى از آن حصن الهى چنگ زدند و تمسک جستند؛ زیرا حبل الله المتین را در داخل آن ضریح شش گوشه نورانى دیدند.

در آن جا هفتاد هزار فرشته در رفت و آمد هستند و بر سالار شهیدان عزادارى و نوحه سرایى مى کنند.
آن جا تنها سرزمینى است که مى شود خاکش را ـ به مقدار نخودى ـ به نیت استشفاء تناول کرد و امراض صعب العلاج را مداوا نمود.(۴)

آن جا حرم امن الهى است. امام صادق(ع) فرمود: خداوند کربلا را حرم امن خویش انتخاب کرد. بعد اضافه کرد: موضع قبر الحسین بن على (صلوات الله علیهما) ـ منذ یوم دفن فیه ـ روضه من ریاض الجنه؛ مدفن امام حسین(ع) ـ از روزى که آن حضرت در آن جا دفن گردید.ـ باغى از باغ هاى بهشت برین است.(۵)

آن جا همانند مسجدالحرام و مسجدالنبى است، مسافر مى تواند نماز شکسته خویش را تمام بخواند.(۶) در آن مکان زیارت امام حسین(ع) ثواب ۲۰ حج و ۲۰ عمره را دارد.

زیارت آن حضرت در حائرالحسینى، در روز عرفه ثواب هزار حج و هزار عمره و اجر شرکت در هزار غزوه و جنگى را دارد که رهبرى آن را پیامبر(ص) و یا امام معصوم(ع) به عهده داشته باشد.(۷)

در داخل ضریح مبارک اباعبدالله الحسین(ع) دو فرزند گرامیش، على اکبر و على اصغر(علیهماالسلام) مدفونند.

بالاى سرمبارک امام حسین(ع)، بیرون ضریح سنگ قهوه اى رنگى است که رو به روى جایگاه مدفن سر آن حضرت است، در آن جا تجمع زیاد مى شد. بیش تر زائران سعى مى کردند در برابر سرمبارک دو رکعت نماز بخوانند و به آن حضرت هدیه کنند.

گرچه مورخان درباره محل دفن سرمبارک سیدالشهدا (ع) اختلاف نظر دارند. بعضى نوشته اند: امام زین العابدین(ع) سر امام حسین(ع) را به کربلا برگرداند و در نزدیکى جسد سیدالشهدا(ع) دفن کرد، همان جا که در حال حاضر زائران در برابرش نماز مى گزارند و زیارت مى خوانند.

در احادیث آمده است: یکى از شیعیان سر آن حضرت را از مرکز حکومت شام دزدید و به نجف آورد و در بالاى سر حضرت على(ع) دفن کرد. از این رو امام صادق(ع) چون به حرم جدش امیرمؤمنان(ع) رسید، بالاى سر دو رکعت نماز گزارد. سپس به فرزندش اسماعیل و جمعى که همراهش بودند، فرمود: سر مبارک اباعبدالله(ع) را در این مکان زیارت کنید.

بعضى گفتند: یابن رسول الله! مگر سرمبارک را به شام نبردند؟! حضرت قصه آن شیعه را نقل کرد و فرمود: آن مرد بعد از آن که سر را دزدید، در بالاى سرجدم، امیرمؤمنان(ع) و یا پشت شهر کوفه دفن نمود.(۸)

دورنماى داخل حرم سالار شهیدان(ع)
حرم سالار شهیدان، اباعبدالله الحسین(ع) از دوقسمت تشکیل مى گردد:

۱ ـ حائرالحسینى(۹):
قسمت عمده و مرکزى حرم امام حسین(ع) به شمار مى رود. از کف ضریح تا زیر گنبد ۱۵ متر ارتفاع دارد.(۱۰) در این بخش دو قسمت وجود دارد:

ضریح مقدس:
مدفن حسین بن على(علیهماالسلام) و دو فرزندش، على اکبر و على اصغر(علیهماالسلام) در داخل ضریح مقدس مى باشد.

مدفن شهدا:
در قسمت شرق ضریح (پایین پاى قبر سیدالشهدا(ع) در ناحیه جنوبى آن دیوارى است که پنجره نقره اى بر آن نصب گردیده است و نشانه حفره اى است که بیش تر شهداى کربلا به دست قبیله بنى اسد در آن جا دفن شدند.) بالاى آن دیوار بلند کتیبه اى است در قالب کاشى هاى آبى رنگ و نوشته هاى سفید که اسامى همه شهداى کربلا در آن جا نوشته شده است. (چه آن ها که درآن مکان شریف دفن شده اند و چه آنانى که توسط خویشاوندان خود از کربلا بیرون برده شدند و در روستاها دفن شدند، همانند عون بن عبدالله بن جعفر و حر بن یزید ریاحى.)

در این جا به ذکر اسامى آن شهیدان والامقام مى پردازیم:

۱) ـ على بن حسین بن على (الاکبر).
۲) ـ عبدالله الرضیع بن حسین بن على.
۳) ـ جعفربن على (عقیل) بن ابى طالب.
۴) ـ محمدالاصغر بن على بن ابى طالب.
۵) ـ قاسم بن الحسن بن على.
۶) ـ عبدالله بن الحسن بن على.
۷) ـ عبدالله بن على بن ابى طالب.
۸) ـ عثمان بن على بن ابى طالب.
۹) ـ ابراهیم بن الحسین الازدى.
۱۰) ـ ابوالحتوف العجلانى (ابوالحتوف بن الحارث العجلانى.)
۱۱) ـ ابوالشعثاء الکندى.
۱۲) ـ ابوبکر بن الحسن الزکى
۱۳) ـ ابوبکر بن على بن ابى طالب.
۱۴) ـ ابو ثماثه عمرالعائدى، (ابوثمامه الصائدى).
۱۵) ـ ادهم بن امیه العبدى.
۱۶) ـ الحارث بن امرؤالقیس.
۱۷) ـ الحجاج بن المسروق الجعفى.
۱۸) ـ الحر بن یزید الریاحى الیربوعى التمیمى.
۱۹) ـ الحرث بن نبهان (الحارث بن بنهان.)
۲۰) ـ الحلاس (الجلاس) بن عمرو الراسبى.
۲۱) ـ الخباب بن عامر (حباب بن عامر).
۲۲) ـ الضرغامه بن مالک الثعلبى.
۲۳) ـ القاسم بن حبیب الازدى.
۲۴) ـ الموقع بن ثمام (ثمامه) الاسدى.
۲۵) ـ الهفاف بن المهند الراسبى.
۲۶) ـ ام وهب بنت عبد (النمریه).
۲۷) ـ امیه بن سعد الطائى.
۲۸) ـ انیس بن معقل الاصجعى.
۲۹) ـ اسلم بن عمرو الترکى (غلام ابى عبدالله(ع)).
۳۰) ـ انس بن الحارث الکاهلى.
۳۱) ـ بریر بن خضر الهمدانى (بریر بن حضیر الهمدانى).
۳۲) ـ بشربن عمرو الحضرمى.
۳۳) ـ بکربن حى التمیمى.
۳۴) ـ جابربن الحجاج.
۳۵) ـ جبله بن على الشیبانى
۳۶) ـ جعفر بن عقیل بن ابى طالب.
۳۷) ـ جناده (جابر) بن الحارث السلمانى.
۳۸) ـ جندب بن حجیر الکندى.
۳۹) ـ جنده (الجناده) بن کعب الانصارى.
۴۰) ـ جون بن حوى (غلام ابى ذر).
۴۱) ـ جوین بن مالک التمیمى.
۴۲) ـ حبشى بن قیس (بن سلمه) النهمى.
۴۳) ـ حبیب بن مظاهر.
۴۴) ـ حجاج بن زید السعدى.
۴۵) ـ حنظله بن أسعد الشامى.
۴۶) ـ حنظله بن عمرو الشیبانى.
۴۷) ـ خالد بن عمرو بن خالد.
۴۸) ـ رافع بن عبدالله الاسدى. (رافع بن عبیدالله).
۴۹) ـ زاهر بن عمر الکندى (زاهر غلام عمر بن الحمق)
۵۰) ـ زهیر بن القین البجلى، (زهیر بن القیم البجلى).
۵۱) ـ زهیر بن سلیم الاسدى.
۵۲) ـ زیاد بن ابوعمره.
۵۳) ـ زیاد بن غریب الصائدى.
۵۴) ـ زید بن معقل الجعفى.
۵۵) ـ سالم بن عمرو الکلبى.
۵۶) ـ سالم مولى عامر.
۵۷) ـ سعد بن الحارث الانصارى.
۵۸) ـ سعد بن الحرث الخزاعى (غلام على بن ابى طالب(ع)).
۵۹) ـ سعد بن عبدالله الحنفى.
۶۰) ـ سعد بن عبدالله (سعید بن عبدالله).
۶۱) ـ سلمان (سلیمان) بن مضارب الجبلى.
۶۲) ـ سلیمان بن رزین.
۶۳) ـ سوار بن منعم النهتمى.
۶۴) ـ سوید بن عمرو الحشمعمى.
۶۵) ـ سیف بن الحارث الجابرى.
۶۶) ـ سیف بن مالک العبدى.
۶۷) ـ شبیب بن عبدالله النهشلى.
۶۸) ـ شبیب مولى الحارث الهمدانى.
۶۹) ـ شعبه بن حنظله التمیمى.
۷۰) ـ شوزه (شوزب) مولى شاکر بن عبدالله الهمدانى.
۷۱) ـ عائد بن مجمع العائدى.
۷۲) ـ عابس بن شبیب الشاکرى.
۷۳) ـ عامر بن مسلم العبدى.
۷۴) ـ عباد بن مهاجر.
۷۵) ـ عبدالاعلى بن یزید الکلبى.
۷۶) ـ عبدالرحمان الیزنى.
۷۷) ـ عبدالرحمان بن عبدالله بن الکدر الارحبى.
۷۸) ـ عبدالرحمان بن عبد ربه الانصارى الخزرجى.
۷۹) ـ عبدالرحمان بن عروه (عرره) الغفارى.
۸۰) ـ عبدالرحمان بن عقیل.
۸۱) ـ عبدالرحمان بن مسعود التمیمى.
۸۲) ـ عبدالله بن البشیر (بشر) الخشعمى.
۸۳) ـ عبدالله بن عروه (عرزه) الغفارى.
۸۴) ـ عبدالله بن عمر الکلبى.
۸۵) ـ عبدالله بن مسلم بن عقیل.
۸۶) ـ عبدالله بن یقطر.
۸۷) ـ عبد (عبدالله) بن یزید العبدى.
۸۸) ـ عبید (عبیدالله) بن یزید العبدى.
۸۹) ـ عقبه بن الصلد (الصلت) الجهینى.
۹۰) ـ على بن عقیل بن ابى طالب.
۹۱) ـ عمار بن ابى سلامه الدالانى.
۹۱) ـ عمار (بن الصلخب) الدالالى.
۹۲) ـ عمار (عامر) بن حسان الطائى.
۹۳) ـ عمر بن خالد الازدى.
۹۴) ـ عمر بن کعب الاشجعى.
۹۵) ـ عمرو بن جناده الانصارى.
۹۶) ـ عمرو بن جندب الحضرمى.
۹۷) ـ عمرو بن خالد العیداوى (الصیداوى).
۹۸) ـ عمرو بن ضبیعه الضبیعى.
۹۹) ـ عمرو بن قرظه الانصارى.
۱۰۰) ـ عمرو بن مطاع الجعفى.
۱۰۱) ـ عمیرو بن عبدالله (عمرو بن عبدالله جندعى).
۱۰۲) ـ عون بن عبدالله بن جعفر.
۱۰۳) ـ قارب بن عبدالله الدائلى.
۱۰۴) ـ قاصد (قاسط) بن زهیر الثعلبى.
۱۰۵) ـ قره بن أبى قره الغفارى.
۱۰۶) ـ قعنب بن عمرو النمرى.
۱۰۷) ـ قیس بن مسلم (مسهر) الصیداوى.
۱۰۸) ـ کان بن عتق (کنانه بن عتیق) الثعلبى.
۱۰۹) ـ کردوس بن زهیر الثعلبى.
۱۱۰) ـ مالک بن عبد (عبدالله) بن السریح.
۱۱۱) ـ مجمع بن زیاد الجهنى.
۱۱۲) ـ مجمع بن عبدالله العائدى.
۱۱۳) ـ محمد بن ابى سعید الاحول بن عقیل.
۱۱۴) ـ محمد بن سعد بن عقیل.
۱۱۵) ـ محمد بن عبدالله بن جعفر بن ابى طالب.
۱۱۶) ـ مسعود بن الحجاج التمیمى.
۱۱۷) ـ مسلم بن عقیل.
۱۱۸) ـ مسلم بن عوسجه الاسدى.
۱۱۹) ـ مسلم بن کثیر الاسدى.
۱۲۰) ـ مسلم مولى الحسین (غلام).
۱۲۱) ـ مقسط بن زهیر الثعلبى.
۱۲۲) ـ منجح بن سهم.
۱۲۳) ـ نافع بن هلال الحلمى (الجملى).
۱۲۴) ـ نصر بن إبى عمرو الراسبى.
۱۲۵) ـ نصر بن أبى نیرز (نیزر).
۱۲۶) ـ نعمان بن عمرو الراسبى.
۱۲۷) ـ نعیم بن عجلان الانصارى.
۱۲۸) ـ واضح مولى الحارث السلمانى.
۱۲۹) ـ وهب بن عبدالله بن حباب الکلبى.
۱۳۰) ـ هانى بن عروه المرادى.
۱۳۱) ـ یحیى بن مسلم (سلیم) المازنى.
۱۳۲) ـ یحیى بن هانب العروه.
۱۳۳) ـ یزید بن الحصین الهمدانى المثرفى.
۱۳۴) ـ یزید بن زیاد بن مهطر الکندى.
۱۳۵) ـ یزید بن شبیط (ثبیط، نبیت) العبدى.
۱۳۶) ـ یزید بن مغفل الجعفى.

اسامى فوق مجموع آنانى هستند که در رکاب سالار شهیدان(ع) به فیض شهادت رسیدند; گرچه ۶ نفر از آن ها به نام هاى مسلم بن عقیل، هانى بن عروه، عبدالاعلى بن یزید الکلبى، عبدالله بن یقطر، عماره بن صلخب ازدى و قیس بن مسهر الصیداوى قبل از روز عاشورا به شهادت رسیدند.

مورخان و محدثان شیعه و اهل سنت در مورد شمار یاران امام حسین(ع) نظرهاى متفاوتى دارند.

۱ـ مسعودى در مروج الذهب مى نویسد: همراه اباعبدالله الحسین(ع) ۵۰۰ نفر سواره نظام و ۱۰۰ نفر پیاده نظام بود.(۱۱)

۲ ـ امام باقر(ع) فرمود: سواره نظام همراه اباعبدالله(ع) ۱۴۵ نفر و پیاده نظام ۱۰۰ نفر بودند.(۱۲)

۳ ـ طبرى مى نویسد: قریب به ۱۰۰ نفر پیاده نظام بودند. روایت خوارزمى آن را توضیح مى دهد: ۳۲ نفر سواره و ۴۰ نفر پیاده بودند. در روایت دیگرى پیادگان را ۸۲ نفر مى داند.(۱۳)

۴ ـ ابومخنف، ابوحنیفه دینورى و سیدمحسن جبل عاملى مى نویسند: ۳۲ نفر سواره و ۴۰ نفر پیاده بودند. نیز آمده است: ۱۳۶ نفر بودند، که ۱۰۶ نفر آن ها از مردم عادى و ۳۰ نفر از اهل بیت عصمت و بنى هاشم بودند.(۱۴)

دست یابى به آمار دقیق شهیدان کربلا بسیار سخت است و از این جهت تعداد آنانى که در رکاب حسین بن على(ع) در روز عاشورا و یا چند روز قبل از آن یا بعد از آن به فیض شهادت رسیدند، مشخص و معلوم نیست.

۲ ـ رواق هاى اطراف ضریح
در اطراف ضریح امام حسین(ع) چهار رواق بزرگ وجود دارد که گرداگر مدفن آن حضرت و سایر شهدا را فرا گرفته است. مى توان از هریک نمایى کلى ارائه نمود:

الف: رواق رو به قبله حرم که در سمت جنوب غربى و باب القبله حرم واقع شده است.

ضریح حبیب بن مظاهر(ره)
در سمت چپ درب ورودى قبله حرم، ضریح با عظمت و مرقد والاى شهید بزرگ معرکه نینوا، پیر غلام سالار شهیدان، «حبیب بن مظاهر اسدى کوفى» قرار دارد.

او کسى است که در کودکى پیامبر خدا(ص) را زیارت کرد و پیامبر(ص) پیشانى او را بوسید و در دامن پر مهر و محبت خود نشاند و از این که او با فرزندش، حسین بن على(علیهماالسلام) مشغول بازى بود، خرسند گردید و فرمود: «فأنا أحبه لحبه لولدى الحسین»؛ من او (حبیب) را دوست دارم; از آن جهت که او فرزندم، حسین را دوست دارد.(۱۵)

این صحابى بزرگ به هنگام حاکمیت امیرمؤمنان(ع) از افراد برجسته و مورد اعتماد امام على(ع) بود.

او از اعضاى «شرطه الخمیس» آن حضرت بود. وى رئیس قبیله بنى اسد بود و قبل از واقعه عاشورا، در کوفه براى یارى امام حسین(ع) عضوگیرى مى کرد و بیعت مى گرفت. قبل از عاشورا، امام حسین(ع) از او دعوت کرد و حبیب پذیرفت و فرماندهى جناح چپ سپاه را برعهده گرفت. او که نزدیک به ۷۵ سال داشت، بعد از اذان ظهر در رزمى نابرابر تعداد ۶۲ نفر از دشمن را به درک فرستاد و سپس به فیض شهادت رسید.(۱۶)

مزار زیباى او در ده مترى ضریح منور و باصفاى امام حسین(ع) قرار دارد. شاید این جدایى مرقد وى به خاطر عظمت و شناختى است که بنى اسد و اهل بیت(علیهم السلام) از وى داشتند و خواستند به هنگام ورود و خروج، براى او طلب رحمت و مغفرت بیش ترى شود.

قتلگاه
در قسمت نهایى سمت چپ رواق جنوب غربى (در امتداد آرامگاه حبیب بن مظاهر) درب کوچکى به طول و عرض ۱۹۰×۸۰ وجود دارد که داخل سالن باریکى واقع است. سپس اطاقى است که مساحت آن ۹ متر (۳×۳) بیش تر نبود. در جهت قبله دیوار آن برآمدگى وجود دارد که داراى دو پنجره نقره اى است. آن مکان شریف را «قتلگاه» مى نامند.

قتلگاه جایگاه عروج روح به ملکوت إعلى است. آن جا که اخلاص، عشق، توحید و یگانه پرستى جلوه مى کند و فنا شدن در حق تجسم مى یابد و وحدت حقیقى بین خالق معشوق و مخلوق عاشق تحقق مى یابد.

قتلگاه جایگاهى است که حسین بن على ابن ابى طالب(ع) در خون خود غوطه ور گشت و سپس به شهادت رسید. امام حسین(ع) بعد از آن که مبارزه تن به تن را با دشمن آغاز کرد، کسى نمى توانست در برابر فرزند حیدر کرار بایستد. سالار شهیدان مى خواست خودش را به فرات برساند. آنان همگى مانع آن حضرت شدند و بدن مبارک او را پر از جراحت کردند.

وارکاران شمشیر زن و تیراندازان وى را هدف قرار دادند. امام حسین(ع) در حالى که آنان را همچون ملخ بر روى زمین مى ریخت و ۷۲ جراحت کارى به بدن نازنینش را رسیده بود و خون از همه سو بیرون مى زد و بدنش را ضعیف کرده بود، فرمود:

«أعلى قتلى تجتمعون اما والله لاتقتلون بعدى عبدا من عبادالله اسخط علیکم تقتله منى و إیم الله انى لارجو ان یکرمنى الله بهوانکم ثم ینتقم لى منکم من حیث لاتشعرون.»
آیا براى کشتن من همگى دست به دست یک دیگر داده اید؟ آگاه باشید! سوگند به خدا! کشتن من براى شما به قدرى سنگین و گران درآید که با کشتن هیچ کس قیاس نشود. من امید واثق دارم در برابر جراحت هایى که شما بر من وارد کرده اید، خداوند کرامت و رحمتش را بر من عنایت فرماید و بعد انتقام این ستم بزرگ را از راه هایى که شما فکر آن را نمى کنید، از شماها بگیرد.(۱۷) لذا لقب «ثارالله» براى او همیشه صادق شد.

ابومخنف مى گوید: سپس امام حسین(ع) به مبارزه خویش ادامه داد تا این که در کنار قتلگاه توقف کوتاهى کرد. ناگاه سنگى برپیشانى مبارکش زدند، آن حضرت خواست با پیراهنش خون از پیشانى بزداید، ناگاه تیرى سه شعبه بر قلب مبارکش زدند که بر روى زمین افتاد. آن گاه با خدایش به نیایش پرداخت; «بسم الله و بالله و على مله رسول الله(ص)»؛ با استعانت به خدا و با تکیه بر او و سیره و راه و روش پیامبر خدا(ص).

آن گاه سر را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: «الهى انک تعلم انهم یقتلون رجلا لیس على وجه الارض ابن نبى غیره»؛ بار خدایا! تو مى دانى که اینان مردى را مى کشند که غیر از او بر روى زمین پسر دختر پیامبرى نیست. امام حسین(ع) تیر زهرآلود کشنده را از پشت خود بیرون کشید. همانند ناودان خون از بدن مبارکش بیرون مى زد.(۱۸) امام حسین(ع) بر زمین قتلگاه افتاد، دستش را از خونش پرکرد و به طرف آسمان پاشید و به خدایش هدیه نمود.

هلال بن نافع مى گوید: در آن لحظات ملکوتى و نورانى که کثرت جراحات سالار شهیدان را به خود مشغول کرده بود و از همه وابستگى هاى خلقى بریده و تمام وجودش درحضرت حق ـ جل و علاـ مجذوب گشته بود، فرمود:

«صبرا على قضائک یا رب لا اله سواک یا غیاث المستغیثین مالى رب سواک و لا معبود غیرک، صبرا على حکمک یا غیاث من لا غیاث له و یا دائما لا نفاد له یا محیى الموتى یا قائما على کل نفس بما کسبت، احکم بینى و بینهم و انت خیرالحاکمین»؛ بارخدایا! بر قضا و حکم تو صابرم. غیر تو خدایى نیست. اى فریادرس گرفتاران ناله کننده! پروردگار و معبودى غیر تو نیست. بردبارم برفرمانت! اى فریادرسى که غیر تو فریادرسى نیست. اى همیشه حاکمى که پایانى براى قدرتش نیست و اى زندگى بخش مردگان! اى ناظر برهر فرد و آنچه را که انجام مى دهد! تو خود قضاوت نما بین من و اینان! اى بهترین قاضى و حکم کننده.(۱۹)

دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) درهمین مکان مقدس، بر آن بدن پاره پاره و مجروح هجوم آوردند و سرمبارک اباعبدالله الحسین(ع) را از تن جدا کردند.

ب: رواق دیگرى در سمت غرب ضریح مطهر امام حسین(ع) وجود دارد. این رواق قبلا به نام عمران بن شاهین خوانده مى شد و امروز به رواق سیدابراهیم مجاب معروف است. این رواق از نظر عرض و طول با رواق هاى دیگر هماهنگ است.

در قسمت جنوب غربى آن درب خروجى به طرف صحن حرم باز شده است و در قسمت شمال غربى آن مزار امامزاده بزرگوار «السید ابراهیم المجاب بن محمد العابد بن موسى الکاظم(ع)» قرار دارد. او درسال ۲۴۷ ه .ق به کربلا آمد و در آنجا اقامت گزید. متوکل قبل از آن مانع مى شد که کسى در کربلا سکونت گزیند. بعد از متوکل، پسرش، محمد منتصر به خلافت رسید و راه را بر علاقه مندان امام حسین(ع) باز کرد; زیرا از اعمال پدر سخت پشیمان بود. سید مجاب که به کربلا آمده بود، به زیارت آن حضرت آمد و رو به مرقد کرد و گفت: «السلام علیک یا جداه» از درون ضریح پاسخ آمد: «و علیک السلام یا ولدى»، به همین جهت او را «سید مجاب» نامیدند.(۲۰)

مقبره وى داراى ضریح کوچکى است و سادات زیادى از بنى هاشم در اطرف او دفن شده اند.

در اعیان الشیعه آمده است: از آن جهت مجاب گفته اند که بر اباعبدالله الحسین(ع) سلام کرد و در حضور دیگران پاسخ شنید. و بعضى هم او را «ابراهیم ضریر» نامیده اند.(۲۱)

سید ابراهیم مجاب داراى شإن و منزلتى بزرگ مى باشد. او شاگردان و فرزندان صاحب فضل و کمالى داشت. شخصیت و فضل و کمال اخلاقى او زبانزد افراد مختلف بود.

این قسمت قبلا جزء صحن بود که در توسعه هاى حرم حسینى، «مزار سیدابراهیم مجاب» در داخل رواق غربى حرم واقع گردید.

ج: دو رواق دیگر وجود دارد:

۱ ـ قسمت شمالى آن، رواقى به طول ۴۰ متر و عرض ۵ متر مى باشد.
۲ ـ رواق قسمت شرقى آن به طول ۴۵ متر و عرض ۵ متر است. این رواق به نام «رواق فقها» مشهور است. در این دو رواق جایگاه خاصى وجود ندارد. نمازگزاران در آن جا به عبادت و دعا مى پردازند.

در حجره هاى اطراف صحن حرم مبارک سیدالشهدإ(ع) بسیارى از بزرگان و مراجع دینى و چهره هاى دینى ـ سیاسى مدفون گشته اند و در پناه مولاى خویش آرمیده اند.

قبر مرحوم آیت الله میرزا محمدتقى شیرازى (متوفاى ۱۳۴۰ ه .ق) در قسمت شرق صحن قرار دارد. قبر امیرکبیر (صدراعظم ناصرالدین شاه)، در مقبره اى درقسمت شرقى صحن مطهر قرار دارد.

در رواق شرقى چهره هاى برجسته ذیل مدفونند:
۱ ـ شیخ یوسف آل عصفور بحرانى، نویسنده کتاب «الحدائق الناظره»
۲ ـ سید احمد بن سید کاظم رشتى (مقتول در سال ۱۲۹۵ ه .ق).
۳ ـ سید على طباطبائى، نویسنده کتاب فقهى «ریاض العلماء».
در رواق شمالى بعضى از خاندان قاجاریه مدفون گردیده اند.

پى نوشتها:
۱ ـ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۷، ح ۲۹٫
۲ ـ همان، ص ۳۷۱، ح ۱۵٫
۳ ـ همان، ص ۱۷۸، ح ۳۰، ب ۱۸٫
۴ ـ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۱۴۵، مسأله ۹٫
۵ ـ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۳۳، ح ۲۳؛ ص ۱۱۰، ح۲۳٫
۶ ـ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۲۸، ح ۱۱۳۵۶٫
۷ ـ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۸۵٫
۸ ـ مجموعه نفیسه، تاج الموالید، ص ۳۳ و ۳۴ و منتهى الآمال، ج ۲، ص ۸۱۲٫ مرحوم کلینى نیز احادیثى را نقل کرده است که قول دوم را تأیید مى کند.
۹ ـ بعضى گفته اند: فاصله بین مدفن شریف امام حسین(ع) تا ۲۵ ذراع از هر طرف را حائر الحسینى مى گویند. بحارالانوار، ج ۶۰، ص ۱۵۷، ح ۲۸ (بیان). علامه طبرسى مى نویسد: شکى نیست که حائرالحسینى شامل مدفن شهداى کربلا گردیده است. تاج الموالید، ص ۱۰۹٫
۱۰ ـ گنبد و دو گلدسته طلایى در زمان ناصرالدین شاه، در سال ۱۲۷۳ ه . ق ساخته شده است و دیواره گنبد منقوش مى باشد. موسوعه عتبات مقدسه، ج ۸، ص ۱۱۸٫
۱۱ ـ مروج الذهب، مسعودى، ج ۳، ص ۷۰٫
۱۲ ـ اللهوف، سیدبن طاووس، ص ۴۲ و مثیرالاحزان، شیخ عباس قمى، ص ۳۹٫
۱۳ ـ طبرى، ج ۵، ص ۳۹۳ و ۳۹۲ و مقتل خوارزمى، ج ۲، ص ۴٫
۱۴ ـ الاخبارالطوال، دینورى، ص ;۲۵۶ تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۲۳۰ و اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۱۱٫
۱۵ ـ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۴۲، ح ۳۶، ب ۳۰٫
۱۶ ـ معجم رجال الحدیث، ج ۴، ص ۲۲۲ و کربلا، سعیدالعسیلى، ص ۳۶۰٫
۱۷ ـ لواعج الاشجان، ص ۱۷۸ و ۱۷۷٫
۱۸ ـ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۲، ب ۳۷ و لواعج الاشجان، ص ۱۷۸٫
۱۹ ـ مقتل الحسین(ع)، مقرم، ص ۳۵۷٫ به نقل از اسرار الشهاده، ص ۴۲۳٫
۲۰ ـ تذکره الانساب، احمدبن محمد بن مهنا بن على بن مهنا حسینى، نسخه خطى، ص ۱۱۲ـ۱۰۷٫
۲۱ ـ اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۲۲۴٫